عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6743 /
۱۴۰۰ شنبه ۴ ارديبهشت
|
فرگوسن: مک تامینای، فلچر من است
از زندگی خانوادگی بازیکنان استفاده میکردم تا به آنها انگیزه بدهم
سر الکس فرگوسن از اصالت خانوادگی و اهمیت تربیت برای انگیزه دادن به ستارههایش در منچستریونایتد بهره میگرفت. فرگی بزرگ که 79 ساله شده و در 26 سال مربیگری در منچستریونایتد 38 جام به دست آورده، از نظر خیلیها بهترین مربی تاریخ است.
او در دوران مربیگریاش در یونایتد با بازیکنان بزرگ زیادی کار کرد اما یک چیز در تمام این سالها مشترک بود. او در یک کلیپ درباره فیلم در آستانه انتشار «سر الکس فرگوسن: هرگز تسلیم نشو» حرف زده و فاش کرده با یادآوری گذشته بازیکنان و تربیت آنها سعی داشته به آنها انگیزه بدهد.
فرگی به همه بازیکنانش، از «کلاس 92» گرفته تا آخرین تیم قهرمانش در سال 2013، توصیه میکرد به نیاکان خود فکر کنند و اینکه چقدر زحمت کشیدند تا اینکه یک فرهنگ خانوادگی و انگیزه برای موفقیت شکل بگیرد. سر الکس در این کلیپ میگوید: «وقتی در رختخواب میخوابیدم به چیزهایی فکر میکردم که میتوانم از آنها برای ایجاد انگیزه و اثرگذاری در روان بازیکنان استفاده کنم. من درباره کارکنان معدن، کارگران کشتی، جوشکارها و ابزارسازها حرف میزدم، کسانی که خانوادههای فقیری بودند و با زحمت زیاد زندگیشان را میگذراندند. از بازیکنان میپرسیدم، پدربزرگت چه شغلی داشته؟ پدرت چه کاره بوده؟ تلاش میکردم این حس را در آنها بیدار کنم که پدربزرگهایشان با چه هدفی زحمت میکشیدند و مادربزرگها نیز بخش مهمی از این شکلگیری فرهنگ بودهاند و اینکه بازیکنان باید این اصالت را حفظ کنند. جدا از تمام جامهایی که گرفتم و بازیکنان بزرگی که با آنها کار کردم، فکر میکنم این چیزی است که در زندگی به کار میآید. این یک واقعیت در زندگی است که خاستگاه ما اهمیت زیادی دارد. هر کس هویتی دارد، من از گووان(منطقهای در گلاسکو) هستم، من بچه گووان هستم.»
افتخارات فوقالعاده سر الکس فرگوسن شامل 13 قهرمانی در لیگ برتر، پنج جام حذفی انگلیس و دو قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا میشود. فیلم «سر الکس فرگوسن: هرگز تسلیم نشو» قرار است از 6 خرداد در سینماهای بریتانیا به نمایش درآید. فرگوسن همچنین در مصاحبه با سایت فدراسیون فوتبال اسکاتلند، اسکات مک تامینای را بازیکنی توصیف کرد که همیشه باید در ترکیب منچستریونایتد در بازیهای بزرگ باشد. این بازیکن 24 ساله دو فصل است که با مربیگری اوله گونار سولشر درخشیده و یکی از بازیکنان کلیدی یونایتد بوده. او همچنین از بازیکنان تأثیرگذار تیم ملی اسکاتلند به مربیگری استیو کلارک بوده و از اولین بازیاش در سال 2018 آمار بازیهای ملی خود را به 22 عدد رسانده. این هافبک در تیم ملی کشورش که به یوروی این تابستان صعود کرده، در خط دفاع سه نفره نیز بازی کرده و فرگوسن حضور او را دلیلی میداند برای اینکه نسبت به عملکرد کشورش در تورنمنت پیش رو خوشبین باشد.
فرگوسن گفت: «بازیهای تیم را میبینم، بازیکنان باکیفیتی دارند، هافبکهای تراز اولی دارند. آنها در انگلیس بازی میکنند. تیرنی در آرسنال درخشان است، رابرتسون در دو فصل اخیر در لیورپول باورنکردنی بوده. اسکات مک تامینای هم خودش را به عنوان یکی از بازیکنان بزرگ منچستریونایتد جا انداخته. هر وقت منچستریونایتد بازی بزرگی دارد، او هست. خیلی درباره این پسر نمیدانم اما فکر میکنم اصالت خانوادگی دارد. مک گین هم در استون ویلا عالی بوده، به این تیم اسکاتلند خوشبین هستم.»
فرگوسن میگوید مک تامینای شباهت زیادی به یک هافبک اسکاتلندی دیگر که در منچستریونایتد برایش بازی میکرده، دارد: دارن فلچر: «وقتی با او قرارداد بستم هفت یا هشت سال داشت و مهاجم نوک بازی میکرد. دارن خیلی کم مصدوم میشد چون مراقب خودش بود. مک تامینای هم بازیکنی شبیه او است. پرتلاش، دونده، برنده توپ و سرعتبخش به بازی تیم، در حالی که درک درستی از مسابقه دارد. من به ندرت دارن را در بازیهای بزرگ کنار میگذاشتم، بخصوص مقابل آرسنال و پاتریک ویرا. او کاری میکرد که برابر آنها مشکلی نداشته باشم. مک تامینای راه دارن را میرود و من خوشحالم که یک اسکاتلندی اینقدر رشد کرده.
ما همیشه اسکاتلندیهای خوبی داشتیم از دنیس لا و برایان مک کلیر گرفته تا امروز.»
رونالدو از دیوار دفاعی بیرون انداخته میشود
کریستیانو رونالدو نباید در دیوار دفاعی یوونتوس باشد چون دومین اشتباه او در بازی چهارشنبه شب بار دیگر برای بیانکونری گران تمام شد. پارما در دقیقه 25 بازی در ورزشگاه آلیانتس گل اول را زد وقتی ضربه گاستون بروگمن از بالای دیوار دفاعی به کنج دروازه رفت. تصویر آهسته نشان میدهد رونالدوی 36 ساله در حالی که دستش را سپر سرش کرده به اندازه کافی نپریده در حالی که بقیه بازیکنان از دیوار دفاعی پریدند. ماه گذشته در بازی با پورتو هم مقابل ضربه سرجیو الیویرا که زمینی زده شد، رونالدو پشتش را کرد و توپ از زیر پای او گل شد، گلی که در نهایت به حذف یوونتوس از یکهشتمنهایی لیگ قهرمانان انجامید. فابیو کاپلو اشتباه رونالدو را نابخشودنی توصیف کرد و آندرهآ پیرلو، مربی یوونتوس بعد از بازی با پارما که در نهایت به برد 3 بر یک بیانکونری منجر شد، گفت شاید دیگر از رونالدو در دیوار دفاعی استفاده نکند.
ستارههای منچستر شوکه شدند:
چطور هواداران اینقدر راحت وارد زمین تمرین شدند؟
ستارههای منچستریونایتد شوکه شدند از اینکه هواداران خشمگین چه آسان با عبور از نیروهای امنیتی حاضر در مرکز تمرین کارینگتون، خود را به مربی تیم، اوله گونار سولشر رساندند. هواداران به عملکرد مالکان آمریکایی باشگاه در پروژه شکست خورده سوپرلیگ اروپا معترض بودند و از مربی نروژی به خاطر اینکه آشکارا در این باره حرف نزده، انتقاد داشتند.
سال گذشته هم 20 نفر از هواداران که به خود لقب «مردان سیاهپوش» داده بودند، به خانه مدیر اجرایی تیم، اد وودوارد در چشایر حمله کردند.
سولشر به همراه مدیر فنی جدید تیم، دارن فلچر، مایکل کریک دستیارش و نمانیا ماتیچ قدبلند سعی کردند مانع آنها شوند در حالی که از صحبتهای رد و بدل شده میان آنها خبری منتشر نشده.
گفته میشود هواداران انتقاد کردهاند از اینکه سولشر در سال 2005 که بازیکن منچستریونایتد بود با خریدن باشگاه توسط گلیزرها مخالفت کرد اما در محکوم کردن سوپرلیگ اروپا به بقیه مربیهای لیگ برتر ملحق نشد. یک منبع آگاه در باشگاه به دیلی میل گفت: «بازیکنان نگران بودند از اینکه چه آسان هواداران به زمین تمرین وارد شدند. به اندازه کافی نیروهای امنیتی وجود نداشت، باید کاری کرد دیگر این اتفاق رخ ندهد.» یونایتد درباره ساختار امنیتی خود توضیحی نداده اما احتمالاً این ساختار مورد بازبینی قرار میگیرد. مردان سیاهپوش پیش از این هم به خانه وین رونی و ریو فردیناند رفتهاند وقتی این دو بازیکن مهم و تأثیرگذار تیم برای تمدید قرارداد با باشگاه دچار مشکل شده بودند و احتمال جداییشان شکل گرفته بود.
وودوارد که گفته به خاطر جنجال سوپرلیگ از سمتش کنارهگیری میکند، در زمان بروز حادثه در کارینگتون نبوده.
با وجود عذرخواهی رسمی جوئل گلیزر، رئیس باشگاه، گروهی از هواداران معترض ساعت 9 صبح به مجموعه تمرینی تیم آمدند و با پریدن از روی گیتهای امنیتی خودشان را به ساختمان اصلی رساندند. آنها عکسهایی از خود در شبکههای اجتماعی منتشر کردند در حالی که بنر به همراه داشتند. روی این بنرها نوشته بود: «گلیزرها بروید بیرون»، «یونایتد 51 درصدی» -که اشاره به مدل مالکیت آلمانی دارد که سهامدار عمده باشگاهها هواداران هستند- و «ما تصمیم میگیریم شما کی بازی کنید» که این آخری به شدت باعث ناراحتی بازیکنان منچستریونایتد شده است.
برخی بازیکنان تیم اصلی به همراه چند عضو تیم زیر 23 سال و تیم زنان نتوانستند به زمین تمرین بروند و به چند بازیکنی که در مسیر کارینگتون بودند، خبر داده شد فعلاً نیایند تا اعتراضات تمام شود. یونایتد با پلیس تماس گرفت و آنها به همراه نیروهای ضدشورش و ون برای کنترل اوضاع راهی شدند اما کار خاصی نکردند.
درباره فلورنتینو پرس و تلاشش برای ساختن سوپرلیگ
مردی که میخواست سلطان باشد
فکر میکنید فلورنتینو پرس شکست خورده است؟ شاید فعلاً اما احتمالاً او الان نشسته و دارد نقشه انتقام را میکشد
سید لاو
در اولین و آخرین مصاحبه فلورنتینو پرس به عنوان رئیس پروژهای که سه سال رویش کار کرده بود، از او سؤال شد که تا چه زمانی رئیس سوپرلیگ خواهد بود. او پاسخ داد: «تا وقتی که من را بیندازند بیرون!» رئیس و مجری خندیدند، ولی این واکنش او چیزی را نشان داد: اینکه او فردی نیست که بخواهد قدرت را رها کند یا بهراحتی برکنارش کنند اما کمی بعد، جواب درست مشخص شد: حدود 24 ساعت.
پرس زیاد مصاحبه نمیکند. او یک بار گفت: «ترجیح میدهم روابط غیررسمی با روزنامهنگاران داشته باشم.» اما او فردای آن روز با اکیپ صحبت کرد. از او سؤال شد آیا نگران این است که از 11 باشگاه دیگر، چند باشگاه تصمیم به ترک سوپرلیگ بگیرند و او گفت: «نه». وقتی صحبتهای او منتشر شد، یعنی قبل از ساعت 8:30 عصر روز سهشنبه، باشگاههای دیگر از سوپرلیگ خارج شده بودند. آن شب پرس در مصاحبه رادیویی با اللارگوئرو حاضر نشد. آنها گفتند او در جلسهای است که هدفش حفظ سوپرلیگ است.
اما او ناکام ماند. پروژه دست کم فعلاً منحل شده است، هرچند که پرس کسی نیست که شکست را بهراحتی بپذیرد و انتقام همیشه در ذهن او خواهد بود. او فردا شب به برنامه اللارگوئرو رفت و حاضر نشد عنوان «رئیس سوپرلیگ» به او اطلاق شود با این حال گفت که این ایده میتواند احیا شود، حتی با آنکه خودش تنها مانده است.
چهارشنبه صبح، آندرهآ آنیلی، رئیس هیأت مدیره یوونتوس، شکست را پذیرفت. آن عهد و پیمان بستهشده نابود شده بود. کمی از ظهر گذشته بود که اتلتیکو مادرید بیانیهای کوتاه و بدون عذرخواهی منتشر کرد. در نوکمپ، سکوت برقرار بود. پرس ادعا کرد که هیچ باشگاهی از سوپرلیگ خارج نشده چون جریمه این کار را نپرداخته است اما همه باشگاهها، به جز دو باشگاه، اعلام خروج کردند. تنها بارسلونا و مادرید ماندند. پرس گفت به او خیانت شده، بهویژه از سوی همتایانش در باشگاههای انگلیسی: «آنها پیرمردهای ترسو بودند» اما پرس 74ساله از همه آنها مسنتر بود.
مشخص نیست چه چیزی نصیب او شد. شاید موفقیتهایی هم پیش بیاید اما اوضاع برای مادرید و دیگر باشگاههای اسپانیایی که به سوپرلیگ رفتند خوب نیست. آنها شاید جریمه شوند – که معمولاً این اتفاق برای یاغیان میافتد – و شاید هم آنها امتیازاتی بدهند. به نظر میرسد که قدرت به سمت بایرن مونیخ و پاریسنژرمن رفته و آسانگیری در زمینه بازی جوانمردانه مالی باعث تقویت منچستر سیتی، چلسی و پیاسجی خواهد شد. مادرید از این جهت همیشه حس میکرد که رقبا برتری نامنصفانه دارند. رئال باشگاهی متعلق به هواداران است و برای آنها، الیگارشها و دلارهای نفتی تهدید به شمار میروند.
پرس از سوی برخی به عنوان فردی ناکام و چهره بد ماجرا ترسیم شده است. طرفداران وفادار مادرید با هشتگی از او حمایت کردند. آنها مطمئن بودند که حق با او بوده و حالا او قربانی شده است. آنها پرس را مبارز راه آزادی در برابر فساد امثال فیفا، یوفا، لالیگا، فدراسیون اسپانیا و VAR میدانند. خبرنگاران آشنایی هم به حمایت از او برخاستهاند اما وقتی رئال به کادیس رفت تا با تیم این شهر بازی کند، با شعارهای «پولدزدها» و «کاپیتالیستها» روبهرو شد. در صفحه اول روزنامه مارکا که بهندرت از رئیس مادرید انتقاد میکند، این تیتر به چشم میخورد: «سوپرمسخره: پروژهای که فلورنتینو پرس هدایت میکرد در 48 ساعت شکست خورد».
پرس روز دوشنبه با خبرنگاری مصاحبه کرد که طرفدار او بود. به این ترتیب او امکان آن را یافت که ESL را آنطور که دوست دارد توضیح دهد اما مصاحبه او موفقیتآمیز نبود. در نهایت او گفت که فوتبال در سقوط آزاد است، شرایطش بحرانی است و ویران شده است. او مرتباً از نجات فوتبال حرف میزد: «اگر کاری نکنیم، فوتبال برای مدت زیادی ادامه پیدا نمیکند. تا سال 2024 ما خواهیم مرد». او سپس دید که باشگاههای انگلیسی از سوپرلیگ خارج میشوند و خودش هم بعدتر گفت که یک باشگاه انگلیسی از همان ابتدا هم دلش با سوپرلیگ نبوده است اما حالا چه میشود؟ آیا فقط سه سال از عمر فوتبال مانده است؟
به یاد بیاوریم که این تنها حضور رؤسای باشگاههای حاضر در سوپرلیگ در رسانهها بود. سایر باشگاهها پشت بیانیههایشان پنهان شدند. پرس خودش را نشان داد اما این کار کمکی نکرد.
ولی یک سوپرلیگ، یک دغدغه جهانی بزرگ، باید به این شکل به دنیا معرفی شود؟ نه در یک نشست خبری و در کنار متحدان، بلکه با حضور غیرمتقاعدکننده یک نفر در یک برنامه مبتذل آخر شب که حتی دکوراسیونش هم ارزانقیمت است؟ حضوری 90دقیقهای برای نسلی که پرس میگوید حوصله تماشای یک بازی کامل را ندارند؟ پیامی که ترکیبی عجیب از تکبر، شور و البته استیصال بود؟ قرار بود یک رقابت بزرگ میلیارد دلاری شکل بگیرد که دنیای رسانهها و طرفداران را تغییر دهد و آنوقت به این شکل به مردم دنیا معرفی میشود؟
این پیام یک تحول قوی، موفق و اجتنابناپذیر نبود. او ضعیف ظاهر شد و جمله او درباره اینکه بچهها فوتبال را دوست ندارند بلافاصله تبدیل به یک میم اینترنتی شد.
اما این غافلگیرکننده بود. حتی منتقدان پرس هم به خاطر موفقیتاش به او میتاختند، نه به دلیل ضعفهایش. او اغلب به عنوان تاجری درخشان شناخته میشود که مدیری بسیار شایسته است. او میلیاردری است که امپراتوری بزرگی ساخته و از قویترین مردان اسپانیا است. او هر چه میخواهد به دست میآورد. وقتی او در اوایل قرن مجبور به فروش زمین تمرینی سابق باشگاه شد، گفت: «به قدرت مذاکره من اعتماد کنید. به رابطه خوب من با شهردار مادرید اعتماد کنید. قدرت متقاعد کردن من بینهایت بیشتر از هیأت مدیره قبلی است.»
روش او جواب داد و مادرید سالهای فوقالعاده موفقی را گذراند و تبدیل به قویترین باشگاه روی کره زمین شد اما این نقشه او این بار جواب نداد. پروژهای که سه سال رویش کار شده بود اما فازهای آخرش با عجله و تحت فشار به پیش رفت. این پروژه برنامهریزی ضعیفی داشت، محتوای خاصی نداشت و زیر فشار در هم شکست.
مشخص شد کارهایی که در اسپانیا بهراحتی انجام و کنترل میشوند، در جاهای دیگر سختتر هستند، چرا که فرهنگ، پیشزمینه و ساختار قدرت در آنها متفاوت است. پرس علنی گفت: «متقاعد کردن خوان لاپورتا (رئیس بارسلونا) کار سختی نبود». او رقیب بزرگش را به عنوان وابسته خود نشان میداد. او و آنیلی تصور میکردند متقاعد کردن دیگران هم کار آسانی است و البته به صورت موقت هم موفق شدند؛ همین هم البته دستاورد بزرگی است اما سایرین زیر قولشان زدند.
تلاش برای ایجاد سوپرلیگ شکست خورد. دستکم فعلاً. این حسی نیست که پرس با آن آشنا باشد. او هدایت کاری را به عهده گرفت و ریسکهایی را پذیرفت که سایرین زیر بارش نمیرفتند. او با آنیلی کودتا کرد. شاید این اشتباه محاسباتی بود و عجیب به نظر میرسد که آنها انتظار این واکنش را نداشتند.
پرس فردی شکستناپذیر به نظر میرسید، چه با ایجاد ترس و چه با ایجاد علاقه اما هرگز تاکنون تا این حد در تیررس رسانهها قرار نگرفته بود. البته او تنها نیست، طرفداران خود را دارد و فشاری که بر او وارد میشود هم قابل تحمل است. با این حال جایگاه او در خطر است. اوضاع از بیرون اسپانیا بدتر به نظر میرسد. با این حال او در میان طرفداران مادرید محبوب است. پرس در سه انتخابات اخیر باشگاه مادرید بدون رقیب پیروز شده است که آخرین آن همین اواخر برگزار شد. او مقررات انتخابات ریاست باشگاه را تغییر داده، به نحوی که هیچ فردی نتواند در انتخابات نامزد شود و اگر حتی کسی این کار را انجام دهد، بدون شک خواهد باخت.
با این حال، از حرفهای او برمیآید که این شکست برایش دردناک بوده است. برخی باشگاهها ممکن است به کشتی بیایند و سپس آن را بیسروصدا ترک کنند و وانمود کنند که این اتفاق هرگز نیفتاده است اما پرس نمیتواند دست به چنین کاری بزند. برای او، این پروژهای بزرگ بود، بهویژه که او دربارهاش صحبتهای زیادی کرد. او و آنیلی چهرههای اصلی این پروژه بودند.
این چیزی است که او مدتها بود میخواست. او بیش از یک دهه پیش درباره سوپرلیگ صحبت کرده بود. سوپرلیگ چیزی بود که باشگاهش در حال حاضر نیاز داشت. این نیاز در مادرید و کاتالونیا بهشدت حس میشود اما در انگلیس کمتر. این حرف خود پرس است. مادرید در سال گذشته سود اندکی داشت اما این سود را با کم کردن مخارج و اعمال ریاضت اقتصادی به دست آورد. درآمد آنها 300 میلیون یورو کم شد و هیچ خبری از خریدهای بزرگ که نشانگر دوران پرس هستند، نبود. سوپرلیگ میتوانست بهسرعت مشکلات را حل کند و راه حلی کوتاهمدت و برنامهای بلندمدت باشد.
اما چیزی عمیقتر هم هست. پرس همیشه دوست داشته که میراثی از خود به جا بگذارد و جایگاهی بزرگ در تاریخ باشگاهش داشته باشد. اغلب این حقیقت که او چقدر طرفدار مادرید است نادیده گرفته میشود. این مأموریت او بود تا باشگاه را از بحران مالی نجات دهد. او دوشنبه گفت: «من مادرید را نجات دادم. حالا باید فوتبال را نجات دهیم.»
یکی از اهداف او هم این است که سانتیاگو برنابئو دیگری در تاریخ رئال مادرید شود یا حتی از او هم عبور کند. او ورزشگاه برنابئو را بازسازی کرد، یک زمین تمرین جدید تأسیس کرد و پروژهای که پیشینیان نتوانسته بودند کاملش کنند را به پایان رساند. او سیاست کهکشانیها را هم در پیش گرفت و لوییس فیگو، زینالدین زیدان، رونالدو و دیوید بکام را خریداری کرد؛ نسخه قرن 21 انتقال آلفردو دیاستفانو، فرانس پوشکاش، ریمون کوپا و فرانسیسکو خنتو.
برنابئو مادرید را بارها به قهرمانی جام باشگاههای اروپا رساند، جایی که هویت آنها شکل گرفت، رقابتی که رئال آن را برای خود میداند. رئال تلاش کرد لیگ قهرمانان را با رقابتی بزرگتر جایگزین کند اما پرس گفت که میخواهد 13 قهرمانی رئال در اروپا را با خود به این رقابتها ببرد. برنابئو هم ایده مشابهی در زمینه سوپرلیگ داشت. در سال 1961، کتابی از مصاحبههای او با خبرنگاران انگلیسی منتشر شد که عملاً مانیفست مادریدیسمو بود. او در آن گفته بود: «ما بدون تردید از هر گونه تلاش برای راهاندازی یک لیگ اروپایی حمایت میکنیم که شخصاً معتقدم روزی از راه خواهد رسید. تصور کنید! تاتنهام، منچستر یونایتد، رئال، بارسلونا، ریمس، یوونتوس و چند باشگاه دیگر.»
برنابئو نتوانست این رقابت را شکل دهد. هفتاد و چند سال بعد، پرس این کار را کرد، هرچند فقط برای یک روز اما نقشه او بهسرعت فروپاشید. تاتنهام، یونایتد و حتی یوونتوس از لیگ رفتند. در نهایت فقط او ماند؛ رئیس بزرگترین باشگاه دنیا و لیگی که دیگر وجود ندارد.
منبع: گاردین
کار عجیب رئیس بارسا
لاپورتا سوپرلیگ را لو داده بود
نیویورک تایمز گزارش داد خوان لاپورتا، رئیس باشگاه بارسلونا پنجشنبه دو هفته قبل و در جریان یک جشن کوچک، برنامههای سوپرلیگ اروپا را برای خاویر تباس، رئیس لالیگا فاش کرده بود. لاپورتا ماه گذشته برای دومین بار به عنوان رئیس بارسا انتخاب شد و تباس میخواست به این تاجر موفقیتش را تبریک بگوید. در این مراسم لاپورتا لو داده که این تورنمنت قرار است راه بیفتد و شش تیم برای حضور در آن اعلام آمادگی کردهاند ضمن اینکه از تیمهای دیگر هم خواسته شده به آن ملحق شوند.
تباس به مقامات فوتبالی اروپا و مسئولان اجرایی بزرگترین باشگاهها گفته و موضوع را با الکساندر چفرین، رئیس یوفا در میان گذاشته. سه روز بعد طرح اولیه سوپرلیگ اروپا به صورت رسمی اعلام و مشخص شد 12 تیم با حضور در آن موافقت کردهاند اما مخالفتهای شدید باعث شد کمتر از 48 ساعت هر شش تیم انگلیسی از آن کنار بکشند و برنامههای سوپرلیگ معلق شد.
چفرین روز گذشته در مصاحبه با یک خبرگزاری اسلوونیایی به انتقاد از مدیران یوونتوس، منچستریونایتد و رئال مادرید پرداخت و آندرهآ آنیلی، اد وودوارد و فلورنتینو پرس را دروغگو خواند. چفرین که پدرخوانده دختر آنیلی نیز هست، گفت: «آنیلی به من میگفت مزخرف است که سوپرلیگ در حال شکل گرفتن است. قرار شد یک اعلامیه رسمی منتشر کنیم، او استقبال کرد اما دیگر به تلفنش جواب نداد. بعد از مدتی جواب داد و گفت کسالت دارد و دوباره از دسترس خارج شد.»
تباس هم روز گذشته در کنفرانس خبری تأکید کرد تیمهای انگلیسی هرگز دوباره به این پروژه ملحق نمیشوند: «بیایید واقعیت را بپذیریم، سوپرلیگ مرده است.»
لاپورتا هم تشکیل سوپرلیگ را یک ضرورت توصیف کرد اما گفت رأی اعضای باشگاه نظر نهایی است. بارسلونا یکی از 12 تیم مؤسس سوپرلیگ بوده و یکی از چهار تیم باقیمانده در کنار رئال مادرید، یوونتوس و میلان است: «با توجه به نقش مهمی که تیمهای بزرگ در کسب درآمد فوتبال دارند، باید نظر ما هم تأمین شود. ما به دنبال تشکیل یک لیگ رقابتی و جذاب با رعایت ارزشهای ورزشی هستیم. ما مدافع لیگهای داخلی و آماده مذاکره با یوفا هستیم. همه میخواهیم فوتبال بهتر شود و اگر منابع مالی باشگاههای بزرگ تأمین نشود، فوتبال آسیب میبیند.»
سقوط شالکه از بوندس لیگا
بارش اشک
اندی براسل
حضور 33 ساله تیم شالکه در دسته اول فوتبال آلمان با وقوع صحنههایی زشت به پایان رسید وقتی که هواداران تیم منطقه گلزن کرشن بیرون از ورزشگاه فلتینس آرهنا یک جنگ تمام عیار را با بازیکنان تیم به راه انداختند.
صدای سوت مسابقهای که حکم به سقوط شالکه به بوندسلیگای دو میداد از مدتها پیش شنیده میشد اما همراه با آن هم قرار بود کلی داد و فریاد به خاطر این اتفاق شنیده شود. شالکه سرانجام در خانه آرمینیا بیلفلد به پایان مسیر حضورش در بوندسلیگا رسید و اگرچه مقصد نهایی این تیم غافلگیر کننده نبود اما باز هم پذیرش آن سخت بود. تیمو بکر، محصول جوان آکادمی باشگاه روی نیمکت اشک میریخت و مدیرعامل باشگاه جرالد آساموا که در روزهای بهتر باشگاه در زمین بازی، برای این تیم یک قهرمان بود هم مقابل دوربینهای تلویزیونی به زحمت توانست مانع سرازیر شدن اشکهایش شود. او بعد از قطعی شدن سقوط تیمش گفت: «میدانستیم که باید انتظار چه چیزی را داشته باشیم اما وقتی که در نهایت زمانش میرسد، تازه آن موقع درک میکنید که واقعاً همه چیز تمام است... و این واقعاً بیرحمانه است.»
واژههای آساموا میتوانست پایانی متناسب حال و روز بد شالکهایها باشد اما ماجرا به اینجا ختم نشد. بین 500 تا 600 هوادار شالکه بیرون از ورزشگاه ولتینز آرهنا منتظر بودند تا اعضای تیم محبوبشان از خانه بیلفلد خارج شوند، اتفاقی که ساعت یک بامداد به وقت محلی رخ داد و آن زمان بود که جنگ لفظی میان آنها خیلی زود به یک جنگ فیزیکی تبدیل شد و اشیایی بود که یکی پس از دیگری از سمت هواداران خشمگین به سوی بازیکنان پرتاب میشد. شدت حمله آنقدر زیاد بود که نیاز به مداخله پلیس برای ختم غائله باشد.
باشگاه صبح چهارشنبه بیانیهای منتشر کرد و در آن توضیح داد که خشم و احساسات هواداران را از بابت سقوط تیم درک میکند اما واکنشهای افراطی چند فرد ناشناس که پا را از حد فراتر گذاشتند برای باشگاه شالکه غیرقابل تحمل بوده است. این باشگاه وعده داد که دست به تحقیقاتی کامل و گسترده خواهد زد تا عوامل حمله به بازیکنان تیم را شناسایی کند. همزمان اتحادیه بازیکنان آلمان هم حمله صورت گرفته به بازیکنان شالکه را محکوم کرد.
یکی از بازیکنان تیم که نخواست نامش فاش شود به شبکه اسپورت وان آلمان گفت: «من فقط فرار کردم. بعضی از ما فقط کتک خوردیم و کتک خوردیم. من شوکه شدم و نمیدانم چطور میخواهیم بازی بعدیمان را انجام دهیم.» گزارش شده که بعضی از بازیکنان هم در این بین باشگاه را مقصر میدانند چرا که آنها را در موقعیتی قرار داده که با هواداران خشمگین روبهرو شوند.
اکنون فرصتی برای بررسی و انعکاس و فرونشاندن تنشها است. با توجه به قرنطینه بودن حریف بعدی (هرتابرلین) تکرار فوری حوادثی نظیر آنچه بعد از بازی برابر آرمینیا بیلفلد رخ داد، فعلاً منتفی است. بازی بعدی شالکه به فرض مهیا نشدن شرایط برگزاری مصاف با هرتابرلین، 14 روز دیگر در خانه هوفنهایم است؛ یکی از تنها دو تیمی که در این فصل به شالکه باختهاند. کمتر کسی روی برد دوباره شالکه برابر این تیم شرط میبندد اما این بار چیزی مهمتر از نتیجه بازی هست که باید نگرانش بود.
در شرایطی که تنها 4 هفته به پایان فصل باقی مانده است و هیچیک از آنها به شالکه کمکی برای حفظ غرور خرد شده نخواهند کرد. جدول میگوید که تیم منطقه گلزن کرشن از 30 بازیاش تا این مقطع از فصل 2 پیروزی، 7 تساوی و 21 باخت دارد. شاید تنها نکته مثبتی که برای شالکهایها در واپسین روزهای حضورشان در بوندسلیگا باقی مانده، این باشد که آنها به عنوان بدترین سقوط کننده از بوندسلیگا در طول تاریخ شناخته نخواهند شد و این لکه ننگ همچنان در سابقه تیم تاسمانیا برلین دیده میشود که در فصل 66-1965 بیسروصدا به بوندسلیگا صعود کرد و با ثبت بدترین آمار تاریخ این لیگ هم از آن خارج شد. با وجود این شالکه هنوز به یک یا دو تساوی دیگر نیاز دارد تا از آن به عنوان تیمی که دومین آمار ضعیف تاریخ را در یک فصل از بوندسلیگا به ثبت رساند یاد نشود. این رکورد هم در حال حاضر متعلق به تیم «ووپرتال» است که سال 1975 به ثبت رسید (البته در آن زمان پیروزیها 2 امتیاز داشتند).
شیوه خشونتآمیز ابراز خشم گروهی از هواداران شاید غیرقابل پذیرش باشد اما نوع واکنش آنها به سقوط شالکه نشان دهنده عمق دردی بود که آنها نه فقط در فصل جاری بلکه در 18 ماه گذشته تحمل کردهاند. شالکه سقوط کرد و دیگر نمیتوان جلوی رفتن آن به دسته دوم را گرفت اما بسیاری از هواداران از همین حالا خواهان تغییر در این باشگاه هستند. خیلی چیزها باید برای تیم آبیپوش گلزن کرشن عوض شود تا این تیم، هامبورگ بعدی نباشد، هامبورگی که یکی از تیمهای همیشه حاضر در بوندسلیگا بود و حالا دارد مصرانه میجنگد تا از ماندن در بوندسلیگای دو برای چهارمین فصل متوالی یا چیزی حتی بدتر از آن جلوگیری کند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو