عناوین این صفحه
- درهای باز فوتبال اسپانیا برای استعدادهای ایرانی
- قهرمان بیقرار
- ربیعی: رقبا از حالا نگران مهاجمان تیمملی هستند
- 4 مدال در5 وزن
- از انتخاب ناگهانی بیاتینیا تا مذاکره با کمالوند
- مهربان: بیحاشیهام و آزارم به مورچه هم نمیرسد
- زورگیرها در بهشت فوتبالیستها
- صدای نیانبان امشب دوباره در آسیا میپیچد
- باند رسانهای AFC در ایران؟
- زمان شکست دادن الشرطه رسید
- دستهای بیاسلحه، جیبهای خالی
- حمله به امتیاز شماره 6
- یک نیمه هم کافی بود
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6738 /
۱۴۰۰ يکشنبه ۲۹ فروردين
|
گفتوگو با حسین عبدی درباره مدیریتش در یک باشگاه اروپایی
درهای باز فوتبال اسپانیا برای استعدادهای ایرانی
گفت و گو
محمدقراگزلو
حسین عبدی در فوتبال ایران یک نمونه خاص به حساب میآید. او فارغ از آنچه در باشگاه پرسپولیس به نام خود ثبت کرد حالا برای فوتبال ایران یک چهره بینالمللی و تأثیرگذار است. عبدی با سابقه 15 سال حضور در باشگاه پرسپولیس به عنوان بازیکن (جوانان و بزرگسالان) و البته چند فصل مربیگری و یک سال عضویت در هیأت مدیره باشگاه، اولین مربی ایرانی صاحب مدرک پرولایسنس انگلیس شد. مدرکی که مجوز مربیگری در لیگ برتر انگلیس به حساب میآید.
عبدی برای پاس کردن مراحل نهایی اخذ این مدرک مدتی به عنوان دستیار در تیم زیر18 سال انگلیس هم فعالیت کرد. سرمربی تیم نوجوانان ایران اما مدتی است کار بزرگی را استارت زده و همراه با یکی از دوستانش در اسپانیا امتیاز باشگاهی به نام خوونتود تورمولینوس
JUVENTUD TORREMOLINOS. C. F را خریده تا حرکت تازهای را آغاز کند. با عبدی درباره جزئیات این اقدامش، اهداف خود و البته داستان جذاب حضور بازیکنان ایرانی در اسپانیا گفتوگو کردیم که میخوانید:
چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید در اسپانیا باشگاهداری کنید؟ در واقع جرقه این تصمیم از کجا و چطور زده شد؟
قبل از هر چیز باید تسلیت بگویم از دست دادن دوستهای خیلی خوبمان در ورزش و هموطنانمان را. آخرینشان آقای دستنشان بود که باید به خانوادهشان فقدانشان را تسلیت بگویم. داغ مهرداد میناوند و علی انصاریان هنوز تازه است که این اتفاقات میافتد و داغ آنها را چند برابر میکند. در واقع از دست دادن هر عزیزی و هر انسانی آدم را منقلب میکند. امیدوارم قدرهمدیگر را بیشتر بدانیم و در کنار هم زندگی بهتری داشته باشیم. قدردان همدیگر باشیم و بدانیم که عمر خیلی کوتاه است. در هر صورت اگر بخواهم جواب سؤالتان را بدهم باید بگویم من همیشه در ایران دوست داشتم یک کار بزرگی را انجام بدهم و باشگاهی را داشته باشیم که در آن باشگاه، بچههای ایرانی فارغ از هر مسألهای بتوانند استعدادهای خودشان را به معرض ظهور بگذارند و شکوفا کنند. در ایران حتی چندین بار در باشگاه پرسپولیس سعی کردم که این کار را انجام بدهم و خیلی هم خوب بود اما خب مدیران وقتی میآمدند و میرفتند تمام برنامهریزیها را بهم میزدند و این یکی از بزرگترین ضرباتی بود که به پیکره فوتبال میخورد. مثلاً وقتی که من در پرسپولیس بودم در چندین مقطع «تیم ب»ای را تشکیل میدادم و آکادمی را سر و سامان میدادم اما دوباره که من میرفتم همه چیز بهم میخورد و به روش سنتی ادامه پیدا میکرد. حتی آخرین باری که در باشگاه بودم اینها را مصوب کردیم و برایش بودجه تعیین کردیم. همه اینها را با زحمات زیاد پیش بردیم. حدود 3500 بازیکن را دیدیم. یک تیم ب تشکیل دادیم که تیم فوقالعادهای شد اما با رفتن من دوباره همه چیز به فراموشی سپرده شد. من نمیدانم چه شد. واقعاً خیلی ناراحت کننده بود. وقتی انسان میخواهد یک کاری کند متأسفانه همیشه افرادی هستند که آن زحمات را نادیده میگیرند و همه چیز را خراب میکنند و همه چیز را به حالت قبلش برمیگردانند تا راحتتر در آن پستشان بمانند. در هر صورت باید بگویم ما قبلاً یک تجربه خوبی در امارات داشتیم و در آنجا با یک شرکتی که من به عنوان دایرکتور آکادمی و سرمربی آن تیم و همینطور مسئول دانشگاه همکاری میکردم، این کار را کرده بودیم و بازخورد خیلی خوب و خاطره خیلی خوبی داشتیم. وقتی که آمدیم اسپانیا تمام ذهن من این بود که باشگاهها و بازیکنان ما محتاج این هستند که یک باشگاهی آنها را بپسندد و حتی بعضاً به برخی بازیکنان بااستعداد ما اجازه تمرین بدهد که اینجا بتوانند استعداد خودشان را منصه ظهور بگذارند. حالا این باشگاه در هر سطحی که میخواهد باشد. روی همین حساب در این دو سه سال از چند باشگاه به ما پیشنهاداتی شده بود که بیایید در کادر فنی باشید یا همکاری کنید. من با توجه به عرقی که نسبت به ایران دارم خودم را مدیون میدانم که باید به مردم کمک کرد، به استعدادها باید کمک کرد. من الان در تیم ملی ایران در سالهای اخیر سمت داشتم و دوست داشتم که آنها بتوانند استعدادهای خودشان را نشان بدهند و این اتفاق هم افتاد و شاید تیم نوجوانان فعلی یکی از تیمهایی است که در آینده میشود روی آن فکر کرد. میخواستم این سیکل معیوب را درست و کامل کنم و توانستم این کار را انجام بدهم و حالا خوشحالم این خبر را بدهم که این سیکل الان کامل شده و بازیکنان میتوانند استعداد خودشان را اینجا به معرض نمایش بگذارند. ما با این پیش زمینه ذهنی جلو آمدیم و وقتی پیشنهاد شد که این کار در تورمولینوس، شهری که ما در آن زندگی میکنیم و این تیم انجام بدهیم، بعد از بررسیهای بسیار با یکی از دوستان خوبم به نام شهرام هوشفر توانستیم اختیار باشگاه را در دست بگیریم و توانستیم برای اولین بار این کار را انجام بدهیم و این سیکل معیوب را برای تمام استعدادها مخصوصاً کشورعزیزمان درست و با این دریچه راهی باز کنیم که بچهها به سادگی بیایند اینجا و استعدادهای خود را نشان بدهند و در قلب اروپا اسپانیا وارد بشوند و به مدارج بالاتر بروند. این چیزی بود که در ذهن من وجود داشت و به حقیقت پیوست و این بود که ما توانستیم کار را جلو ببریم و داریم پیش میرویم. امیدوارم به کمک مسئولان اسپانیایی و استعدادها کار را جلو ببریم هرچند که با چند کشور دیگر هم همکاری میکنیم و امیدوارم باشگاه فوقالعادهای داشته باشیم. البته ما فقط روی بحث ایرانیهای خارج از کشور تمرکز نداریم بلکه در مورد تمام اقشار با استعداد فوتبالی تمرکز داریم. چند جلسه با افرادی که از یک باشگاه آفریقایی آمده بودند صحبت کردیم و امروز (شنبه) میزبان آقای امیر هاشمیمقدم هستیم؛ به عنوان فردی که چندین سال است در اروپا کار میکند. ایشان وقتی شنید چنین کاری صورت میگیرد خیلی سریع تماس گرفتیم و ایشان قبول زحمت کرده و از هلند تشریف میآورد اینجا تا باشگاه ما را ببیند و همکاری داشته باشیم. با چندین کشور همسایه خودمان هم صحبت کردیم و من فکر میکنم که این بحث فقط بحث بازیکنان شاغل در اروپا نیست یا بحث حضور بازیکنان با ملیت ایرانی در اینجا مطرح نیست بلکه گستردهتر است. ما شرایطی را داریم رقم میزنیم تا حتی بچههایی که در ایران هستند بتوانند بیایند و در این باشگاه بازی کنند و مسائل رفت و آمدشان تسهیل پیدا کند. حتماً میدانید کرونا زیاد است و رفت و آمدها کم شده. با این حال ما میتوانیم شرایطی را فراهم کنیم بچهها از ایران در هر سنی که هستند بیایند و از ظرفیتهایشان استفاده کنیم.
با توجه به اینکه تعداد ایرانیهای حاضر در فوتبال اروپا به عنوان مدیر باشگاه فوتبال به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد برای ورود به این کار ترسی نداشتید؟
نه، ترسی وجود ندارد. شما اگر در یک کاری علاقه داشته باشید، مدارجش را پشت سر گذاشته باشید، تجربه لازم را هم داشته باشید، فقط از این میترسید که وقت کم بیاورید چون باید بیشتر وقتتان را روی آن کار بگذارید. به نظرم جای ترس را باید با جسارت عوض کنیم و با جسارت جلو برویم. امیدوارم بتوانیم راهمان را ادامه بدهیم. در هر صورت فکر میکنم این کاری که ما انجام دادیم یکی از بزرگترین کارهایی است که به باشگاههای ما اجازه میدهد مراوداتی داشته باشند و همینطور بازیکنان بتوانند به صورت خصوصی یا دسته جمعی بیانید و از امکانات استفاده کند. در واقع ما اینجا دریچهای برایشان باز کردهایم به سوی فوتبال اروپا.
برای گرفتن امتیاز این باشگاه چه موانعی پیش رویتان بود و آیا سیستم بروکراسی آنجا برای دریافت چنین امتیازی پیچیده بود؟
یکی از دلایلی که وارد این کار شدیم، علاقهمندی خود ما بود. دوستان خوبی بود که در اسپانیا پیدا کردیم. آنها پروفایل من را چک میکنند که من کی هستم، دوستانم کی هستند و چطور میتوانند باشگاه خودشان را بهتر کنند. این باشگاه یکسری هیأت مدیره و یکسری مجمع داشتند که بالغ بر 62 نفر بودند. اینها تصمیم میگرفتند که این باشگاه را به ما بدهند و بحث این بود که باشگاه بتواند تغییر کند. البته خوششانسی ما بود که در این شرایط این باشگاه که حدود سال 1958 تأسیس شده و بیش از 60 سال سابقه دارد را در اختیار بگیریم. بروکراسی اداریاش خب سخت بود اما نشدنی نبود. اگر شما بخواهید کاری را انجام بدهید و ارادهای برای تغییرات داشته باشید، که اینها داشتند کار خیلی راحتتر انجام میشود. الان کارها تمام شده و ما سه چهار ماه است کار را در دست گرفتیم و اگر نخواستیم مصاحبهای بکنیم به این خاطر است که باید شرایط را کاملاً به صورت منطقی پیش میبردیم تا بتوانیم این مسأله را اعلام کنیم. سیستم بروکراسی اینجا اصلاً پیچیده نیست و همه چیز منطبق بر قوانین است. یعنی اگر قانونی جلو بروید همه چیز طی میشود و هیچ مشکلی از این بابت وجود ندارد. ما برای این کار دو وکیل داریم که تا الان همه چیز خیلی خوب پیش رفته و هیچ مشکلی هم وجود ندارد.
به عنوان یک ایرانی و آسیایی برای شما و شریکتان سخت نگرفتند که در اسپانیا صاحب باشگاه شوید؟
این شاید تجربه چند باره من است. خب وقتی که من به انگلستان رفتم و در دوره کلاس B شرکت کردم و آنجا توانستم بین 21 کشور و 30 نفر، نفر اول شوم برای آنها خیلی سوپرایز بود. وقتی به عنوان یک ایرانی توانستم لایسنس Aرا پاس بکنم باز هم برای آنها سوپرایز بود و در پرولایسنس که توانستم این کار را انجام دهم به واسطه همین سؤالی که کردید کلاهشان را از سر برمیداشتند. واقعاً احترام زیادی قائل بودند به اینکه یک ایرانی با این شرایط توانسته چنین مدارجی را طی کند و خیلیهای دیگر که آنجا بودند، نتوانستند. در هر صورت در ایران هم خیلی تعجب کردند. دو روز قبل هم که اینجا بازی داشتیم از تلویزیون اینجا آمده بودند و مصاحبههای زیادی از ما گرفتند و همین سؤالها را میپرسیدند. مسئول ورزش اینجا هم آمده بود و گفت هر کمکی بخواهید میکنیم. احتمالاً پنجشنبه جلسهای با آنها خواهیم داشت که بتوانند نقصانهای ورزشگاهها را برطرف کنند تا ما بتوانیم کار را بهتر پیش ببریم. البته برای اینها هم یک مقدارعجیب بود ولی این کاری که ما انجام میدهیم برای خود شهر هست. ما در ایران گاهی اوقات فراموش میکنیم که ورزش برای مردم است، برای شادابی است، برای روحیه مردم است و باید برایش هزینههای دولتی صورت بگیرد. مثل امکانات سختافزاری. اینجا این کار را انجام میدهند که بچههای هر شهری بتوانند در آنجا تمرین کنند، جامعه شادابتری داشته باشند و بگویند ما در شهر خودمان تیم یا باشگاه خوبی داریم. در هر رشته ورزشی هم افتخارش به آن شهر یا مردمش برمی گردد و به این خاطر است که خیلی اهمیت میدهند. این اهمیت باعث میشود هر فردی که با ایده بیاید مطمئناً میتواند کارهای زیادی انجام بدهد. این کار به سادگی انجام شد ولی پروفایل ما را چک میکنند و بحثها و گفتوگوهایی که کردیم از نقطه نظرات ما با خبر شدند تا توانستیم این کار را انجام دهیم. یعنی خیلی سخت نبود و خیلی هم راحت نبود.
باشگاهتان در چه ردهای فعالیت میکند و در کجا واقع است؟ آیا صاحب آکادمی هم هستید؟
باید یک توضیح بدهیم. ما یک لالیگای یک داریم. تیمهای بزرگ اسپانیا در آن حضور دارند، بعد گروه سگوندا یا لیگ دسته دو که در دو گروه A و B برگزار میشود و بعد دسته سوم که «ترسرا» نام دارد و ما در آن رده حضور داریم. الان هم در پلیآف هستیم و امکان اینکه به دسته دوم بیاییم هست و همه داریم تلاش میکنیم که این اتفاق بیفتد. باشگاه ما 22 تیم دارد. ما در منطقه مالاگا در شهر تورمولینوس هستیم، در جنوبیترین بخش اسپانیا، کنار دریای مدیترانه. بله آکادمی هم داریم، 22 تا تیم داریم که 6 تا برای خانمها است. از سه سال به بالا آکادمیهایمان فعال است و حدود 470 بازیکن اینجا شاغل هستند و کار میکنند.
زیرساختهای باشگاهتان چگونه است و آیا قصد دارید آن را گسترش بدهید یا محدودیتهایی وجود دارد؟
خب اینجا یک مقدار با ایران متفاوت است. اینجا هر شهری برای خودش در هر ردهای ورزشگاهی دارد. باشگاهها استفاده کننده سختافزارها هستند نه صاحب آن و این شهر است که صاحب آن است و همه امکانات را به باشگاه میدهد. ما اینجا چهار تا زمین چمن داریم؛ دو تا مصنوعی و دو تا طبیعی که از همهشان استفاده میکنیم و هیچ هزینهای هم نمیدهیم. تمام این بحثها باید الگویی باشد که در ایران خودمان هم استفاده شود. شهرداریها موظفند هزینههای آن باشگاه را بپردازند تا باشگاهها بتوانند از اینها استفاده بهینه ببرند. بله ما دنبال گسترش آن هستیم و جلسه پنجشنبه با شهرداری نیز در همین خصوص است. این باشگاه بیش از 60 سال قدمت دارد و باید یک چیزهایی را ترمیم کنیم و دست در دست مردم و شهرداری این کار را انجام بدهیم.
تعاملتان با مسئولان شهر یا استانی که در آن واقع هستید چطور بوده و آیا آنها هم از مدیریت دو مدیر ایرانی در آنجا استقبال کردهاند و قول همکاری دادهاند؟
همانطور که قبلاً گفتم اینجا میدانند که ما برای شهر داریم کار انجام میدهیم نه فقط برای خودمان. البته برای خودمان هم است. ما تمام برنامههایمان را توضیح دادیم و همه استقبال کردند. این شهر یکی از توریست پذیرترین شهرهای اروپا است و مسئولانش خیلی علاقه دارند همه این اتفاقات انجام شود، جنب و جوش ایجاد شود، شهر بانشاطتر شود و مردم بتوانند از امکاناتش استفاده کنند. اگر تیم هم بتواند بالاتر برود شهر یک مقدار از نظر برندینگ بالاتر میرود. همه دارند همکاری میکنند و امیدوارم این اتفاق بیفتد.
اساساً باشگاهداری در آنجا حتی در lewel کوچکتر چه تفاوتهایی با ایران دارد؟
فکر میکنم تفاوتها در سازماندهی و پشتیبانی است. خب باشگاه در قلب اروپا قرار دارد و همهشان صاحب سبک هستند. تقریباً از تیمهای پایین تا بالا دنبال یک جور بازی کردن و یک جور فلسفه هستند. من فکر میکنم سازماندهی اینها چه از نظر سختافزاری و چه از نظر نرمافزاری مثل آموزش، هدایت و کنترلشان تقریباً متفاوت است با تیمهایی که ما در ایران داریم.
آیا آنجا هم باشگاهها خصوصی هستند یا دولت و شهرداری موظف به کمک هستند یا اصلاً کمکی نمیکنند؟
خب مطمئناً خصوصی هستند اما نوع پشتیبانی که از آنها میشود یک مقدار فرق میکند. در هر شهری باشگاهها ورزشگاههای خیلی خوبی دارند و امکان استفاده از آن را دارند. البته با توجه به هزینههایی که وجود دارد کمکها و پشتیبانیای که از آنها میشود کاملاً منطقی است تا باشگاهها بتوانند جلو بروند. فکر میکنم همه آن ساختاری که ایجاد شده بابت این است که جامعه فوتبالی کارش را خوب پیش ببرد.
برای تقویت تیمهای ردههای مختلف باشگاهتان چه برنامهای دارید؟
خب مطمئناً برنامه اولمان این است که مربیان خیلی خوبی داشته باشیم. شما اگر مربیان خوبی نداشته باشید مطمئناً آموزش لازم و درست انجام نمیشود. مربیان خوبی داریم و باید به آنها نفراتی اضافه کنیم. باید ساختار و فلسفهشان را یک مقدار بهبود ببخشیم و از مربیان بهتری استفاده کنیم. بحث بعدی این است که نه تنها از این منطقه بلکه مناطق دیگر بازیکنان خوبی را استخدام کنیم. بازیکنان بینالمللی، مخصوصاً از کشور عزیزمان ایران و فرصتی ایجاد کنیم که بچهها بتوانند از این موقعیت و امکانات استفاده لازم را ببرند. این از نظر انسانی برای پیشرفت آکادمیمان است. از لحاظ سختافزاری هم خب اینجا سختافزارمان منطقی است اما باید به کمک شهر شرایط را بهبود ببخشیم، هرچند با وجود کاری که الان داریم میکنیم اگر بتوانیم به درستی از امکانات استفاده کنیم میتوانیم پیشرفت کنیم. بحث بعدی و برنامه بعدیمان این است که تیمهایی را به اینجا دعوت کنیم و تورنمنتهایی را برگزار کنیم تا هم بازیکنان خودمان پیشرفت کنند، هم استعدادهای تازه پیدا کنیم.
آیا تیم بزرگسالانتان شانس رسیدن به دسته دوم فوتبال اسپانیا را دارد؟
بله. بعد از این بازی که اخیراً انجام دادیم الان 6 امتیاز با تیم بعدی فاصله داریم. ما از 4 بازی 5-4 امتیاز لازم داریم تا بتوانیم به پلیآف برسیم. در آنجا دو تا بازی حذفی انجام میدهیم که اگر برنده شویم میتوانیم به لیگ 2 برسیم. فکر میکنم اگر این اتفاق بیفتد برای اولینبار است که در این شهر میافتد. اگر هم این اتفاق نیفتاد دورخیز بسیار خوبی است برای حرکت فصل بعد. اما امیدوارم این اتفاق بیفتد.
آیا بستری وجود دارد تا بازیکنان مستعد ایرانی هم بتوانند در تیمهای باشگاه شما حضور داشته باشند و به نوعی درهای فوتبال اروپا و اسپانیا به روی جوانهای ایرانی باز شود؟
برنامه ما این است که بازیکان زیادی را جذب کنیم، از همه جا مخصوصاً ایران. امیدوارم این اتفاق در همه ردهها بیفتد. بازیکنان خیلی خوب و حتی بازیکنان جوانتر خواستار این هستند که آموزش ببینند و فوتبال خودشان را در این سطح ادامه دهند؛ البته در همه سطوح، چه زیر 18 سال چه بالای 18 سال. ما داریم یک طرح استعدادیابی میریزیم تا نخبهها را انتخاب کنیم، در همه سنین تا بتوانیم آنها را بورسیه کنیم و همه هزینههایشان را بدهیم تا این بچهها به بالندگی برسند و بتوانیم کاری را برای خودمان و فوتبال ایران انجام بدهیم.
در شرایط کرونایی فعلی و نوسان قیمت ارز آیا بازیکنان ایرانی میتوانند امیدوار باشند که به اسپانیا بیایند و در تیمهای باشگاه شما بازی کنند؟
خب این مسأله نوسان ارز فقط در کشور ما خیلی وجود دارد و بحث، بحث داخلی ما است، آن هم به خاطر تحریمها و عوامل دیگری است که نوسان را ایجاد میکند اما کرونا همهگیر و جهانی است. فکر میکنم از ماه بعد اینجا تمام بحثها جاری است و اماکن باز است و ما میتوانیم برای حضور بچهها همه چیز را هندل کنیم و فکر نکنم مشکل خاصی وجود داشته باشد. ما بحثهایی داریم درباره اینکه بازیکنانی که خودشان نمیتوانند بیایند، ما آنها را بورسیه کنیم. یعنی اگر استعداد خیلی خوبی هستند بتوانیم همه هزینههایشان را بدهیم. مطمئناً این افراد باید نخبه باشند و بتوانند به باشگاه ما کمک کنند، حالا در هر ردهای که باشند، چه آکادمی و چه تیم بزرگسال اما این کار یک پیشزمینههایی دارد که ما در قالب طرحی به زودی آن را اجرایی میکنیم و باعث استعدادیابی خواهیم بود.
برای شناسایی و جذب بازیکنان مستعد ایرانی آیا با باشگاه پرسپولیس یا دیگر باشگاههای فوتبال ایران قصد همکاری دارید؟
بله ما کارمان را در این زمینه شروع کردهایم. البته اسمی از این باشگاهها نمیبرم و فقط بگویم به صورت حرفهای مذاکره کردهایم تا همکاری دوطرفه داشته باشیم. جلسات اولیه برگزار شده و امیدواریم در مورد بقیه باشگاهها هم رخ دهد چون هم میتواند سودآوری خیلی بالایی داشته باشد هم به لحاظ نیروی انسانی سودمند است. مطمئناً اینجا بازیکنان فوقالعادهای وجود دارند که میتوانند به باشگاههای ایرانی کمک کنند و در ایران هم نفرات فوقالعادهای هستند که میتوانند به باشگاه ما کمک کنند و این میتواند یک همکاری دوطرفه برد - برد باشد.
از فدراسیون فوتبال ایران هم کمک میگیرید؟
خب مطمئناً کمک دوطرفه خواهد بود؛ هم فدراسیون میتواند خیلی کمک کند هم ما به آنها. چطور؟ الان من سرمربی تیم نوجوانان هستم و میتوانم در بحثهای مربوط به اردوها و تورنمنتها شرایطی را ایجاد کنم که بازیهای دوستانه به مراتب بهتری را برای تیمهای ملیمان داشته باشیم. میتوانیم مراوده داشته باشیم تا مثلاً برای تیمهای زنانمان با باشگاههای بزرگ یا تیمهای ملی اینجا همکاری کنیم. چه بسا بتوانیم شرایطی ایجاد کنیم که با تیم ملی اینجا بشود بازی کرد و اینجا تشریف بیاورند و از امکانات استفاده کنند. یا حتی بالعکس. یا اینکه بتوانیم تورنمنتهایی داخل ایران بگذاریم. اینها مستلزم همکاریهای دوطرفه است و من همینجا اعلام میکنم میتوانیم این همکاریها را با فدراسیون داشته باشیم که قطعاً برای فوتبال ایران بسیار مفیدتر و مثمرثمرتر خواهد بود.
افق پیش روی شما در این باشگاه اسپانیایی چیست و آیا هدفگذاری کوتاهمدت و بلندمدت دارید؟
خیلی بیشتر از آن است که الان وجود دارد. اگر ما هدف کوتاهمدت و بلندمدت نداشتیم اصلاً وارد این قضیه نمیشدیم. یکی از اهداف بلندمدت ما این است که این تیم بتواند طی چند سال به لالیگا برسد که امیدوارم این اتفاق را رقم بزنیم. اگر امسال به لیگ دو برویم، میتوانیم خودمان را تقویت کنیم، بودجه باشگاه را افزایش بدهیم و بتوانیم بازیکنان بهتری بگیریم و امکانات بیشتری هم داشته باشیم. اهدافمان خیلی مشخص است که گنجاندنش در این مصاحبه خیلی سخت است اما بله، برنامهها و اهداف زیاد و خوبی داریم.
در شهر شما و باشگاهتان از فوتبال ایران و پرسپولیس شناختی وجود دارد. آنجا درباره توانایی و استعداد فوتبالیستهای ایرانی چیزی میگویند؟
متأسفانه خیلی کم است. تنها اطلاعی که دارند از دریچه دید من است و خیلی کم میشناسند. امیدوارم بتوانیم هم باشگاههای ایرانی و هم بازیکنان ایرانی را بیشتر و بهتر بشناسانیم. شاید یکی از بحثها همان بازی ایران – اسپانیا بود که شاید در ذهن خیلیها هم نیست ولی امیدوارم که بتوانیم با کار درستی که انجام میدهیم چهره خیلی خوبی از فوتبالیستهای ایرانی، باشگاههای ایرانی و فوتبال ایران نمایش دهیم.
کیفیت مسابقات و امکانات لیگ دسته سوم اسپانیا چطور است و با توجه به اینکه شما چند سال قبل مدیر تیم ب پرسپولیس بودید مثلاً چه تفاوتهایی با مسابقات آسیا ویژن تهران دارد که البته به نوعی دسته چهارم فوتبال ایران است؟
هر هفته مسابقات به صورت روتین برگزار میشود. حتی بچههای کوچک به صورت منظم و جدی در مسابقات شرکت میکنند و تیمها در تمام ردهها کاملاً منضبط پیش میروند. فکر میکنم سازماندهی اینجا خیلی خوب است و همه چیز در جای خودش قرار دارد.
در شرایط فعلی کرونایی و موج چهارم آن، مسابقات لیگ دسته سوم اسپانیا چطور برگزار میشود و پروتکلهای بهداشتی چگونه رعایت میشود؟
همه تیمها از کوچک تا بزرگ برای تمرین و مسابقات هر هفته در دو نوبت تست کرونا میدهند و مسئولان تمام امکانات را برای تیمها فراهم میکنند تا تست بدهند. این رویهای است که در تمام باشگاهها انجام میشود و ربطی به سطح باشگاه ندارد. هر جا که جمعیتی باشد یا با جان مردم طرف باشند این کارها را انجام میدهند و پیش میبرند که کار بسیار خوبی است و بازیکنان با درصد بالاتری از اطمینان وارد مسابقات میشوند. حتی برای ورود به ورزشگاه، پدر و مادرها یا هر کسی، تیمها اگر اجازه ورود تماشاگر بدهند تماشاگران حتماً چک میشوند و بعد وارد ورزشگاه میشوند. اگر هم منع قانونی داشته باشد فط افرادی که اجازه دارند وارد میشوند.
به اینکه باشگاه «خوونتود» در ایران طرفدار پیدا کند امیدوار هستید و در این باره اقداماتی داشتهاید؟
به نظر من به خودی خود اگر شما در یک کشور اروپایی صاحب سبک، باشگاهی داشته باشید و ایرانیها بتوانند آنجا بیایند خود به خود علاقهمندی ایجاد میشود. بعد ما میتوانیم به این امید داشته باشیم که هوادارانی در ایران داشته باشیم. اما خب چون ما در ایران بازی نمیکنیم نمیتوانیم انتظار این را داشته باشیم که طرفدار زیادی داشته باشیم. با این حال مطمئناً این اتفاق میافتد، آن هم در شرایطی که بازیکنان خوب ایرانی اینجا بیایند و اینطوری طرفداران خودشان هم به اینجا کشیده میشوند. امیدوارم با کارهایی مثل استعدادیابی و تورنمنتهایی که برگزار خواهیم کرد آرامآرام این مراودات ورزشی و فرهنگی انجام شود و ما بتوانیم طرفدار پیدا کنیم. امیدوارم هرچه سریعتر مقدمات کارهایمان انجام شود. ضمن اینکه باید بگویم مدتی است صفحه فارسی اینستاگرام باشگاهمان فعال شده و هر روز به دنبال کنندههای ایرانیاش افزوده میشود تا از طریق شبکههای اجتماعی با فوتبالدوستان ایرانی ارتباط برقرار کنیم.
فریدون قنبری در خاک آرام میگیرد
قهرمان بیقرار
ایران ورزشی - این روزها مرگ روی ورزش سایه انداخته و جامعهای که همیشه باعث بالا رفتن پرچم کشور بوده را سیاهپوش کرده است. هنوز داغ مهرداد میناوند و علی انصاریان سرد نشده بوده که نوبت به نادر دست نشان رسید تا یک بار دیگر جامعه ورزش را سیاهپوش کند و هنوز از شوک درگذشت نادر دست نشان خارج نشده بودیم که به یکباره اعلام شد نوبت فریدون قنبری رسیده و او رخت سفر ابدی را به تن کرده است.
البته فریدون با همه آنهایی که اسمشان آمد واقعاً متفاوت بود؛ قهرمانی با لهجه شیرین کرمانشاهی و البته با خصوصیات اخلاقی منحصر به فرد که از او فردی بیقرار در کشتی ساخته بود. زندگی ورزشی او با وجود همه استعدادی که در کشتی داشت بسیار پرنوسان و با حاشیه همراه بود. کشتیگیری با تکنیک و خلاق که با استفاده از قوای جسمی ذاتی میتوانست به یک پهلوان واقعی تبدیل شده و تا سالها رسیدن به او به آرزوی رقبایش تبدیل شود اما افسوس که حاشیه امانش نداد تا او در دورانی که نسل طلایی کشتی در حال کنار رفتن بود، بتواند برای خودش جایی دست و پا کند.
اولین بار در مسابقات جهانی جوانان در سال 1997 بود که خوش درخشید مسابقاتی که در آن بزرگانی چون علیرضا دبیر قهرمان شدند، فریدون آن سال کنار دبیر، مجید خدایی و محمد رضایی به مدال طلای وزن 83 کیلوگرم رسید و از همان موقع بود که همه منتظر ظهور یک استثنا در کشتی بودند اما چرخ برای فریدون آنطوری که باید نچرخید.
یک طلا در رده بزرگسالان قهرمانی آسیا تنها نشان طلای او از کشتی شد که در سال 2004 به دست آمد. البته در مسابقات جام جهانی در سه دوره به ترکیب تیم ملی رسید. 1998، 1999 و 2005 ؛ سه دوره مسابقات جام جهانی بود که فریدون در کنار تیم ملی حضور داشت.
فریدون الان باید چندین مدال جهانی را در کارنامه داشته باشد اما فقط یک دوره حضور در مسابقات جهانی در سال 2005 تنها حضور او در مسابقات جهانی شد که البته آنجا هم به قرعه ساجد ساجیداف از روسیه برخورد کرد و با شکست مقابل او از دور مسابقات کنار رفت.
سال 84 بزرگترین درگیری در تاریخ کشتی ایران رخ داد که یک سالن مسابقه را به هم ریخت. اتفاقی که نه قبل از آن و نه بعد از آن نظیرش هرگز در کشتی رخ نداده بود؛ یک طرف آن فریدون قنبری بود و طرف دیگرش هم مربی وقت تیم ملی که همین باعث شد تا بیش از همیشه از کشتی دور شود.
اتفاقهایی که افتاد، اجازه نداد فریدون قنبری به خوبی استعدادش را نشان بدهد و همین باعث شد تا به عرصه مربیگری هم ورود نکند و در نهایت هم بعد از چند سال بی خبری، خبر بیماریاش و بعد هم فوتش رسانهای شد. در حالیکه فریدون استعدادی را در کشتی داشت که اگر خوب هدایت و حمایت میشد، میتوانست تا سالها در صدر اخبار کشتی ایران بماند و به تیتر یک رسانهها تبدیل شود.
فریدون سوخت همانند بسیاری دیگر از ستارههای کشتی که به دلیل مشورتها و راهنماییهای اشتباه، نمیتوانند از استعدادهای خوب خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. امروز کشتی ایران و بیشتر کشتی کرمانشاه داغدار از دست دادن کسی است که سالها پیش آن را از دست داده بودند اما با تأخیر میخواهند به سوگش بنشینند.
بلندپروازم اما کسب سهمیه غیرمنطقی است
ربیعی: رقبا از حالا نگران مهاجمان تیمملی هستند
گفت و گو
امیر اسدی
وقتی نام محمد ربیعی به میان میآید، ناخودآگاه ذهنمان سمت یک مربی جوان میرود که مدارج ترقی را یکی یکی و پله به پله طی کرده، به لیگ برتر رسیده و نتایج درخشانی هم با مس رفسنجان کسب کرده. شاید باورتان نشود اما ربیعی با این همه سال تجربه حضور در لیگهای سه، دو، یک و برتر و هدایت انواع و اقسام تیمها، به تازگی وارد 40 سالگی شده و این میتواند نوید ظهور یک مربی آیندهدار را به فوتبال ایران بدهد. با سرمربی موفق مس رفسنجان که در نخستین فصل حضور در لیگ برتر، به جای تلاش برای بقا، میان تیمهای بالای جدول پرسه میزند، درباره تیم ملی و شرایط حساسی که پیش رو دارد گپ زدیم. مصاحبهای که برخلاف قبلیها بیشتر حول تیم ملی و نقاط ضعف و قوت آن است.
اغلب مصاحبههای شما با تشریح شرایط مس رفسنجان و بازیهای این تیم در لیگ برتر آغاز شده اما میخواهم کمی درباره تیم ملی صحبت کنیم. حتماً میدانید که تیم ملی در دور مقدماتی جام جهانی شرایط ویژهای را تجربه میکند. شما آینده را چطور میبینید؟
من یک بار با آقای اسکوچیچ و دو بار هم با آقای وحید هاشمیان حضوری صحبت کرده و شرایط را کاملاً درک میکنم. متأسفانه در طول یک سال اخیربه علت شیوع ویروس کرونا شرایط سخت شد. بخصوص در پروژههای ملی که چون اداره آن به صورت کمپینگ است، شما مدت زیادی بازیکنان را در اختیار ندارید. در رده باشگاهی همه روزه تمرین برگزار میشود اما تیمهای ملی فقط دو سه روز قبل از فیفادی اردو تشکیل میدهند و بازی میکنند. در این شرایط ما یک پروژه سنگین به نام مقدماتی جام جهانی هم داریم که همه از حساسیت آن آگاه هستند. تیم خوب و مهرههای باکیفیتی داریم و باید بهترین تدابیر اندیشیده شود تا بتوانیم از این مرحله عبور کنیم.
شما خودتان با اینکه جوان هستید اما تجربه سالها کار در لیگهای مختلف را دارید. قطعاً همیشه در تیمهایتان این شرایط وجود داشته که روی یکی از چهار خطوط اصلی بیشتر از بقیه حساب کنید. دوست دارم نظرتان را درباره نقطه قوت اصلی تیم ملی فعلی بدانم.
از نظر من تیم باکیفیت و بازیکنان آمادهای داریم که هر یک میتوانند نقطه قوت باشند اما جلوی زمین مهرههای فوقالعادهای در اختیار اسکوچیچ است که هر یک میتوانند به تنهایی نتیجه بازی را رقم بزنند. در خط دفاع هم با توجه به سبکی که آقای اسکوچیچ دارد، نیاز به هماهنگی بیشتر است. خط دفاع تیم ملی نیاز دارد تا در دیدارهای رسمی تحت فشار قرار بگیرد و محک بیشتری بخورد. جلوی زمین اما قضیه فرق میکند. سردار آزمون، مهدی طارمی، کریم انصاریفرد، سامان قدوس، علیرضا جهانبخش، مهدی ترابی و مهدی قایدی بازیکنانی هستند که نمیتوان از نام آنها به راحتی گذشت. بنابراین دست اسکوچیچ در خط حمله پر است و این یک موهبت بزرگ محسوب میشود.
فکر میکنید یک خط حمله پرمهره با حضور بازیکنانی مشهور و آماده برای صعود کافی است؟
اینکه در خط حمله یک تیم، چه در رده ملی و چه باشگاهی ترافیک باشد، توفیقی اجباری نصیب سرمربی شده که این اتفاقی فوقالعاده است. با توجه به این نکته که برای صعود نیاز به پیروزی داریم، خوب است که دست سرمربی در این منطقه از زمین باز باشد. این یک فرآیند کلی است که خط دفاع یک بخش اکتسابی است اما در تهاجم بیشتر خلاقیت است که مورد استفاده قرار میگیرد و روی نتیجه تأثیر میگذارد.
اگر جای دراگان اسکوچیچ بودید از کدام بازیکنان و چه سیستمی در خط حمله استفاده میکردید؟
باید ببینیم دراگان اسکوچیچ چه ایدهای مد نظر دارد و من هم جای او نیستم که بتوانم جواب شما را کامل بدهم. اینکه تیم ملی بخواهد با زوج دو نفره، یا خط حمله سه نفره و استفاده از وینگر در کنارهها بازی کند، به سلیقه و تصمیم اسکوچیچ برمیگردد. ما مهاجمانی آماده با تیپهای متفاوت در اختیار داریم. به عنوان نمونه تیپ سردار با سبک بازی طارمی متفاوت است. ضمن اینکه میتوانیم هر دوی آنها را در ترکیب داشته باشیم. کما اینکه چنین کاری را در سالهای قبل انجام دادهایم.
یعنی با توجه به حضور مهاجمانی با تیپهای مختلف، اسکوچیچ باید بسته به نوع بازی حریف، ترکیب را انتخاب کند؟
من این را نمیگویم. من اعتقاد دارم بهترین کسی که میتواند ترکیب را بچیند، سرمربی است چون آنالیز دقیقی از بازیکنان تیم ملی و همچنین حریفان دارد، حالا چه عراق حریف ما باشد و چه بحرین و کامبوج. من شرایط تیم ملی را عالی میبینم و خیلی امید دارم که برای سومین بار به جام جهانی صعود کنیم. شاید اگر یک سال قبل بود امید کمتری داشتم اما الان میبینم که برای مثال مهدی طارمی در اوج قرار دارد و با اعتماد به نفس بالا در اروپا بازی میکند. یا سردار آزمون که در روسیه همچنان بهترین مهاجم است و کریم انصاریفرد که در باشگاه بزرگ آ. ا. ک آتن در یونان فیکس است و گلهای فراوانی هم به ثمر رسانده. دیگر مهاجمان هم در شرایط مطلوبی قرار دارند و این خط حمله خیلی به مدد تیم ملی خواهد آمد. این بازیکنان هر لحظه بوی گل میدهند و مطمئناً الان تیمهای رقیب خیلی نگران این قضیه هستند.
از نظر شما در خط میانی اوضاع چطور است؟
با حضور بازیکنانی چون سعید عزتاللهی، احمد نوراللهی، علی کریمی، امید ابراهیمی و حتی احسان حاجیصفی، میتوان گفت خط هافبک تیم ملی در یکی از بهترین زمانهای خود قرار دارد چون هم نیروهای جوان دارد و هم باتجربه بینالمللی. واقعاً حیف است تیم ملی با چنین پتانسیلی که در اختیار دارد به جام جهانی صعود نکند.
به عنوان یک مربی موفق، شانس صعود تیم ملی را چقدر میدانید؟
جدول یک مقدار سنگین است و روی کاغذ شانس کمتری داریم اما وقتی نفرات را میبینم امیدوار میشوم. فقط تیم ما باید بازیهای تدارکاتی دیگری هم برگزار کند. کلاً در فرآیند تیمسازی، وقتی شما بلوکهای تمرینی را طراحی میکنید، انجام بازی تدارکاتی مهمترین تأثیر را روی روند کیفی و میزان هماهنگی بازیکنان میگذارد چون بازی میکنی، تحلیل میکنی و دوباره وقت داری تا نقاط ضعف را برطرف کنی. با توجه به شرایطی که الان با وجود کرونا هست، عدم انجام بازی تدارکاتی کمی کار را سخت میکند اما امیدوارم در ماههای آینده تیم ملی با حریفانی رخ به رخ شود که به نقاط ضعف و قوت خود بیشتر پی ببرد.
کمی از تیم ملی دور شویم. وضعیت تیم خودتان، مس رفسنجان چطور است؟
ما یک تیم تازه صعود کرده بودیم و به همین دلیل چندین پروژه عظیم را دنبال کردیم که همه آنها فراتر از رده و مقام بودند. اول سعی کردیم بحث شخصیتسازی را در تیم ایجاد کنیم که با دغدغههای سقوط فاصله داشته باشد چون میدانستم اگر این کار را انجام ندهیم، مرور زمان میتواند ما را دچار تزلزل کند. تا حدودی هم جلو رفتیم و توانستیم این مسأله را در تیم جا بیندازیم. سپس دنبال فلسفهای بودیم تا سبک بازیمان با تیمی که تازه صعود کرده تفاوت داشته باشد. مثلاً دفاعی نباشیم و مقابل تیمهای مدعی هم به هجوم و فوتبال مالکانه فکر کنیم. مسأله سوم این بود که باشگاه را به سمتی سوق بدهیم که از حال و هوای 15 سالی که در لیگ یک بود خلاص شود و همه بدانند فضای لیگ برتر متفاوت است. خوشبختانه تا حدودی توانستیم این مسائل را اجرا کنیم. از این به بعد باید شرایط تیمسازی را به سمت ثبات ببریم. چند خرید هم در نیمفصل انجام دادیم تا به هدفمان برسیم.
رتبه آخر فصل مس رفسنجان را پیشبینی میکنید؟
پیشبینی نمیکنم، چون بازی به بازی جلو میرویم ولی نگاه ما این است که اول تیم را در لیگ برتر حفظ کنیم.
اما با نتایجی که کسب کردهاید و البته ادامه این روند صعودی، کسب سهمیه آسیا هم دور از دسترس شما نیست. به این مسأله فکر نمیکنید؟
نمیگویم جزو اهداف سالهای بعد ما نیست اما برای امسال باید بازی به بازی پیش برویم و البته زورمان را هم میزنیم. این عقلانی نیست و غیرمنطقی است که یک تیم از اولین سال حضورش در لیگ برتر انتظار داشته باشد که آسیایی شود.
در سال دوم و سوم هم سخت است اما ما تلاشمان را انجام میدهیم. ضمن اینکه خودم هم مربی بلندپروازی هستم و امیدوارم با مس رفسنجان به رتبهای که استحقاقش را داریم برسیم.
کشتی آزاد و شروع برای یک قهرمانی دیگر
4 مدال در5 وزن
ایران ورزشی - تیم ملی کشتی آزاد روز نخست مسابقات کشتی آزاد قهرمانی آسیا را با سه فینالیست، یک نفر در ردهبندی و یک حذفی شروع کرد.
در روز نخست مسابقات قهرمانی آسیا کشتیگیران 5 وزن نخست روی تشک رفتند که علیرضا سرلک در ۵۷، علی سوادکوهی در ۷۹ و علی شعبانی در وزن ۹۷ کیلوگرم راهی دیدار نهایی کشتی آزاد قهرمانی آسیا شدند اما مرتضی قیاسی در وزن 65 کیلوگرم در نیمهنهایی مقابل اتوگورو که مدال طلای جهان را در سال 2018 به دست آورده بود شکست خورد و به دیدار ردهبندی راه پیدا کرد.
امیرحسین حسینی هم ضعیفترین نماینده ایران در روز نخست بود که با حذف از دور رقابتها کنار رفت. البته سطح مسابقات کشتی آزاد هم مانند کشتی فرنگی بسیار نازل و است و در بسیاری از اوزان تیمها ناقص حضور دارند. در کشتی فرنگی برخی از اوزان در شرایطی برگزار شد که کشتیگیران با یک دور مسابقه به فینال رسیدند و در فینال هم حریفشان حاضر نشد.
در وزن ۵۷ کیلوگرم علیرضا سرلک برای تیم ملی کشتی آزاد به روی تشک رفت که این دومین حضورش در مسابقات قهرمانی آسیا بود. کشتیگیر 24 ساله لرستانی سال گذشته هفتم آسیا شده بود اما امسال با غلبه بر روزگلدی سیداف از ترکمنستان، بیلال از پاکستان و یوتو تاکشیتا از ژاپن به فینال رسید تا در فینال هم به مصاف کومار راوی از هند برود.
در وزن ۷۹ کیلوگرم علی سوادکوهی دومین فینالیست ایران در روز نخست بود. او بعد از برتری مقابل ریوکی یوشیدا از ژاپن، سایاکبای یوسوپوف از قرقیزستان و یوسربایف از قزاقستان راهی فینال شد. علی سوادکوهی هم سال گذشته عضو تیم ملی در قهرمانی آسیا بود که به مدال برنز رسیده بود.
در وزن ۶۵ کیلوگرم اما مرتضی قیاسی بعد از غلبه بر ترکمنستان و علی بیک عثماناف از قرقیزستان به نیمه نهایی رسید اما در این مرحله زورش به تاکوتو اوتوگورو دارنده مدال طلای جهان در سال ۲۰۱۸ از ژاپن نرسید و به دیدار ردهبندی رفت. قیاسی برای کسب مدال برنز آسیا به مصاف نودیر رحیماف از ازبکستان رفت.
در وزن ۷۰ کیلوگرم امیرحسین حسینی در دور اول به مصاف کاران از هند رفت و با نتیجه ۳ بر یک شکست خورد و از دور رقابتها کنار رفت. امیر حسین حسینی سال گذشته پدیده کشتی آزاد نام گرفت و مدال نقره قهرمانی آسیا را هم به دست آورد اما حالا این پدیده در 24 سالگی از رسیدن به دومین طلای آسیایی خود باز مانده تا یک سؤال مهم پیش بیاید که او چه زمانی قرار است رشد کند و به مدال جهانی برسد؟ در وزن ۹۷ کیلوگرم علی شعبانی سومین فینالیست ایران بود که بعد از دو پیروزی 10 بر صفر مقابل کرهجنوبی و هند به فینال رسید.
ماجراهای عجیب انتخاب سرمربی سایپا
از انتخاب ناگهانی بیاتینیا تا مذاکره با کمالوند
سمیرا شیرمردی
بعد از باخت سایپا به مس رفسنجان، ابراهیم صادقی از سرمربیگری نارنجیپوشان استعفا داد تا باشگاه برای ادامه فصل با دست باز تصمیم بگیرد. وقتی صادقی کنار رفت تصور میشد خیلی زود جانشین او انتخاب و معرفی شود، اما چند روز گذشت و خبری نشد. البته در این چند روز اتفاقات عجیب و غریبی رخ داد که شاید همین مسأله هم باعث به تعویق افتادن انتخاب سرمربی شد. در ابتدا قرار بود سیروس پورموسوی که از وضعیت صنعتنفت آبادان ناراضی است، به سایپا برود اما او اعلام کرد به تعهد خود پایبند است و جدا نمیشود.
بعد از آن، گزینههای مختلف دیگری مطرح شدند که دو زوج مربیگری هم در آن بودند؛ زوج علی کریمی و مهدی مهدویکیا و البته زوج محسن بیاتینیا و امید روانخواه. در همان ابتدا حضور زوج علی کریمی و مهدی مهدویکیا منتفی شد چون این دو مربی قبول نکردند در این مقطع در باشگاه سایپا حضور پیدا کنند. زوج بیاتینیا و روانخواه هم به توافق نرسیدند چراکه ظاهراً روانخواه قبول نکرد دستیار باشد و قصد داشت بهعنوان سرمربی در سایپا حضور پیدا کند.
به این ترتیب شرایط سایپا برای انتخاب سرمربی جدید سخت شد، بهگونهای که مسئولان باشگاه سایپا به فکر برگرداندن ابراهیم صادقی هم افتادند و حتی با او تماس گرفتند تا سر تمرین جمعه حضور پیدا کند اما صادقی و دیگر اعضای کادر فنی در تمرین حاضر نشدند.
وقتی تمرین شروع شد و هیچ مربی حضور نداشت، گفته میشود از کمیجانی سرمربی تیم امید سایپا خواستند بهصورت موقت در تمرین حضور پیدا کند اما او هم قبول نکرد. این وضعیت باعث شد مسئولان باشگاه سایپا یک تصمیم فوری و عجیب بگیرند. در حالی که تا پنجشنبهشب شانس سرمربیگری امید روانخواه بالا بود، ناگهان بعدازظهر جمعه و وقتی تمرینات بدون سرمربی دنبال میشد، نام محسن بیاتینیا بهعنوان سرمربی جدید اعلام شد.
بیاتینیا که بهعنوان رئیس آکادمی باشگاه سایپا مشغول است، با حفظ سمت حالا بهعنوان سرمربی جدید تیم بزرگسالان نارنجیپوشان هم معرفی شد. نکته جالب این است که محسن بیاتینیا بامداد جمعه که در برنامه فوتبال برتر بهعنوان کارشناس حضور داشت، در مورد مربیان ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا مسأله جالبی را بیان کرد. او در این برنامه از اعتماد به مربیان جوان صحبت کرد و گفت: «در لیگ قهرمانان آسیا اکثر تیمها با سرمربیان خارجی و نامدار حضور پیدا کردند اما تیمهای ایرانی با اعتماد به مربیان جوان نشان دادند چیزی از مربیان خارجی کم ندارند و میتوانند در آسیا موفق باشند. در واقع مربیان جوان ایرانی نشان دادند از دانش بالایی برخودار هستند و میتوانند با مربیان خارجی رقابت کنند.»
این جملات نشان میداد بیاتینیا منتظر اعتماد باشگاه سایپاست که این اتفاق بالاخره عصر جمعه رخ داد و حالا او سرمربی نارنجیپوشان شد تا برای نجات تیم سایپا از سقوط تلاش کند. باید دید حالا که روانخواه قبول نکرد دستیار بیاتینیا شود، سرمربی جدید سایپا چه کسانی را بهعنوان دستیاران خود معرفی خواهد کرد.
البته اگر کار به انتخاب دستیار برسد چراکه بعد از معرفی محسن بیاتینیا بهعنوان سرمربی جدید سایپا، خبر رسید مسئولان باشگاه تهرانی با فراز کمالوند مربی استقلال مذاکره کردهاند. کمالوند که همراه با آبیپوشان تهرانی در عربستان بهسر میبرد فعلاً جوابی به این پیشنهاد نداده است و بعید به نظر میرسد در این مقطع بخواهد استقلال را رها کند و به تیم دیگری برود؛ مگر اینکه پیشنهاد قابل توجهی به این سرمربی
شود.
مثلاً اینکه علاوه بر این فصل، فصل بعد هم میتواند سرمربی سایپا بماند. به هر حال این روزها اتفاقات عجیبی در سایپا رخ می دهد که باید دید در نهایت این تیم با کدام سرمربی فصل را به پایان میبرد و آیا در لیگ برتر میماند یا نه؟
چرا صادقی سکوت کرد؟
ابراهیم صادقی سرمربی سایپا از زمانی که متوجه شد مسئولان باشگاه با گزینههای مربیگری صحبت کردند، ترجیح داد سکوت کند و فعلاً حرفی نزند. صادقی 20 اسفند 1399 متوجه شد مسئولان باشگاه سایپا با محمود فکری وارد مذاکره شدهاند و به او پیشنهاد سرمربیگری نارنجیپوشان را دادند. به همین دلیل قبل و بعد از بازی سپاهان و مس رفسنجان به کنفرانس خبری نرفت و کلاً سکوت کرد که بعد از این دو بازی هم استعفا داد. حالا که سرمربی جدید سایپا انتخاب شد انتظار میرفت صادقی سکوت خود را بشکند و درباره علت استعفایش صحبت کند اما باز هم این اتفاق نیفتاد که باید دید این سرمربی جوان چه زمانی تصمیم به حرف زدن میگیرد.
باید میبردیم اما زور دو تیم به هم نرسید
مهربان: بیحاشیهام و آزارم به مورچه هم نمیرسد
گفت و گو
ناصرقراگزلو
حسین مهربان مهاجم مشهدی تیم پدیده مشهد، پیروزی مقابل ذوبآهن را حق مسلم تیمش میداند و بدشانسی و استفاده نکردن از موقعیتها را دلیل تساوی معرفی میکند. در رابطه با موارد مختلف بازی تیم پدیده با گلزن این تیم مقابل ذوبآهن گفت و گویی داشتیم.
از شرایط فنی دیدارتان مقابل ذوبآهن بحثمان را شروع کنیم.
بازی ما مقابل ذوبآهن بازی سختی بود. بردمان در این دیدار میتوانست خیلی به ما کمک کند اما با توجه به شرایطی که پیش آمد و برخلاف جریان بازی که ما یک گل از حریفمان عقب افتادیم باز هم مساوی بهتر از باخت بود. ما برای پیروزی مقابل حریفمان حاضر شده بودیم اما متأسفانه با وجود تلاش زیادمان نتیجهای بهتر از تساوی نصیب ما نشد. با وجود این اصلاً ناامید نیستیم و امیدواریم بتوانیم هفتههای بعد نتایج بهتری بگیریم و رتبهمان را در جدول ارتقا دهیم.
بعد از گل زدنت به نظر رسید که شادی معناداری داشتی!
نه شادی خاصی نداشتم و هیچ شادی بعد از گل معناداری هم نداشتم. بازیکن بیحاشیهای هستم و اصولاً آزارم به مورچه هم نمیرسد!
تیم ذوبآهن را به لحاظ فنی چگونه ارزیابی کردی؟
ذوبآهن تیم خوبی بود و از بازیکنان و کادر فنی خیلی خوبی بهره میبرد. هر دو تیم هم با تمام توان مقابل هم جنگیدند اما با وجود موقعیتهایی که خلق شد در نهایت زور دو تیم به یکدیگر نرسید.
چرا برخلاف سالهای قبل امسال شرایط خیلی خوبی نداشتید و در جایگاه چندان خوبی هم قرار ندارید؟!
هنوز هم همه چیز دست خودمان است و باید با حریفانی که امتیازاتمان به یکدیگر نزدیک است در خانهمان بازی کنیم که این مهم شانس خیلی خوبی برای ماست و ما از این مهم نهایت بهره را خواهیم برد.
جریان بازی بیشتر در دست شما بود اما چرا نتوانستید از آن فرصتها استفاده کنید؟!
بله مالکیت بازی بیشتر در اختیار تیم ما بود. ما باید میبردیم اما توپهایمان به گل تبدیل نشد. در نیمه اول یک موقعیتمان به گل تبدیل نشد و به تیرک خورد و در ادامه، در نیمه دوم هم دو فرصت گلمان با بدشانسی محض باز هم به تیرک خورد تا در عین اینکه چند فرصت گل داشتیم از پیروزی محروم بمانیم.
در سالهای قبل بیشتر شاهد گلزنیات بودیم اما امسال چرا نتوانستی در گلزنی خیلی موفق باشی؟
من هر وقت که برای تیمم بازی کردم سعی خودم را کردم که بهترین بازیام را انجام دهم و برای تیمم مثمر ثمر واقع شوم اما امسال به صلاحدید سرمربی تیم در بعضی از بازیها در پست هافبک بازی کردم. در چند بازی هم در پست مهاجم بازی کردم و توانستم دو گل در لیگ برتر بزنم و یک گل هم در جام حذفی به ثمر برسانم و یک پاس گل هم بدهم.
شرایط مالکیت تیمتان چگونه است و توسط چه نهادی اداره میشود؟
باشگاه ما بعد از تغییراتی که داشت توسط شهرداری، استانداری و حتی هیأت فوتبال استان خراسان رضوی اداره میشود و این نهادها حمایتهایی از باشگاه ما داشتهاند اما باشگاه ما انتظار دارد که باز هم این ارگان شهری و استانی بیشتر از تیم ما حمایت کنند.
از ایتالیا تا اسپانیا و فرانسه
زورگیرها در بهشت فوتبالیستها
گزارش
نیل جونز
کریس اسمالینگ آخرین نمونه از فوتبالیستهایی است که مورد حمله و دستبرد سارقان قرار میگیرد. مدافع انگلیسی که دو سال قبل از منچستریونایتد به رم رفت، این هفته بههمراه همسر و پسر دوسالهشان در خانه بودند که سه سارق مسلح به خانه ویلاییشان در 35 کیلومتری جنوب رم حمله و او را مجبور کردند گاوصندوق خانه را باز کند تا جواهرات و اشیای باارزش او را بربایند. پلیس ساعت پنج صبح و بعد از تماس همسر اسمالینگ به محل حادثه رسید در حالی که هر سه نفر شرایط روحی بسیار بدی داشتند.
مافیای دزدی در ایتالیا
این آخرین نمونه از حمله متجاوزان به خانه فوتبالیها در سری A است. اوایل بهمن در حالی که هافبک آمریکایی یوونتوس، وستون مک کنی، تیمش را در بازی یکچهارم نهایی جام حذفی ایتالیا مقابل اسپال همراهی میکرد، دزدها به خانه او حمله کردند. آنها چند کفش ورزشی، لباس و سایر اشیای باارزش را بردند. مربیها هم در امان نبودهاند. خانه پائولو فونسکا مربی رم در آبان مورد سرقت قرار گرفت و اشیایی به ارزش 100 هزار یورو ربوده شد، در حالی که او و خانوادهاش در خانه نبودند. در آذر، خانه پائولو روسی در جریان مراسم خاکسپاری این ستاره جامجهانی 1982 مورد دستبرد قرار گرفت و همسر او وقتی از مراسم برگشت، دید بهزور وارد خانهشان در توسکانی شدهاند. تیرماه گذشته هم فرانک ریبری، بازیکن فیورنتینا در جریان بازیاش مقابل پارما با هجوم سارقان مواجه شد. دزدان برخی جواهرات و چند کیف زنانه را دزدیدند اما همسر و فرزندان او آن موقع در مونیخ بودند.
به خانه کاتالانها خوش آمدید!
بازیکنان سرشناس تیمهای بزرگ رایجترین قربانیان در هر کشوری هستند. جرارد پیکه اولین بارسایی بود که تابستان سه سال قبل با دزدی مواجه شد. والدین او در خانه خواب بودند که دزدی اتفاق افتاد و جواهرات، ساعتها و اشیای باارزشی ربوده شد. در همان منطقه به خانه نلسون سمدو هم حمله کردند و جواهرات و ساعت به ارزش بیش از 500 هزار یورو دزدیدند.
قربانی بعدی، دیگر بازیکن بارسا، ژوردی آلبا بود. او بههمراه بارسا در میلان بود که دزدها به خانهاش زدند در حالی که پدر و مادرش در خانه بودند. پلیس اعلام کرد بهزور در گاوصندوق را باز کردهاند اما فاش نشد چه میزان دزدی شده. کوین پرینس بواتنگ هم در حال بازی برابر وایادولید بود که دزدها به خانهاش زدند و علاوه بر جواهرات و ساعت، 400 هزار یورو پول نقدش را بردند. آرتور برزیلی وقتی در بازی بارسلونا و لیورپول حاضر بود، قربانی دزدی شد. دزدها یک ساعت بسیار مدرن و سایر اشیای باارزش را بردند، همچنین برادر او را با یک شیء تیز تهدید کردند.
دزدی در زمان الکلاسیکو
مادرید شهر دیگری است که بیشترین خسارت را از این نظر متحمل شده و بسیاری از بازیکنان رئال و اتلتیکو با دزدی از خانههایشان مواجه شدهاند. منطقه ثروتمندنشین لامورالخا بیش از سایر مناطق هدف سارقان بوده. در دسامبر 2016 به خانه رافائل واران دستبرد زدند و بیش از 70 هزار یورو پول نقد و جواهرات بردند. در زمان دزدی او در حال بازی برای رئال در برابر بوروسیادورتموند در لیگ قهرمانان اروپا بود. در ژوئن 2018 ایسکو و مربیاش زینالدین زیدان تقریباً همزمان مورد حمله سارقان قرار گرفتند. چند روز بعد لوکاس واسکس بعد از بازگشت از تعطیلات متوجه شد خانهاش را زدهاند. دزدها وقتی کریم بنزما در سانتیاگو برنابئو در جام حذفی مقابل بارسلونا بازی میکرد، به خانهاش دستبرد زدند. در هر سه مورد هیچ خشونت فیزیکی صورت نگرفته اگرچه بارها اتفاق افتاده بستگان فوتبالیستها در زمان حمله در خانه بودهاند. مثل آلوارو موراتا که همسر و دوقلوهای تازه متولدشدهاش در زمان هجوم سارقان در خانه بودند. همسر و دختر کاسمیرو هم در زمان دزدی از خانهاش در محل حادثه حضور داشتند. توماس پارتی و گابی هم از دیگر قربانیان دزدی در زمان بازی در اتلتیکومادرید بودهاند.
دزدی همراه با خشونت در انگلیس
اوضاع در انگلیس بسیار نگرانکننده است چون مهاجمان از خشونت و تهدید استفاده کردهاند. آخرین مورد که هشداری برای همه بازیکنان حاضر در لیگ برتر بود، دزدی 20 اسفند از خانه روبین اولسن، یکی از دروازهبانهای اورتون بود. یک عده مرد ماسکزده به خانه او وارد شدند و با قمه خانواده او را تهدید کردند، ضمن اینکه هر چیز باارزش و یک ساعت فوقالعاده را به سرقت بردند. یک ماه قبل از آن هم به خانه مربی تیم، کارلو آنچلوتی حمله کرده بودند. دزدها ماسک اسکی زده بودند و سلاح بههمراه نداشتند. کارلتو در خانه نبود اما یکی از دخترهایش در خانه بود. اردیبهشت گذشته دزدها به خانه دله آلی بازیکن تاتنهام و تیم ملی انگلیس در لندن رفتند و او را تهدید کردند و حتی به صورتش زدند. البته این فوتبالیست و سایر حاضران در خانه از جمله نامزدش، کارشان به بیمارستان نکشید. دزدها اشیای باارزش زیادی از خانه بردند. همان موقعها دزدها به پنتهاوس ریاض محرز در منچستر زدند و سه ساعت را بردند که روی هم 556 هزار یورو ارزش داشت. جواهرات کارتیه به ارزش 55 هزار یورو و پیراهنهای فوتبالی به ارزش 160 هزار یورو هم جزو اموال مسروقه بود.
دیماریا در فرانسه تنها نیست
در فرانسه علاوه بر آنخل دیماریا و مارکینیوش، از خانه دو بازیکن دیگر پاریسنژرمن هم دزدی شده. در بهمن آپارتمان دروازهبان اسپانیایی، سرخیو ریکو مورد حمله سارقان قرار گرفت و چند روز بعد اتفاق مشابهی برای مائورو ایکاردی، مهاجم آرژانتینی تیم رخ داد. اواخر اسفند رسانههای فرانسه گزارش دادند در حالی که دیماریا در بازی با نانت برای پاریسنژرمن بازی میکرد، دزدها به خانهاش دستبرد زدند. خانواده او در خانه بودند اما هیچ خشونتی صورت نگرفته. دوربینها صحبت کردن لئوناردو، مدیر ورزشی پاریسنژرمن با تلفن را گرفتند و جالب اینکه بازیکن آرژانتینی در دقیقه 62 از زمین بیرون کشیده شد و بلافاصله با همراهی موریسیو پوچتینو، مربی هموطنش به تونل رفت. مربی دقایقی بعد به روی نیمکت برگشت اما دیماریا رفت تا به خانوادهاش برسد.
استقلال - الشرطه، سرشار از امید آبیها
صدای نیانبان امشب دوباره در آسیا میپیچد
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
از ساز نیانبان بوشهری مهدی قایدی که زیباترین شادی گل لیگ قهرمانان آسیا تا امروز بود تا گیتار ارسلان مطهری، همه چیز آماده است. از کوتاهی ناخن بازیکنان استقلال که انگار وسواس داوران در لیگ قهرمانان آسیاست تا نتیجه منفی آزمایش کرونا، همه چیز روبهراه است. اینکه فرهاد مجیدی لب خط را به فراز کمالوند سپرده نیز فقط یک خبر برای دستکاری در روند استقلال است و اهمیت دیگری ندارد. برای پیروزی مقابل الشرطه عراق در بازی دوم استقلال، بازهم چشمها منتظر درخشش بازیکنانی است که مقابل الاهلی فوقالعاده بودند و درخشیدند، مثل محمد نادری، مهدی قایدی، فرشید و رشید و بقیه. اگرچه در دفاع دست و دل کمی بلرزد یا وریا غفوری، آن وریایی نباشد که در ذهن دنبالش هستیم. الشرطه عراق از شکست مقابل الدحیل میآید و استقلال از یک پیروزی جانبخش مقابل الاهلی. اما این فقط قصه روز اول لیگ قهرمانان آسیا برای الشرطه و استقلال بود و استقلالیها باید قسمت دوم قصه را باز هم خودشان بنویسند، اگر میخواهند در نقش یک برنده روایتگر لیگ قهرمانان آسیا باشند. باشگاه الشرطه در پوستر پیش از بازی نوشته است: برای جبران شکست اول و ماندن در رقابتها به دیدار استقلال میرویم. شعار استقلال اما باید این باشد که برای جستجوی آن آرزوی بزرگ پیروزیها را تکرار میکنیم، آرزوی بزرگ اما شاید فینال آسیا و قهرمانی باشد، نقشهای برای جایزه ۶ میلیون دلاری آسیا که استقلال را به باشگاه دیگری برای آینده نزدیک تبدیل میکند. هواداران الاهلی پس از شکستهای پیدرپی الاهلی نتوانستند عبدالله مومنه، رئیس باشگاه را مجبور به استعفا کنند اما پیروزی استقلال با ۵ گل مقابل الاهلی راهی برای رئیس این باشگاه باقی نگذاشت. وزارت ورزش عربستان دنبال رئیس جدید برای الاهلی است اما استقلال دنبال پیروزی بزرگ دیگری مقابل الشرطه و رسیدن به موقعیتی مطمئن در جدول.
تا ساعت ۴۵ دقیقه بامداد دوشنبه و بازی استقلال - الشرطه چیزی باقی نمانده است. دیروز استقلالیها ساعتها مشغول بررسی بازی الشرطه مقابل الدحیل بودند و البته کادر فنی استقلال جلسهای را با بازیکنان برگزار کرد، جلسهای برای انتقال شناخت درباره الشرطه، برای آشنایی با حریفی که ساده گرفتنش میتواند کار دست استقلال بدهد.
استقلال مقابل الاهلی هر لحظه میتوانست خطر بسازد و یورش بردنهایش به دروازه الاهلی تماشایی بود، توأم با خلاقیت و تنوع. اما بعید است الشرطه این هنرنمایی استقلال را به دقت بررسی نکرده باشد. آنها حالا به مهار آن حملات فکر کردهاند و شاید برای استقلال راهها بیش از بازی با الاهلی مسدود شود. نگرانیهایی درباره مصدومیت شجاعیان و نادری در اردوی استقلال وجود دارد و این نگرانیها کم نیستند، بخصوص وقتی به یاد بیاوریم که نقش نادری در بازی با الاهلی چقدر پررنگ بود. نادری البته در تمرین گروهی استقلال شرکت کرده و بعید است تا ساعت بازی با ادامه درمان، مشکلی برای بازی داشته باشد.
با حرفهایی از فرهاد مجیدی باید سراغ بازی دوم استقلال رفت. او در نشست خبری پیش از دیدار با الشرطه گفته است: خیلی خوشحالم که توانستیم در بازی قبل نتیجه بگیریم. دیدار با الشرطه مهمترین و سختترین بازی ما در این گروه است. خوشحالی برد مقابل الاهلی فقط برای همان شب بود و فردای آن روز فراموش شده بود. به بازیکنانم گفتم اگر تمرکز نداشته باشید، بازی را از دست میدهید. چند بازی الشرطه را آنالیز کردیم که تیم بسیار فیزیکی هستند.
باند رسانهای AFC در ایران؟
سوژه روز
احسان محمدی
مدتهاست «سند و مدرک» داشتن برای هوا کردن یک ادعا اهمیت چندانی ندارد. از هر کس و هر چیز خوشت نیامد ادعای بزرگ یا تهمت درشتی نثارش کن، اگر درست بود که برندهای اگر هم نادرست بود شهر آنقدر شلوغ است که کسی یادش نمیماند، در بدترین حالت یک جوابیه و تکذیبیهای منتشر میکنی و تمام! همه هم میدانند که برنده کسی است که مشت اول را زده و تکذیبیه هر چقدر هم مستند باشد حکم «توجیه» را دارد و بسیاری همان تهمت را باور میکنند و میگویند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!»
چندباری است که زمزمه میشود AFC در رسانههای ایران سربازانی دارد که برایش تبلیغ میکنند. دستکم برای سایت این کنفدراسیون که تعداد مخاطب و کلیککنندهاش بالا برود. قبل از هر چیز بگویم که من همواره در جدالهایی که شکل گرفته و عموماً در اشکال ناسزا و حمله به صفحه و ... نمود یافته و یا اطلاق شده که «ایافسیرک» است طرف این نهاد را گرفتهام و معتقدم راهش فحاشی و نفرین کردن و .... نیست، این جور کارها دلخوشکنکهای ملی-محلی است و همینجا مصرف دارد، تا زمانی که در قاره آسیا هستیم ناگزیر از کار کرد با آنهاییم و چاره را در از بین بردن موانع، بهبود زیرساختها و یافتن زبان مشترک، تقویت دیپلماسی ورزشی و دوستیافزایی میان سایر اعضا میبینم. میدانم در فضای هیجانزده و البته شیطنتهای برخی در آن سوی مرزها این حرفها خریدار ندارد اما چاره دیگری ندارم. نه یوفا ما را به عضویت میپذیرد، نه کونکاکاف به ما سهمی میدهد!
اما بخش رسانهای این سازمان به خوبی رگ خواب هواداران ایرانی را پیدا کرده است. هر روز مسابقه و نظرسنجی میگذارد و رسانههایی در داخل کشور با بازتاب نتایج آن جمعی از هواداران چند آتشه را تشویق میکنند تا به این صفحه یورش ببرند و رای بدهند. نتیجه؟ دیده شدن صفحه AFC حتی با تولید محتوای کاذب!
در آخرین نمونه سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) نامزدهای بهترین گل هفته اول مسابقات لیگ قهرمانان آسیا 2021 را معرفی کرد و از کاربرانش خواست تا بهترین گل هفته نخست را انتخاب کنند.
نتیجه؟ گل سید جلال حسینی به الوحده 44/76 درصد رأی مخاطبان را به دست آورد و بهترین گل هفته لقب گرفت. گل مهدی قایدی با 37/91 درصد رأی کاربران دوم شد و گل محمد عباسزاده به پاختاکور ازبکستان، با 17/01 در جای سوم قرار گرفت و گل شاروف ماخیدانوف به تراکتور که شگفتانگیز بود حتی یک درصد رأی نیاورد! شاید بعضی بگویند ازبکستان 34 میلیون جمعیت دارد و در نتیجه مردم کمتری از این کشور به این گل رأی دادهاند اما در تمام نظرسنجیهای چندسال اخیر AFC ما ایرانیها پیروز شدهایم حتی وقتی پای چین و هند با جمعیت بالای یک میلیارد نفر وسط بوده است!
آیا فوتبال برای چینیها، ژاپنیها، عربستانیها، کره جنوبی و ... اهمیتی ندارد؟ آیا هواداران در این کشورها به ورزشگاه نمیآیند؟ تعصبی به تیم محبوبشان ندارند یا میدانند این نظرسنجیها دلخوشکنک است و حرفشان را در زمین میزنند؟
آیا اینترنت ما پر سرعتتر از کره جنوبی است یا جمعیتمان بیشتر از چین یا سازماندهی باشگاهیمان بهتر از ژاپن یا سرمایهگذاریمان افزونتر از عربستان؟
گردانندگان سایت AFC یکسری مخاطب هیجانزده را پیدا کردهاند و با کمک تبلیغات در سایتها و کانالهای هواداری ایران هر دفعه یک بازی جدید رو میکنند، از زیباترین گل تا خوشتیپترین و موقشنگترین تیم و ... و ما حمله میکنیم، رأی میدهیم و بعد نتایج را با عنوان «بهترین آسیا!» توی چشم هم فرو میکنیم در حالی که ته دلمان میدانیم این یک زورآزمایی محلی است و بقیه حتی در آن شرکت نکردهاند.
چیزی شبیه نمایشگاه کتاب که عنوان «بینالمللی» روی آن میگذاریم اما در واقع با حضور 3000 ناشر داخلی و ده ناشر خارجی برگزار میشود!
بعد از دو تساوی فصل قبل، استقلال در بهترین فرم با حریف عراقی روبهرو میشود
زمان شکست دادن الشرطه رسید
یادداشت یک
آرمن ساروخانیان
استقلال فصل گذشته دو بار با شرطه عراق بازی کرد که هر دو بازی با تساوی یک بر یک به پایان رسید. اولی در اربیل بود، زمانی که فرهاد مجیدی تازه استقلال را تحویل گرفته بود. در ورزشگاهی که چمنش تعریفی نداشت استقلال تیم برتر زمین بود، ولی نتوانست حریف پرتلاش و چغرش را شکست دهد.
بازی برگشت به دلیل شیوع کرونا در دوحه برگزار شد، زمانی که مجیدی کنار رفته بود و مجید نامجومطلق پذیرفت در این مسابقات فشرده سرمربی موقت تیم باشد. استقلال بعد از حاشیههای فینال جام حذفی و تغییر سرمربی شرایط خوبی نداشت و مقابل الشرطه به زحمت توانست از شکست فرار کند. با این حال بالاتر از تیم عراقی به مرحله حذفی رسید.
استقلال این بار با شرایط خیلی خوبی وارد لیگ قهرمانان شده و فرصت خوبی است که این بار الشرطه را شکست دهد. تیم عراقی نسبت به فصل قبل دو مهاجم خارجی به تیمش اضافه کرده است. جلمین ریواس ونزوئلایی و رافائل سیلوای برزیلی مهاجمان الشرطه در بازی مقابل الدحیل بودند، ولی کار زیادی از پیش نبردند و هر دو در نیمه دوم تعویض شدند. حالا خبر رسیده که سیلوا مصدوم است و به بازی استقلال نمیرسد.
الشرطه مثل تمام تیمهای عراقی در بازی اول پرتلاش بود و با دوندگی و بازی فیزیکی سعی میکرد مانع شکل گرفتن بازی الدحیل شود، ولی حریف کیفیت بالاتر تیم قطری نشد و با دو گل شکست خورد. آنها امشب هم با همین سبک بازی خواهند کرد و بازیکنان استقلال باید منتظر بازی فشرده و پربرخورد در مرکز زمین باشند.
الشرطه ممکن است حریف سختتری نسبت به الاهلی عربستان باشد، ولی استقلال با مهاجمان زهردارش که به خوبی از طرف هافبکها و مدافعان کناری حمایت میشوند، توان شکست دادن این تیم را دارد. میتوان گفت که بر اساس قرعه ترتیب بازیهای استقلال از آسان به سخت است.
اگر تیم مجیدی الشرطه را شکست بدهد با شش امتیاز برابر الدحیل قرار میگیرد و میتواند در دو بازی متوالی مقابل حریف پرستاره قطری برای سرگروهی تلاش کند.
بازی با الاهلی نشان داد که قایدی، مطهری و اسماعیلی آمادگی بالایی دارند و انتظار میرود که بتوانند الشرطه را هم با دردسر زیادی روبهرو کنند. همچنین اگر دیاباته مثل بازی قبل روی نیمکت باشد و در نیمه دوم اضافه شود، در نیم ساعت پایانی فشار مضاعفی روی دفاع خسته حریف وارد میکند. استقلال اما در فاز دفاع به اندازه فاز حمله موفق نبود و مدافعان امشب باید با هماهنگی و اطمینان بالاتری بازی کنند.
در پنج گروه منطقه غرب آسیا استقلال در دور اول توانست بهترین نتیجه را بگیرد و سه بازیکن این تیم در میان پنج بازیکن برتر قرار گرفتند. این شروع کوبنده نگاهها را متوجه استقلال میکند و حریفان بعدی با احترام و ترس بیشتری مقابل این تیم قرار میگیرند. استقلال نباید از این برد مغرور شود، ولی باید بتواند از این برتری روحی برابر حریفان استفاده کند و آنها را از دقیقه اول تحت فشار قرار بدهد. در این بازیها که تنها سه تیم از پنج تیم دوم صعود میکنند، مساوی نتیجه خوبی نیست و استقلال در برابر حریفانی که روی کاغذ برتری دارد، نباید امتیازی از دست بدهد. علاوه بر این برد استقلال در این بازی تیم عراقی را نسبت به صعود تقریباً ناامید میکند و مسیر صعود در بازیهای بعدی هموارتر خواهد بود.
کادر فنی استقلال برای ترکیب بازی با الاهلی چند تصمیم عجیب داشت که مهمترین آنها اولین حضور سعید مهری بود. با آنالیز بازی الاهلی انتظار میرود آنها بازی را با ترکیب بهتری شروع کنند و سراغ چنین آزمون و خطاهایی نروند. مثلث ریگی، رضاوند و اسماعیلی که سابقه بازی کنار هم دارند، در نیمه دوم بازی با الاهلی نمایش بهتری داشت و میتواند در این بازی هم به کار گرفته شود.
در باره نادر دستنشان که دیگر در میان ما نیست
دستهای بیاسلحه، جیبهای خالی
یادبود
وصال روحانی
مازنیها حق دارند به نادر دستنشان ببالند زیرا او برایشان اعتبار خرید ولی نه از طریق مالی بلکه از راه تلاش و همت و رنج. او در دورهای فوتبالیست و عضو نساجی قائمشهر شد که یک هزارم پولهای بیحساب کنونی هم در بساط این ورزش قرار نداشت. قرارداد گرانترین ستارههای وقت تهراننشین و حتی پرویز قلیچخانی که لقب بهترین فوتبالیست تاریخ ایران فقط سزاوار اوست و علیپروین از 50 هزار تومان هم فراتر نمیرفت و اعضای شاخص نسل بعدی هم که با دستنشان مقارن شد، حداکر 500 هزار تومان میگرفتند و بدیعی بود که به بهترینهای ولایات حتی یک دهم آن را هم ندهند، این که چرا نادر دست نشان در دوران جوانی و بازیگریاش هرگز حاضر نشد پیراهن نساجی را که از همان «کمبضاعتها» بود از تن درآورد و پای عشق بیبهرهاش ماند به ذات ارزشمند او بر میگردد. میگویند اگر عشق واقعی وجود دارد یکی است و بس و اگر هرکسی سر راهت سبز شد، به او دل باختی، عاشق نیستی و فقط اسیر وسوسهها هستی. نادر با وسوسهها بیگانه بود و برای نساجی جان داد و به اشتیاق و هوس پیوستن به تیمهای مال و منالدار تهرانی هم نه گفت.
ارتزاقی درست و اصولی
این چنین بود که دستنشان عشق مردم مازندران شد و چیزی همانند سیروس قایقران (البته با یک دههونیم تفاوت برای فوتبال گیلان) شد. زندگی سخت با کمترین درآمد به نادرخان نشان داد که مجالی برای استراحت وجود ندارد و او کفشها را آویخته و نیاویخته، وارد مربیگری شد. زمانه به او این را هم آموخت که از هیچ فرصتی نگذرد و هر جا پیشنهادی هست، برای مربیگری به آنجا برود. دستنشان از عرق غریب و تعصب بزرگش به نساجی و فوتبال مازندران بهرههای معنوی فراوانی برد اما وقتی بحث پول به میان میآمد احساس ضرر میکرد. او باید به زندگی خانوادگیاش میاندیشید و به معاش و ارتزاق درست و آبرومندانه.
بازگرداندن خود باوری به برزیلیها!
خیلیها به او ایراد میگرفتند که چرا در مقطع دوم زندگیاش به کمتر تیمی نه گفت و از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب را درنوردید و در چیزی حدود 20 باشگاه مختلف (البته در برخی از آنها دو نوبت) مربیگری کرد اما آنچه از او در آن تیمها و استانها بجا ماند خدمت و پیشرفت بود. او حتی در یکی از کوچهای سال آخرش صنعت نفت کمی تا قسمتی فراموش شده را از لیگ دستهیک به لیگ برتر بازگرداند. این جمله معروف او بعد از آن صعود شاید حمل بر غرور شده باشد. آن جا که گفت؛ «اگر نفتیها لیگیکی شده بودند، به این خاطر بود که مرا نداشتند» اما واقعیت امر این است که دستنشان باور «بزرگ بودن» را به فوتبال آبادان برگرداند و یک بار دیگر فریاد «آبادان- برزیلته» را در خوزستان طنینافکن کرد و همه پذیرفتند که آبادان همچنان میتواند «برزیل فوتبال ایران» باشد و در سالهای بعدی با دراگان اسکوچیچ و سیروس پورموسوی چیزی بشود که اینک پیش رو داریم.
یک برند متفاوت
دستنشان سه تیم دیگر لیگ یکی را هم به صحنه لیگ برتر وارد کرد و اگر چه پول و پاداشی هم بابت آنها گرفت اما او از جمله مربیانی بود که به قول فرنگیها هرگز «تاپ» تلقی نشد و نرخش بسیار کمتر از کسانی بود که حتی یک تیم را هم به لیگ برتر بازنگرداندهاند اما اسمشان تبدیل به یک برند شده است. برند نادر خان، کار و اعتبارش بود. در سالها و ماههای آخر او در یک ملوان بیپول و یک رایکای آماده اوجگیری هم مربیگری کرد و همیشه صدایش بلند بود زیرا حقش را نمیگرفت و بعضیها از او معجزه میخواستند و آن هم با دستهای بیاسلحه و جیبهای خالی.
مدیونهای پرشمار
نادر هر جا که رفت اثرگذار شد. بالا رفتن سن و غافل شدن وی از سلامتیاش سبب چاقی مفرط وی در 15 سال آخر زندگیاش شد اما او برای هر چالشی آماده بود و از خودش میگذشت تا تیمهای تحت ادارهاش اسباب افتخار شوند. در فارس، در مازندران، در گیلان و البته در تهران، آذربایجان، کرمان و خراسان، نادرخان همانی بود که همیشه بهچشم میدیدیم. او در کنار مهارت آفرینیهای فردی و طراحیهای تاکتیکیاش ابتدا به روحیهسازی در تیمهای تحت هدایت خود همت میگماشت. این را از سران و هواداران شهرداری بندرعباس، صنعت ساری، سایپای شمال، خونهبهخونه بابل، مس کرمان، شهید قندی یزد و البته پگاه گیلان بپرسید، بخصوص که او آخری (پگاه) را به فینال جام حذفی رساند و اگر به تهران بیحد و مرز هم بنگریم، متوجه میشویم که نفت تهران قبل از وامدار شدن به یحیی گلمحمدی و حسین فرکی و علیرضا منصوریان مدیون نادرخان شده بود که این تیم را به لیگ برتر رساند و استیلآذین را هم همینطور و استیل آذین تیمی بود که پیش از استفاده از کارآییهای فنی و محیطی نادرخان با پول تریلیونی مالک خود نیز لیگ برتری نشده بود.
این یعنی افتخار
فقط کرونا بود که بر نادرخان غلبه کرد و او پیش از آن بر هر نیرو و عنصر حاضر در فوتبال کشور کمی تا قسمتی سایه انداخته بود. او به تاریخ «نساجی» که 162 گل برای آن بهعنوان بازیکن به ثمر رساند و 7 سال هم سرمربیشان بود، تعلق دارد و برای مازنیها او چیز دیگری بود اما وقتی طیف وسیع حرکت و کوچ او را در سطح فوتبال ایران نظاره و به این نکته توجه کنیم که او کوتاه مدتی به لیگ دسته دوم هم رفت تا تیم شهدای بابلسر را نیز بهسوی پیروزی رهنمون کند، میبینیم نادرخان نمادی از کل فوتبال کشور بود و به همه جای ایران تعلق داشت و دارد. این مرد سرسختزاده قائمشهر 61 سال عمر کرد و از تمامی این سالها چیزی قابل ذکر به یادگار مانده و این یعنی شکوه و افتخار و زندگی پرثمر، حتی اگر انبان او مدالها و داراییهای بسیار کمتر را نسبت به «برند»های «این ورزش بیدر و پیکر شده» اندوخته باشد.
الشرطه عراق - استقلال؛ دوشنبه 00:45 بامداد
حمله به امتیاز شماره 6
حمیدرضا عرب
نبرد اول استقلال در لیگ قهرمانان با نتیجهای غیرقابل باور و شگفتانگیز تمام شد. شاید خوشبینترین هواداران استقلال هم برد 5 بر 2 مقابل نماینده سعودی را تخمین نمیزدند اما فوتبال تهاجمی استقلال در بازی نخست عرصه را بر حریف سعودی تنگ کرد تا آن نتیجه عجیب رقم بخورد.
این نتیجه از آن سو که به استقلال شخصیت والاترین در این عرصه را میدهد سودمند است اما چنانچه بازیکنان وارد دایره غرور شوند و تصور کنند که قدم به میدان رقابتی نه چندان سخت و دشوار گذاشته و باقی بازیها نیز به همین منوال تمام خواهد شد، بیشک دچار سکته خواهند شد و در ادامه بازیها با مشکلاتی مواجه خواهند شد.
بازی با الشرطه بالقوه میتواند یکی از همان بازیهایی باشد که احتمالاً منجر به تعجب و شگفتی آبیها خواهد شد و فرهاد مجیدی همانطور که بازی اول را سفت و محکم گرفت و توانست هوشمندانه عمل کند، در این میدان هم باید به همان منوال ظاهر شده و از بازیکنانش به نحو مطلوبی بازی بگیرد که در نهایت منجر به کسب 3 امتیاز شیرین دیگر شود.
مجیدی در ایستگاه اول قدرت هجومی استقلال را به رخ آسیا کشاند و حالا رقبا روی خط آتش استقلال حساب ویژهای باز میکنند و درصدد کنترل مهاجمان این تیم برخواهند آمد.
در حقیقت مشت استقلال دیگر بسته نیست و حریفان میدانند با چه تیم دست و پا داری در خط آتش مواجهند. در این میان نگاهها بیش از همه به سوی مهدی قایدی خواهد بود. مهاجم ریز نقشی که در بازی با الاهلی بار دیگر نبوغ و استعداد خود در زدن ضربات آخر را به رخ همه کشید و نشان داد از شم گلزنی فوقالعادهای برخوردار است.
شکی نیست مدافعان الشرطه نیز با نقشههای متفاوت در مقابل مهدی قایدی و دیگر مهاجمان استقلال ظاهر خواهند شد و هیچ بعید نیست با ارائه یک بازی بسته و حتی تأخیر به دنبال کسب اولین امتیاز خود نیز باشند. در این شرایط فرهاد مجیدی و همکارانش باید ایدههای مناسب را آماده و تیم خود را مهیای هرگونه تغییر وضعیتی کنند تا در جریان بازی با بنبست مواجه نشوند.
تیمهای عراقی شاید روی کاغذ دشواریهای آنچنانی را برای تیمهای ایرانی ایجاد نکنند و سوابق تقابلهای باشگاهی دو تیم نیز به وضوح این برتری را به رخ میکشد اما فوتبال عراق دارای ظرفیتهای بالایی است که این مهم را بخصوص در بازیهای ملی به رخ فوتبال ایران کشیدهاند.
در حقیقت فرهاد مجیدی و شاگردانش باید به تیم الشرطه به منزله یک تیم مدعی و دارای ظرفیتهای تاکتیکی و تکنیکی مناسب بنگرند و بیآنکه باخت آنها در ایستگاه اول مقابل الدحیل را ملاک قرار داده و ایضاً پیروزی بزرگ خود مقابل الاهلی عربستان را بزرگ تلقی کنند، گام به این میدان بگذارند و دومین 3 امتیاز را نیز دشت کنند.
پیروزی برای استقلال در شرایطی که قواعد رویارویی بعد از آن برد بزرگ را به خوبی رعایت کند نمیتواند چندان سخت و دشوار باشد. استقلال با یک برنامهریزی مناسب و اصولی از پس این بازی هم برخواهد آمد اما به شرط آنکه برنامهریزی به طور دقیق انجام شود و استقلال در این میدان کم و کاستی نداشته باشد.
ترکیب احتمالی استقلال
دروازهبان: رشید مظاهری
مدافعان: سیاوش یزدانی، عارف غلامی (مرادمند)، محمد نادری، وریا غفوری
هافبکها: مسعود ریگی، آرش رضاوند، فرشید اسماعیلی، هروویه میلیچ و مهدی قایدی
مهاجم: ارسلان مطهری (شیخ دیاباته)
نکته: ترکیب استقلال دو احتمال خواهد داشت. احتمال اول بازی کردن محمدحسین مرادمند در ترکیب اصلی است. در خط حمله نیز با توجه به اینکه فرهاد مجیدی در بازی با الاهلی از ارسلان مطهری در ترکیب اصلی استفاده کرد، شانس این بازیکن برای حضور از ابتدا بیشتر است اما شیخ دیاباته هم به دلیل درخششی که داشت کم اقبال نیست و حضور او را هم میشود در ترکیب اصلی در ذهن متصور بود.
ده دقیقه توفانی پرسپولیس نسخه الریان را پیچید
یک نیمه هم کافی بود
شهریار مغانلو بهترین زمان را برای شروع گلهایش با پیراهن پرسپولیس انتخاب کرد. مهاجم جدید سرخها که در چند بازی اخیر لیگ برتر و همچنین بازی مقابل الوحده امارات نتوانسته بود گل بزند، در بازی حساس مقابل الریان قطر پایش به گلزنی باز شد و کمک کرد تیمش به سه امتیاز برسد.
الریان که پیشبینی میشد حریف سرسختتری از الوحده باشد در دقیقه 19 موفق شد روی یک ضربه ایستگاهی و ضربه سر نایف به گل برسد. تیم قطری بعد از این گل توانست حملات پرسپولیس را کنترل کند و روی ضدحملات با نفوذهای یاسین براهیمی، کاپیتان الجزایریاش خطرناک به نظر میرسید. در این دقایق مهاجمان پرسپولیس دوئلهای جذابی با شجاع خلیلزاده داشتند، ولی مدافع ایرانی الریان به آنها اجازه نداد به دروازه تیمش برسند تا نیمه اول با همان گل به پایان برسد.
در نیمه دوم اما پرسپولیس شروعی توفانی داشت. در دقیقه 47 کرنر خوب ترابی در دهانه دروازه به کامیابینیا رسید و او کار سختی برای زدن گل تساوی نداشت. تنها دو دقیقه بعد نوبت مغانلو بود که اولین گل با پیراهن پرسپولیس را بزند و تیمش را جلو بیندازد. او سانتر نعمتی را بدون کنترل و با ضربهای فنی به تور دروازه رساند. این دو گل شوک سنگینی به الریان بود و این تیم کنترل بازی را از دست داد. پرسپولیس توانست از این شرایط به خوبی استفاده کند و در دقیقه 57 گل سوم را زد تا کار تمام شود. این بار نوبت عالیشاه بود که از سمت چپ نفوذ کند و سانتر سریعی به دهانه دروازه داشت تا مغانلو این بار دروازه خالی الریان را باز کند. لوران بلان، سرمربی الریان بعد از دریافت گل سوم سه تعویض همزمان داشت و تلاش کرد جریان بازی را تغییر دهد، ولی تیمش در دقایق باقیمانده نتوانست خطر جدی بسازد. در طرف دیگر گلمحمدی هم پنج تعویض داشت تا بتواند به برخی از بازیکنانش استراحت بدهد. پرسپولیس در لحظات آخر نیز به گل رسید، ولی داور آن را آفساید اعلام کرد. پرسپولیس با این برد 6 امتیازی شد و به تنهایی در صدر جدول گروه E ایستاد. در دیگر بازی گروه گوای هند و الوحده امارات به تساوی بدون گل رسیدند. با این نتایج گوا با دو امتیاز در رده دوم است و الوحده و الریان سوم و چهارم هستند. بازی بعدی پرسپولیس سهشنبه مقابل گوا خواهد بود. از نکات این بازی مصدومیت خلیلزاده در برخورد با شجاعی بود و مدافع ایرانی مجبور شد در دقایق پایانی لنگلنگان ادامه دهد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو