printlogo


کد خبر: 254933تاریخ: 1401/6/19 00:00
خشت اول کج

 محسن ذاکری
   روزنامه‌نگار ورزشی

حتی بزرگترین مخالفان دراگان اسکوچیچ هم نمی‌توانند انکار کنند که این سرمربی متواضع کروات در بدترین حالت، شایسته یک بدرقه محترمانه و با عزت بود. کوچ اسکوچ را هرچند یک سرمربی بدون کاریزما و ضعیف از حیث فنی بدانیم، نامش را در زرین‌ترین برگ‌های تاریخ فوتبال‌مان می‌بینیم؛ به‌عنوان سرمربی‌ای که رکورد توفانی‌ترین شروع تاریخ تیم‌ ملی را از همتایانی همچون کارلوس کی‌روش و استاد فرانک اوفارل ربود. اما شروع بی‌نظیر اسکوچیچ با 2 شکست مقابل کره جنوبی و الجزایر بی‌سرانجام ماند، چرا که همان افرادی که به ارزان بودن اسکوچیچ افتخار می‌کردند و بر ادعای‌شان مبنی بر قرارداد ریالی وی می‌بالیدند، زمانی که قرعه ما در جام‌جهانی قطر را دیدند، به ‌ناگه دریافتند که اسکوچیچ آنچنان رزومه سنگینی ندارد که بخواهیم در آوردگاه‌های بزرگ و حساس به وی اعتماد کنیم. کوچ کی‌روش نیمکت یوزهای پارسی را به  اسکوچیچ سپرد و بابت رقم‌ زدن صعود به جام‌جهانی که در زمان ویلموتس نسبت به آن ناامید بودیم، در قلب‌های ما جاودانه شد؛ اما این سؤال را نیز در قلب ما باقی گذاشت که در فدراسیون موقت حیدر بهاروند، چه کسی و با چه خط فکری نتیجه‌ گرفت تا در شرایطی که آندره‌آ استراماچونی و گابریل کالدرون سرمربی آزاد تلقی می‌شدند، چشم روی معیارهای فنی ببندد و ارزان‌ بودن را ملاک تعیین سرمربی قرار دهد؟ یادمان نرود که پیش از اسکوچیچ نیز، علی دایی و امیر قلعه‌نویی گزینه‌های هدایت تیم‌ملی بودند؛ دو سرمربی سابق و البته نه‌چندان موفق تیم‌ملی که در ۹ سال قبل، روی هم رفته حتی در رقابت‌های داخلی یک جام فتح نکرده‌اند. اسکوچیچ رفت، اما ما ماندیم و مسئولیتی که تقاص خشت اول‌های کجی که گذاشتند را قرار نیست بدهند.


Page Generated in 0.0066 sec