printlogo


کد خبر: 242348تاریخ: 1400/11/20 00:00
پرسپولیس گود است یا گودال ؟!

شهرام وزیری
 
پرسپولیس را چه شده که یکی یکی آشنایان گرانقدرش به آن پشت کرده و پشت هم پا پس می‌کشند؟! ...در هزار توی این دلکده که کعبه آمال خیل عظیمی از هواداران است چه رمز و رازی در پی و ملات و درو دیوارش نهفته که امروزه روز حتی خویشی از میان خیل خویشانش هم حاضر نیست شمعی برای این گود میاندارگم کرده روشن کند؟!
 از کلانی‌ها وآن زادمهرها و همین ذوالفقارنسبی که نیامده پس پسکی پشت کرد و رفت بگیر تا برسی به همان سلطانش که پروین باشد ووو.. چه راز سر به مهری در پس پرده قلمکار و چه رمزی از درون اتاق‌ها و ایضاً چپ و راست میزهای مدیریتش در سینه دارند که روی خوش نشان نمی‌دهند... نکند این موسپید کرده‌های سرد و گرم چشیده برخلاف بالانشینانش که مشکلات پرسپولیس را هر آینه به مویش می‌بینند اینان در کلاف سردرگم و پیچش مویش می‌بینند؟!
...چنانچه اینان در گذسته کم ندیدند یارانی را که در پس دعوت‌شان هنوز پا روی فرش قرمز نگذاشته با صد‌ها تمهید و دوز و کلک در بزنگاه‌های مصلحت طلبی و منفعت جویی‌های از ما بهترانی چند کم دم‌شان لای تله نرفته و کم بریده نشده... مگر آن علی دایی پرافتخار و با اعتبار جهانی که روزی به دسیسه و سیا کاری‌های آن، سیاسی‌‌های بی‌ریشه و فرصت‌طلب مجبورش کردند دم بریده‌اش را رو کول مبارکش بگذارد و برود از یاد این فوتبال می‌رود که از یاد چنین بزرگان پرسپولیس برود؟!
مگر همین ناصر ابراهیمی را نمی‌بینی که در پس عمری خدمت صادقانه بیست سال است برای گرفتن چهل میلیون طلبش از بام تا شام علاف این نوکیسگان شده است ....؟!
البته هر طرف این نوع تیمداری‌های کذا را که نیک بنگری تله و تله‌گذارانش کم نبوده و کم نیست ...تو بخوان در دگر سویش پورحیدری‌ها و حجازی‌ها و مظلومی‌ها ووو.. را می‌بینی که در پس در باغ سبزنشان‌دادن‌های همین از ما بهتران به عشق خدمت آمدند و بعدش که در باغ‌های کذا چهارطاق باز شد هیهات که برهوتی بی‌انتها از کیسه و انبان و صندوق‌های خالی و دیون‌های تلنبار شده بود و بدهکاری‌های جاری و ساری تا بیخ گلو!
حالا تو بخوان وقتی همین کلانی‌ها و زادمهرها و ذوالفقارنسب‌ها وووو به این گود که نه بگو گودالی که به زیر تیول مستدام و مدیریت‌های مدبرانه تیمدارنما‌ها سال به سال هم عمیق‌تر شده دعوت می‌شوند باید هم با نگاهی عاقل‌اندرسفیه و پوزخندی عالمانه پس پسکی بروند!
حال هم اگر دیدی فرهاد‌ها در چرخه چنین تیمدارنماها مدام در حال رفت به بیستون و برگشت به بالین شیرین‌شان بودند و یحیی‌ها در استیفای حق و حقوق‌شان مدام در حال استعفا‌های صوری هستند و محرم‌ها از درد سپاهان کنار آن زاینده‌رود‌شون به غمبارگی افتاده ... چندان غم مخور که کم نبوده و کم نداریم فراز‌ها و اکبر‌ها و مهدی‌ها و مجتبی‌ها ووو در سلسله مستدام بچرخ تا بچرخیم چنین فوتبالی!

Page Generated in 0.0053 sec