printlogo


کد خبر: 242298تاریخ: 1400/11/20 00:00
«پرشورها» در خطر سقوط به «لیگ یک»
امان از دست «سولدو»

نگاه فنی
‌ وصال روحانی    
 
در مورد شرایط تراکتور و دستاوردهای این تیم در لیگ بیست و یکم کشور اظهارنظرهای گوناگونی صورت گرفته اما این اتفاق نظر وجود دارد که از غنایم و نعمات این تیم که در حد بالایی قرار دارد، پایین‌ترین سطح استفاده صورت گرفته است. بخش عمده از این مشکل به زوونیمیر سولدو برمی‌گردد که از هفته پنجم به بعد سکاندار تیم تبریزی شده و هنوز نتوانسته است به ترکیب ایده‌آل تیمش دست یابد و کارایی لازم را به شاگردانش ارزانی دارد. 
حاصل مستقیم این ضعف در نتایجی است که پس از گذشت 16 هفته از مسابقات لیگ برتر فوتبال کشور برای این تیم به ثبت رسیده است. کسب فقط 3 برد در 16 مسابقه و تن دادن به 8 باخت پرشورهای تبریزی را به رده دوازدهم در میان 16 تیم حاضر در لیگ برتر تنزل داده است و بدتر از همه اینکه فاصله امتیازی این تیم با نفت مسجدسلیمان که تیم ماقبل آخر جدول است، از 3 امتیاز فراتر نمی‌رود. این بدان معنا است که اولین و مهم‌ترین خواسته تراکتوری‌ها در ادامه مسابقات فصل جاری فرار از سقوط به دسته‌ای پایین‌تر است و این برای تیمی که در فصول اخیر سه بار به‌عنوان یکی از نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا شرکت داشته، اسباب تأسف و نشانه روشن یک نزول بزرگ است.
 
رفت و آمد «آقا فیروز»
تراکتوری‌ها در فصل گذشته از گروه خود در لیگ قاره‌ای بدون تحمل حتی یک شکست بالا رفتند و به مرحله حذفی رسیدند و در آن زمان البته هدایت «پرشورها» با رسول خطیبی بود و نه با سولدو. فصل جاری را تراکتور با فیروز کریمی شروع کرد و حتی تک‌بازی‌اش در مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا را هم با هدایت وی سپری کرد و از آنجا که باخت سبکی را در برابر تیم توانمند النصر عربستان متحمل شد و در لیگ داخلی هم با احتساب توش و توان نفراتش و نقاط قوت حریفان نتایج بدی نگرفت، تصور می‌شد که تراکتور پای آقا فیروز بماند. با این حال محمدرضا زنوزی مالک وقت تراکتور که ید طولایی در برکناری وقت و بی‌وقت مربیان تیمش داشت و هر دو سه ماه یک بار مربی جدیدی را می‌آورد، کریمی را کنار گذاشت و یکی دو هفته بعد زمامداری سولدو در تبریز شروع شد.
 
منفی در منفی
امروز که خبری از زنوزی نیست و اداره پرشورها در دست اداره تربیت بدنی آذربایجان است، شاید هواداران پرشمار تراکتور آرزو می‌کنند که زنوزی نرفته بود زیرا اگر می‌ماند بسیار زودتر از اینها حکم به برکناری سولدو می‌داد. با اینکه بسیاری از تغییر و تبدیل‌های زنوزی ثمر نداده و اوضاع را بدتر کرده اما شرایط کنونی این تیم به قدری تیره است که تصور می‌رود اگر هرکس دیگری مثلاً از هفته دهم و یازدهم سکان رهبری تراکتور را در دست می‌گرفت، شرایط قطعاً بدتر از چیزی نمی‌شد که اینک هست. زدن فقط 13 گل از سوی تیمی که همواره به بازی تهاجمی‌اش بالیده است و خوردن 18 گل، تفاضل گل «منفی پنج» را به‌نام تراکتور نوشته و سولدو در چهار ماهی که سرکار بوده، فقط دو برد به دست آورده است و دیگر پیروزی سرخ‌های تبریزی در زمان کوتاه مربیگری کریمی کسب شده بود.
 
هر عاملی به جز کمبود شایسته‌ها
اینها را به هر چیزی می‌توان ربط داد الا کمبود نفرات مستعد و کارآمد در اردوی پرشورها و حتی نگاهی گذرا و سریع به اسامی مردان تراکتور این مسأله را روشن می‌کند. از محمدرضا اخباری درون دروازه گرفته تا هادی محمدی، ابوالفضل رزاق‌پور، اکبر ایمانی، شاهین ثابتی، سامان نریمان جهان، پیمان بابایی و محمد عباس‌زاده همگی بازیکنانی با توانایی‌های قابل توجهی هستند. 
اینک رضا دهقانی که پس از اقامتی کوتاه و توأم با ناکامی در پرسپولیس به تبریز آمده و علی دشتی و آرش قادری هم در اردوی تراکتوری‌ها جلب‌نظر می‌کنند و قابلیت درخشش در لیگ برتر را دارند و اوایل هفته گذشته مهدی کیانی کهنه‌کار هم پس از چند سال دوری از تبریز دوباره پیراهن تراکتور را به تن کرد و این می‌تواند ضعف بازیسازی در مرکز خط میانی تراکتور را تا حدی برطرف کند. آنچه باید بیشتر به رفع و حل آن اندیشید، نحوه هدایت فنی این تیم و به واقع چگونگی کار کادر فنی است و اگر این اصل تقویت نشود، شاید جمعی که نام‌شان آمد، نتوانند استعدادهای فنی خود را به حدی بروز بدهند که برای نجات تراکتور به آن نیاز است.
 
آه کشیدن‌های بی‌اثر
اگر این اصل ترمیم نشود و نیاز فوق حاصل نیاید، انواع گلوگذاری‌های بعدی از سرمربی کروات تراکتور نیز بی‌فایده بوده و فقط بهانه‌جویی جلوه خواهد کرد و فریادهای «امان از دست سولدو» دیرتر از آنی خواهد بود که بر دل‌ها بنشیند و جان‌ها را صفا بخشد. تنها چیزی که می‌تواند دفاعیه‌ای مؤثر از سولدو باشد و او را ماندنی کند، کسب حداقل 3 برد در 5 بازی بعدی تراکتور در بازگشایی لیگ است و او باید اثبات کند که اگر در گذشته بارها لغزیده و تراکتور را به جای سربالایی به سوی سرپایینی سوق داده، حالا این توان را دارد که خلاف این عمل کند و به جبران مافات بپردازد. 
این کاری است که البته برای مربی با رزومه کاری «ناموفق و فاقد جام» سولدو بسیار سخت و دور از ذهن خواهد بود. برآورد صحیح‌تر و محتمل‌تر شاید این باشد که پس از یک برکناری اجباری سران تراکتور آه بکشند و افسوس بخورند که به چه سبب این کار را بسیار زودتر از این انجام نداده‌اند.
 

Page Generated in 0.0048 sec