سوژه
وصال روحانی
صعود ایران تا رده بیستم در جدیدترین جدول تیمهای ملی برتر فوتبال جهان که فیفا همواره آن را تنظیم و ارائه میکند، نشانه دیگری از روبهراه بودن فوتبال ما در این سطح است اما عدهای هستند که میگویند شرایط و باورهای دیگری هم بر این قضیه متصور است.
ایران که براساس جایگاه سایر آسیاییها در جدول فیفا تیم نخست قاره کهن نیز برشمرده میشود، طبق بسیاری از اظهارنظرها فقط براساس نتایج حاصله صاحب رتبههای فوق است و اگر مسأله کیفیت فوتبال در میان آمد و مبنای تعیین جایگاهها باشد، در حد هیچ یک از برآوردهای فوق نیست. این عده میگویند اگر کیفیت و کلاس فوتبال شرط باشد، ایران حداقل از 30 تا 40 کشور زیردستش در جدول فیفا فوتبال نازلتری را ارائه میکند و در آسیا هم به سطح ژاپن که عرضهکننده مدرنترین و بهترین فوتبال است، نمیرسد و فقط سیل نتایج مثبتاش بوده که رنکینگهای فوق را شامل حالش کرده است. با این حال این بحث قدیمتر از آن است که یک رسیدگی جدید را بطلبد و از دیرباز هم به فیفا این ایراد وارد بوده که به جای مبنا قرار دادن کیفیت کار تیمها و کلاس بازی آنان فقط بر نتایج مسابقات متمرکز شده است و نتیجه و محصول چنین شاخصههایی و جداول بنا شده براساس آن، بالاتر ایستادن تیمهایی از رقبایشان است که شاید با حریفانی ضعیفتر مواجه شده و فقط در پی کسب نتیجه با هر وسیلهای بودهاند و به فوتبال سطح بالا نمیاندیشیده و چه بسا قدرت و ظرفیت ارائه آن را هم نداشتهاند.
از آسیا به جهان
کیروش اینگونه روندهای مثبت را حتی به جامهای ملی نیجریه، مراکش و پرتغال نباخت و فقط با یک گل تسلیم اسپانیا شد. اسکوچیچ که هنوز در وجه جهانی امتحان پس نداده در سطح آسیا شاید از سلف پرتغالیاش هم فراتر رفته باشد زیرا در 14 دیداری که تیم ملی زیرنظر او انجام داده، به 13 برد و یک تساوی رسیده و هیچ باختی را متحمل نشده و در 8 دیداری هم که در مرحله نهایی انتخابی جام جهانی 2022 در قاره آسیا برگزار کرده، تیمش فقط دو بار گل خورده است. اینها ارقام شگفتانگیزی است و با این که طیف رقبای ما طی این مدت به هیچوجه شامل عربستان احیا شده، استرالیای فیزیکی و قدرتی و البته ژاپن سرعتی نشده و روبهروی قطر هم نایستادهایم اما چنین آماری به هیچ وجه ارزش و اعتبارش را از دست نمیدهد و کسب آن تحت هر شرایطی غرورانگیز است.
یک روش محدود
ایراد وارده به تیم دراگان اسکوچیچ و خردهای که خیلیها به او میگیرند، این است که تیمش یک دامنه بازی محدود دارد و به حداقلها راضی است و تا سرحد امکان میکوشد که گلی نخورد و سپس در حملات مقطعی و ضربات ایستگاهی به گل یا گلهایی که مورد نیازش است، دست یابد. این ایراد البته در دوران کارلوس کیروش با شدت بیشتری متوجه ملیپوشان بود. زیرا توسل او به یک فوتبال سراسر تدافعی و متکی بر ضربات ایستگاهی بسیار بیشتر از میزان رویکرد سرمربی کروات فعلی تیم ملی به این ساز و کارها بود ولی محصول کار و نتیجه حاصله در مورد هر دو مربی و تیمهایشان یک چیز مشترک بوده و آن کسب نتایج مطلوب و موردنظر و غلبه بر اکثر قریب به اتفاق رقبای قارهای بوده است.
بحثهایی تا ابد
براساس عواملی که وصف آن را آوردیم، هنوز میتوان پرسید که رتبههای فوتبال ملی در جهان و آسیا صوری است یا بر حقایق تکیه دارد اما باید متذکر شد که حتی در ستیز با رقبای متوسطی مثل سوریه و لبنان باید فرمولهای درستی را انتخاب کرد، برنامه داشت، فکر کرد و با حساب و کتاب به میدان آمد. بردهای مکرر یوزها مقابل این رقبا و همچنین عراق و امارات حاکی از آن است که چنین برنامههایی طراحی شده و با موفقیت به اجرا درآمده است. میتوان چنین بحثها و سؤالها و ابهامهایی را تا ابد ادامه داد و هرگز قانع نشد و هیچیک از دو سوی ماجرا را نپذیرفت و در نتیجه عاقلانهترین کار این است که از یک جمع موفق انتقاد نکرد و آنها را در مسیر آینده همراهی کرد و فقط وقتی مشکلات بروز کرد و رویکردهای متفاوتی الزامی شد، از آنها هم یاد کرد و سیستمهای دیگری را هم مبنای کار قرار داد.