ما چند دوره به جام جهانی رفتهایم اما هر بار بعد از انجام سه بازی به کشورمان برگشتهایم. دلیلش را میدانید؟ چون برنامهریزی مناسبی انجام نمیدهیم و چشم به تک ستارههایمان داریم. درست بر خلاف تیمهایی نظیر ژاپن و کرهجنوبی که از مدتها قبل روی موفقیت در جام جهانی طرح و برنامه دارند و تا حدود زیادی به اهداف خود هم دست یافتهاند
امیر اسدی
علیاکبر استاداسدی را همه با بازی ایران مقابل ژاپن در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1998 به یاد دارند. جایی که او در ورزشگاه راجا مانگالای کوالالامپور و در همان ابتدای بازی با ضربه سری زیبا دروازه احمدرضا عابدزاده را باز کرد و البته بعدها گفت: «میخواستم ببینم عابدزاده آماده است یا نه!» او که بهدلیل شوخطبعی زبانزد همتیمیهایش در آن دوره بود، درباره اتفاقات صعود به جام جهانی 1998 و همچنین مقایسه آن زمان با حضور تیم فعلی در مهمترین تورنمنت فوتبالی در جهان صحبت میکند. استاداسدی از بازی با قطر میگوید، از دیداری پرحاشیه که به قول خودش تیم ملی ایران را بازنده کردند. او که این روزها در بخش ورزش شهرداری تبریز مشغول فعالیت است، مثل همیشه صریح و بیپرده صحبتهای جالبی انجام میدهد.
در مسیر صعود شما به جام جهانی 1998 یک خاطره جالب شنیدم. دوستی میگفت والدیر ویرا به استاداسدی گفته بود عکس بهترین مهاجم ژاپن را به دیوار اتاقش بزند و هر وقت از خواب بلند شد، مثل کاراتهبازها با لگد او را میهمان کند. درباره این ماجرا صحبت میکنی؟
این خاطره آنطور که شما میگویید در خاطرم نیست. اصلاً نمیدانستیم کدام مهاجم برای ژاپن بازی میکند و کدام روی نیمکت مینشیند. البته آنها را از قبل میشناختیم اما این حرف از سوی ویرا هم فقط در حد شوخی بود. وگرنه نه کاراتهای بهصورت واقعی وجود داشت و نه درخواستی جدی از سوی ویرا. مهاجم ژاپن هم کازایوشی میورا بود که همین حالا و در 55 سالگی هم بازی میکند و به تازگی با تیم جدیدش قرارداد هم بسته است.
چه شد که کار تیم ملی ایران به بازی با استرالیا رسید؟ بخصوص در شرایطی که شما خیلی راحت و با کسب تساوی مقابل قطر یا عربستان میتوانستید به جام جهانی راه پیدا کنید.
ما بد بازی نکردیم و در دور رفت مسابقات هم صدرنشین بودیم. تمام رقبا از تقابل با ما میترسیدند و تقریباً برابر آنها از پیش برنده بودیم. بخصوص مقابل ژاپن میتوانستیم در همان 90 دقیقه به پیروزی برسیم و دیگر مقابل استرالیا به میدان نرویم. اگر علی دایی دقیقه 85 موقعیت تک به تک خود را تبدیل به گل میکرد، سه بر یک پیش میافتادیم و دیگر دغدغه بازی با استرالیا را نداشتیم. در نهایت هم گل تساوی را خوردیم و در وقتهای تلف شده هم ژاپن توانست به برتری برسد.
اما قبل از ژاپن تیم ملی اسیر حاشیه شده بود. میخواهم به بازی با قطر اشاره کنم که آن اتفاقات رخ داد. درباره حواشی صحبت میکنید؟
اول درباره دلیل شکست مقابل ژاپن صحبت میکنم. خستگی بازی با قطر در تن ما مانده بود و با همین شرایط راهی مالزی شدیم تا برابر ژاپن بازی کنیم. البته در بازی با قطر ما را بازنده کردند. بهعنوان نمونه کمکداور پرچم خود را به نشانه آفساید بلند میکرد اما داور به او اشاره میکرد که پرچمت را بینداز. یا دروازهبان حریف با لگد و به شدیدترین حالت ممکن روی خداداد و مهدویکیا خطا کرد اما داور به بازیکنان ما اخطار داد. مقابل قطر، داوری از پول و حرف گذشته و آمده بود تا قطر را برنده به خانهاش بفرستد.
البته در تیم ملی هم مشکلاتی وجود داشت. بخصوص اختلافی که میان محمد مایلیکهن و باقری به وجود آمده بود و آن سبیلهایی که آقا کریم از ته تراشید.
نه، کریم به خاطر مایلیکهن سبیلهایش را نتراشید. آن موقع برخی از بچهها خودشان تصمیم گرفتند سبیلهایشان را بتراشند. بعد از بازی گفتند حاجی مایلی بابت این موضوع ناراحت شده که اینطور نبود. البته بعد از باخت چنین مسائلی پیش میآید و شایعههایی هم منتشر میشود.
بنده خدا حاجی مایلی خیلی بدشانس بود و همیشه حرف و حدیث درباره آن بازی وجود داشت.
اما بپذیرید که ماجرای سبیلهای باقری کمی واقعی هم بود.
ببینید، آن دوره بچهها زیاد با هم شوخی میکردند. بهعنوان مثال سبیلهای یکدیگر را در خواب میزدند و این قضیه برای کریم هم پیش آمد. همتیمیها برای شوخی با او، وقتی خواب بود نصف سبیلهایش را زدند و او مجبور شد بقیه را هم خودش بتراشد.
از حرف و حدیثهای پیرامون تیم ملی گفتید. بیشتر و واضحتر صحبت میکنید؟
درباره همان بازی با قطر، آقای مصطفوی قبل از بازی دست علی دایی را گر فت و با هم به زمین رفتند و کمی صحبت کردند. خب، علی دایی بزرگتر بود و چه اشکالی دارد رئیس فدراسیون فوتبال با او حرف بزند.
نمیدانید مصطفوی به دایی چه گفته بود؟
حرف خاصی نزده بودند. فقط مصطفوی به دایی گفته بود باید ببرید تا تیم به جام جهانی صعود کند. هر چه باشد علی یکی از بازیکنان کلیدی تیم ملی و کاپیتان بود و رئیس فدراسیون فوتبال هم با او صحبت کرد.
اما کاپیتان تیم ملی احمدرضا عابدزاده بود.
درست میگویید اما دایی هم جزو بازیکنان مؤثر و سرنوشتساز بود که مصطفوی هم صلاح دانست با او حرف بزند.
با توجه به اختلافاتی که همان زمان هم میان مایلیکهن و دایی وجود داشت، این موضوع به سرمربی تیم ملی بر خورد؟
فکر نمیکنم برخورده باشد.
بگذریم. هر بازی را که میبردید، چقدر پاداش میگرفتید؟
نبردیم که، باختیم(میخندد) آن زمان پاداشها مثل الان نبود و بچهها بیشتر برای تیم ملی و موفقیتش بازی میکردند و نه مسائل مالی. البته نمیگویم اصلاً پاداش نمیگرفتیم اما زیاد غرق در مسائل مالی نبودیم و اصلاً دغدغه اینکه پاداش بگیریم یا نه را نداشتیم.
کمی هم درباره تیم ملی فعلی صحبت کنیم. شرایط را چطور میبینید؟
- ما بازیکنان فوقالعادهای در اختیار داریم. بازیکنانی نظیر سردار آزمون، مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش و خیلیهای دیگر که در اروپا بازی میکنند. الان از نظر تجربه در شرایط بهتری قرار داریم و فکر میکنم انتظار درخشش از این لژیونرها انتظار بیجایی نباشد. با توجه به اینکه قریب به اتفاق بازیکنان تجربه صعود به جام جهانی و بازی در این تورنمنت را دارند، میتوانیم برای موفقیت در قطر امیدوار باشیم. الان این بازیکنان سالهاست کنار یکدیگر بازی میکنند و با چم و خم بازی همدیگر آشنا هستند. به همین خاطر من که خیلی خوشبینم تیم ملی در جام جهانی 2022 نیز به موفقیت برسد.
آیا رسیدن به موفقیت، فقط با حضور ستارهها امکانپذیر است؟
من نمیگویم فقط ستارهها میتوانند نتیجه را رقم بزنند. کار گروهی هم مهم است، بخصوص در جام جهانی که تمام تیمها با بهترین شرایط راهی مسابقات میشوند و تا آخرین ثانیه برای کسب نتیجه میجنگند. حرف زدن درباره صعود راحت است اما واقعیتش درخشش در جام جهانی کار بزرگی محسوب میشود. ما چند دوره به جام جهانی رفتهایم اما هر بار بعد از انجام سه بازی به کشورمان برگشتهایم. دلیلش را میدانید؟ چون برنامهریزی مناسبی انجام نمیدهیم و چشم به تک ستارههایمان داریم. درست بر خلاف تیمهایی نظیر ژاپن و کرهجنوبی که از مدتها قبل روی موفقیت در جام جهانی طرح و برنامه دارند و تا حدود زیادی به اهداف خود هم دست یافتهاند.