اظهارات اخیر فرهاد مجیدی در حول و حوش بازی برابر تیم هوادار در لیگ برتر فوتبال کشور شنوندگان اظهارات وی را به نتیجهگیریهای جالبی کشانده است.
اگر به حرفهای او درخصوص صلاحیت سیاوش یزدانی برای بازی در ترکیب تیم ملی و نادیده گرفتن این حق توسط دراگان اسکوچیچ توجه نکنیم، بحث او درباره فوتبال پاک و رسیدن به قهرمانیهای بیخدشه توجه بسیار بیشتری را میآفریند. زمانی که سرمربی استقلال گفت برای او کسب فقط یک قهرمانی هم در دوران مربیگریاش کافی است مشروط به اینکه آن قهرمانی پاک باشد.
براساس نشانههای موجود و واکنشها روی سایتهای خبری و اظهارنظرهای گسترده هواداران تیم آبیپوش پایتخت، مجیدی، امیر قلعهنویی را مدنظر داشته و اظهارات او در بر دارنده این ادعا و اتهام است که سه مرتبه قهرمانی استقلال با هدایت ژنرال در لیگ برتر «پاک» نبوده و از مسائل غیرورزشی هم منتج شده است. هرگونه توضیح و اظهارنظر بیشتری در این خصوص را باید به خود مجیدی سپرد ولی آنچه هواداران استقلال را نگران کرده و به وضوح در متن کامنتهای آنان عیان است، این است که محصول بزرگ اینگونه اظهارات زیر سؤال رفتن همان جامهایی است که در گذشته استقلال به وفور تصاحب میکرد اما در قحطیهای ایام اخیر بهشدت از آنها دور مانده، به طوری که 8 سال است قهرمان لیگ نشده و کل افتخاراتش طی این مدت دو بار فتح جام حذفی ایران بوده که برای باشگاهی در حد و اندازههای استقلال بسیار اندک و نافی اعتبارشان به حساب میآید.
توقع طرفداران استقلال این است که اگر مربیان فعلی این تیم از فتوحات تازه عاجزند و نمیتوانند نوار دور ماندن از جامها را قطع کنند، لااقل قهرمانیهای قبلی این باشگاه را زیر سؤال نبرند. اظهارات مجیدی اثر منفی فوق را داشته و نه تنها تحسین پرسپولیس به خاطر کسب جامهایی بدون شائبه و فاقد خدشه محسوب میشود بلکه موفقترین سرمربی استقلال در تاریخ 21 ساله برگزاری لیگ برتر را نیز سؤال میبرد و دستاوردهای او را ناپاک توصیف میکند و این اگر آغازی مجدد بر نوعی جنگ داخلی در اردوگاه آبی نباشد، معلوم نیست به چه شیوه دیگری میتوان آن را توصیف و تعبیر کرد.
البته اینگونه رویاروییهای داخلی در تاریخ حیات استقلال اصلاً چیز تازهای نیست و اتهامزنیها بارها در ارتباط با این تیم شنیده شده است. حتی تعدادی از مربیان استقلال و اعضای این باشگاه در گذشته نزدیک هم به دستاوردهای قلعهنویی ایراد گرفته و آن را شائبهبرانگیز و توأم با برخی ایرادات دانستهاند.
در آن زمان ادعا میشد که نزدیکان ژنرال در آستانه دیدارهای مهم و مقابل تیمهای قوی با برقراری تماس با نفرات شاخص تیمهای رقیب به آنها وعده عضویت در استقلال در فصل بعد را میدادند تا پای آنها سست شود و مقابل آبیها در دیدار پیشرو ندرخشند. این دست بازیکنان قاعدتاً میکوشیدند با پرهیز از آسیبرسانی به استقلال و گل نزدن به این تیم کوچ ظاهراً پرصرفه خود به اردوگاه آبی را منتفی نکنند و این فرصت بزرگ زندگی ورزشی خویش را از دست ندهند. اتهامات دیگری هم به قلعهنویی وارد میشد اما صحت و سقم اینگونه ادعاها هرگز به اثبات نرسید و هرچه بود، مشمول مرور زمان شد و تا حدی از یادها رفت و شماری از استقلالیها در سالهای اخیر بدون اشاره به چنان اتهامهایی از قلعهنویی به نیکی یاد کرده و میگفتند سرمربی سه سال اخیر گلگهر بهترین دوران استقلال را رقم زده بود و بعضی هم گفتهاند که باوجود کارنامه بالنسبه ضعیف ژنرال در تیمهایی که بعد از جدایی از جمع آبیها عهدهدار مربیگریشان شده (تراکتور، ذوبآهن، سپاهان و گلگهر) او هنوز میتواند در یک بازگشت تازه و احتمالی به جمع آبیها جامی جدید را برایشان به ارمغان بیاورد و آنچه از چنین اتفاقی جلوگیری کرده، وجود برخی صفبندیها علیه وی در داخل استقلال و از سوی نیروهای خودی بوده که شاید یکی از بارزترین این نیروها و نفرات، شخص مجیدی باشد.
حرفهای مجیدی البته قابل تأمل است و اشاره او به کمبودهای احتمالی در گذشته استقلال، او را مردی تابع انصاف و عدالت جلوه میدهد اما وی باید بداند که اگر همین فصل قهرمانی لیگ را به استقلال برگرداند، خیلیها او را هم به کسب یک جام مخدوش متهم خواهند کرد. این افراد قطعاً خواهند گفت که اگر احکام کمیتههای انضباطی و استیناف فدراسیون در محکومیت تیم گلگهر و محسوب شدن دو امتیاز اضافی به حساب تیم استقلال در کار نبود، این تیم شاید قهرمان نمیشد و چنان افرادی همین امروز هم میگویند که گل دوم و پیروزیساز این هفته آبیها مقابل «هوادار» چون در دقیقهای به ثمر رسیده که بر اثر اشتباه داور یک بازیکن تعویضی استقلال زمین را ترک نکرده و این تیم 12 نفره بازی میکرده، این 3 امتیاز قانونی و سالم نیست و بازی باید تکرار شود.