یادداشت
وصال روحانی
مسائلی که حسین کنعانیزادگان آفرید و سپس بازی گرفتن دراگان اسکوچیچ از وی در دو دیدار اخیر تیم ملی فوتبال عراق و امارات، ماجرا را پیچیدهتر کرده است.
مدافع پیشین پرسپولیس و بازیکن کنونی لیگ قطر اگر کاری را که به وی منتسب کردهاند، واقعاً انجام داده باشد، فدراسیون نباید اجازه استفاده از وی را در دو دیدار مورد بحث میداد. دراگان اسکوچیچ هم اگر آنچنان قاعدهمند است که یک بازیکن کلیدی همچون مهدی طارمی را فقط به خاطر جوابگویی به انتقادات این مربی در زمینههای تاکتیکی ملیپوشان از دو دیدار ملی محروم میکند، نباید از کنعانیزادگان که مسألهاش چند برابر طارمی نافی اعتبار تیم ملی و ناقص قواعد و عرف این تیم است، بهره میجست. اینها تضادهای آشکاری است که ماجرای کنعانی را مبهمتر میکند و سندی تازه از وجود هرج و مرج گسترده و تلخیهایی غیرقابل وصف در فوتبال ایران است.
آنها به نعل و میخ میزنند
بدتر از همه اینکه برخی سران فدراسیون و مسئولان فوتبال برای توجیه این برخورد متضاد و مبهم با قضیه کنعانیزادگان به نعل و میخ میزنند و توضیحاتشان متفاوت با یکدیگر و محصول این است که در کارهای تشکیلاتی و در روند قانونگذاری در فوتبال ما و پروسه اجرای آن هیچ استمراری وجود ندارد و حرفها بیشتر براساس سلایق شخصی است. آنچه از فقدان وحدت رویه در این زمینه و ثبات نداشتن امور مدیریتی و انضباطی بر میخیزد و چه در صحنههای ملی و چه عرصههای بینالمللی به ما لطمه میزند، اینک به وضوح پیش روی ما است. از یک سو مدیران فدراسیون میگویند چون کمیتههای اخلاقی و انضباطی ناظر بر امور فوتبال تاکنون حکم محدودکنندهای را درباره استفاده از این بازیکن صادر نکردهاند، بنابراین بهرهگیری از وی ناقض قواعد نافی عرف و مروج نابسامانی نبوده است. در عین حال از سوی برخی سران کمیته انضباطی فوتبال کشور نقل قول شده مادامی که تمام ابعاد اجرای کنعانی مشخص و بررسیها انجام و تمام نشود، نباید قصاص قبل از جنایت کرد و به قضاوت شتابزده دست زد.
طفلی علی کریمی!
16 سال پیش علی کریمی پس از تعویض شدن در جریان یکی از دیدارهای تیم ملی ایران در مرحله نهایی جام جهانی 2006 از فرط خشم و نارضایتی از نحوه بازی خود و شاید هم اعتراض به برخی مسائل درون تیمی، لگدی نثار قمقمه آب کنار زمین کرد ولی هنوز که هنوز است بابت آن قضیه سرزنش میشود و طفلی تقاص پس میدهد. اینک برخی دوستان (!) کارهایی را میکنند که صد درجه بدتر از آن قضیه اعتبار فوتبال و تیم ملی را زیر سؤال میبرد و حتی بعضی اظهارات سران درجه اول این ورزش هم چشمها را گرد میکند و هیچکس هم نیست که به آنها بگوید بالای چشمتان ابرو است.
دستهگلهای تازهای که در راه است
این برخوردهای متضاد با تخلفها چه کوچک و چه بزرگ، این بیم و احتمال و حتی حس یقین را آفریده که تا «در» به روی این پاشنهها میچرخد، خالقان ماجراهایی مانند «اتوبوس تیم ملی» نه تنها تأدیب نخواهند شد بلکه بهصورت یک قهرمان ملی با آنها برخورد خواهد شد. در چنین فضایی که سنگ روی سنگ بند نمیشود، باید در انتظار دستهگلهای تازهای بود که احتمالاً همان معدود بازیکنان غیرمنضبط خلق خواهند کرد و هر کدامشان برای افزایش بیقانونی در فوتبال گام بلندی به حساب خواهند آمد. چنین فضایی تبلیغکننده غیررسمی این شعار است که؛ «قانونشکن باش تا تو را ستاره بدانند و تحسین شوی!»
مجازات مؤثری در کار نیست
مجموعه این تضادها و تلاش برای رفع مسئولیتها این است که افراد مرتکب تخلف در جامعه فوتبال با چنان وسعت و تنوعی در برخورد مراکز انضباطی با خطای خویش مواجهاند که مطمئناً هیچ مجازات کامل و حتی ناقصی دامانشان را نمیگیرد و تساهلها به حدی رسیده که اگر هم مجازاتی به نامشان نوشته شود، یا تعلیقی است یا اگر به اجرا در آید، کوتاهتر و ضعیفتر از آن است که اثر تأدیبی داشته باشد. در چنین حال و هوایی ماجرا به هر شکل جمع خواهد شد و نه تنها جایگاه خاطیان زیر سؤال نمیرود بلکه به سبب برخورد سست حافظان و مجریان قواعد ورزشی، بسرعت از یادها میرود و انگار نه انگار که خطایی کردهاند که یکی از آثار اسفبار آن بدنامتر شدن کل فوتبال است. ورزشی که به خودی خود پاک است اما افراد معدودی که چندان پاک نیستد، آن را به بدترین بیراههها کشیدهاند.