سعید آقایی
انتخابات در ورزش ایران همیشه با حواشی رنگارنگ و اتفاقات عجیب و غریبی همراه بوده که اصل انتخاب شدن را زیر سؤال میبرد. از مهندسیها و لابیهای پشت پرده گرفته تا عجایبی که حتی از پشت پرده بیرون آمده و به صحنه اصلی انتخابات کشیده میشود. انتخابات
تک کاندیدایی و یا حتی خرید و فروش علنی آرا داستانهایی هستند که به کرات در انتخابات ورزشی آنها را رؤیت کردهایم و انتخابات را به انتصابات بیشتر شبیه کرده. انتصاباتی که از مسیر صندوق آرا انجام میشود و تنها شکل آن با انتصابات روتین تفاوت پیدا میکند. کوشش برای تبدیل کردن انتخابات به انتصابات سکه رایج در حوزه ورزش است و عجیب اینکه اهالی ورزش هرگز در قبال ترویج این پدیده مذموم و اشتباه واکنشی نشان نمیدهند و به جز چند مصاحبه جنجالی و تیترخور که بیشترین کارکرد آن روی جلد رفتن است، تنها نظارهگر اتفاقات رخ داده در انتخابات ورزشی هستند. گویی همه پذیرفتهاند که برخلاف همه حوزهها و تمام دنیا، در ورزش ایران هنوز انتصابات حرف اول را میزند و از انتخابات خبری نیست.
آنچه این روزها پیرامون کمیته ملی المپیک میگذرد، مصداق عینی همین دکترین است. جایی که یکی از دو بازوی اصلی اداره ورزش کشور و مغز متفکر و نهاد اصلی مورد تأیید نهادهای بینالمللی ورزش به شمار میرود اما چنین دستگاهی با این اهمیت در حوزه ورزش برای برگزاری انتخابات اسیر همان قصههای همیشگی انتخابات فدراسیونهای ورزشی شده تا در مهمترین و اصلیترین نهاد ورزشی نیز فرع و حاشیه بر متن و اصل ارجح باشد.
طبق برنامه قبلی، مجمع انتخاباتی کمیته ملی المپیک قرار بود 17 اسفندماه برگزار شود اما در یک انفعال تاریخی و البته عامدانه اعضای هیأت اجرایی با بهانههای واهی این انتخابات را به تعویق انداختند تا از نمد تعویق برای بقای خود کلاهی بسازند. یک هیأت اجرایی منفعل، و تقریباً جملگی اعضایش افراد بیکار و کنار مانده حوزه ورزش هستند و با یک مشارکت جمعی برابر خواست عمومی و صلاح جامعه ورزش ایستادند تا بلکه صندلی خود را در ورزش از دست ندهند. در تاریخ حیات کمیته سابقه نداشته اکثریت اعضای هیأت اجرایی تا این اندازه منفعل جدا افتاده و بدون نسبت با ورزش باشند؛ هیأتی که تقریباً همه نفراتش بواسطه عملکرد ضعیف از سوی اهالی رشته خود رانده شدهاند و حیرتانگیز اینکه کمیته ملی المپیک را دودستی چسبیدهاند. عجیب اینکه این ترکیب بیرون مانده برای ورزش تصمیم میگیرند؛ البته برای ورزش که نه، برای خود و بقا و منفعت شخصی!
طعنهآمیز اینکه این منفعتطلبی حتی واکنش رئیس کمیته ملی المپیک را نیز به همراه داشته که در گفتوگوهایش بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر پافشاری میکند و بدرستی تأکید میکند که یک نهاد برنامهریز و تصمیمگیرنده کشور را نمیتوان بدون مسئول و در شرایط بلاتکلیف گذاشت.
فراموش نباید کرد که ورزش ایران سال آینده 3 رویداد کلیدی و مهم را پیش رو دارد که گل سرسبد آنها بازیهای آسیایی هانگژو است که موفقیت در آن برای ورزش ایران از نان شب واجبتر است. در چنین اتمسفری کمیته ملی المپیک به عنوان متولی تشکیلات و سازماندهی کاروان ایران در این رویدادها باید با یک مدیریت قطعی و نه معلق و سست برای موفقیت ورزش ایران در این بازیها برنامهریزی کند؛ آنچه به نظر میرسد قربانی مطامع عدهای کنار مانده شده؛ ارجحیت اقلیت بر اکثریت!