در آستانه انجام دیدار عقب افتاده استقلال با «هوادار» در لیگ برتر فوتبال کشور سؤالهای متعددی در اردوی آبیها برقرار است که لزوماً ارتباط مستقیمی هم با این مسابقه ندارد. از یکسو آبیها دائماً میپرسند که چرا تعداد نفراتشان در اردوی ملی اینقدر کم است و حالا که اینقدر ناچیز است (فقط یک نفر که سیاوش یزدانی باشد) به چه سبب به همان یک نفر هم بازی نمیرسد. فرهاد مجیدی دلمشغولیهای دیگری هم دارد و آن جور نشدن خریدهایی است که برای نیمفصل مدنظر داشت. چشمداشتی به یک بازیکن خارجی که به سبب محدودیتهای موجود هنوز قدمی برای جذب نهایی وی برداشته نشده و این باور که استقلال بر پایه صدرنشینیاش در پایان نیمفصل اول اصولاً نیازی به خریدهایی اضافه و پرتعداد ندارد و البته در دسترس نبودن بازیکنان با کیفیت داخلی، سبب شده آبیها ادامه نیمفصل دوم را با همان نفرات و شرایط و متدهای قبلی پی گیرند. حسن این قضیه این است که آشناییهای قبلی و موجود کمک میکند تا تیم به همان روشی بازی کند و احتمالاً نتیجه بگیرد که با آن آشنا و در اجرای آن ماهر است و ایراد قضیه هم در این است که اگر آن روشها توسط حریفان خوانده و بررسی شده باشد و به تبع آن خنثی و کم اثر گردد، آبیها شاید در 14 هفته باقی مانده از لیگ بخشی از دستاوردهای خود را از دست بدهند و به عنوان نخستی نرسند که در 8 سال گذشته در حسرت آن سوخته و با درد روحی شدید آن ساختهاند.
هر موقع که کار بالا گرفت
استقلال البته در ابتدای فصل بعضی خریدهای خوب و کارساز داشت و کوین یامگا و زبیر نیکنفس و عارف آقاسی از آن دست بودند اما مسعود ریگی را مفت از دست داد و عارف غلامی هم آسیب شدیدی دید و به کلی از لیگ بیست و یکم دور مانده است. با این حال مجیدی به لطف توانایی چشمگیر خط دفاعیاش به نتایج خوبی رسید و تیم خود را جمع و جور کرد و بهترین آمار شامل برترین خطوط دفاعی و حمله را به ثبت رساند. در عین حال عیار واقعی کار او فقط در ادامه فصل و در روزهای مهمتر و سختتر و زمانی که سرنوشت نهایی تیمها ترسیم میگردد، مشخص میشود و تنها در آن زمان است که میتوان فهمید مجیدی مرد میدانهای بزرگ هست یا خیر. عیار و شدت این سؤال زمانی بیشتر و مهمتر میشود که در نظر بگیریم مجیدی دستیاران برجستهای ندارد و اگر هم روی عقاید فنی گابریل پین دستیار ایتالیاییاش تکیه داشت، نشانهای در دست نیست که به این ایدهها بهای چندانی میداد و آنها را به کار میگرفت. از سوی دیگر مجیدی در فصول گذشته هر موقع کار بالا گرفت و شرایط دشوارتر شد، در کسب نتایج نامساعد ناموفقتر نشان داد و نقطه اوج تجلی آن، شکست آبیها در دو فینال متوالی جام حذفی فوتبال کشور مقابل تیمهای تراکتور و فولاد بود.
نتیجه دعواهای بیحاصل
با این مقدمات استقلال در بازگشایی رقابتهای باشگاهی بیش از آنکه فقط به نتایج دو دیدار عقب افتاده خود مقابل هوادار (لیگ برتر) و پیکان (جام حذفی) بیندیشد، باید بررسی کند که آیا برای مسابقههای بعدیاش و کل فصل به اندازه کافی مهیا هست یا خیر، سؤالی که احتمالاً مجیدی هم پاسخ آن را نمیداند. او میتوانست با مطالعه بیشتر و جذب دستیارانی تواناتر کار امروز خود را آسانتر کند اما بجز مصطفی آجورلو با هر یک از مدیران دیگر آبیها طی این مدت درافتاد و وقتی را که باید مصروف کارهای فنی و ارتقای تیم خود میکرد، به دعواهایی اختصاص داد که نتیجه آن، فقط تضعیف فنی تیم وی و از دست رفتن افتخارات بود. مسألهای که اینک افسوس خوردن بابت آن هم مشکلی را حل نمیکند و کارهای استقلال را روبهراه نمیسازد.