سام ستارزاده
شاید ۹ سال قبل میشد پیوستن امیر عابدزاده به اورنجکانتری امریکا یا پرسپولیس را اتفاقی تشریفاتی و تحت تأثیر آوازه پدرش دانست؛ اما بچهعقاب فوتبال ایران در سالهای اخیر پلههای ترقی را جز با عرقریختن و پشتکار خودش طی نکرد تا از نیمکت ذخیرههای راهآهن، به قفس توری پونفرادینایی برسد که مدعی صعود به لالیگا است. در بازی صعود ایران به جام جهانی، دروازه ایران به دست کسی بیمه شده بود که نهتنها نام خانوادگیاش، بلکه آرامش مثالزدنیاش زمانی که توپ را درست روی خط دروازه در آغوش میگرفت و به مدافعانش میگفت «چیزی نبود» نشان از احمدرضا عابدزاده میداد.
در روزهای افت علیرضا بیرانوند، امیر عابدزاده که این روزها زمزمه جذب وی توسط نزدیکترین تعقیبکننده رئال مادرید در صدر جدول لالیگا نیز به گوش میرسد، از فرصتهایی که نصیبش شد استفاده کرد تا با دو کلینشیت و چند مهار چشمنواز مقابل سوریه و عراق، پاسخ اعتماد اسکوچیچ را بدهد. شاید در جامجهانی قطر، امیر عابدزاده شبیهترین شخص به کسپر اشمایکل باشد که خاطرات پدرش (پیتر اشمایکل افسانهای) را برای قرمز و سفیدهای دانمارک بازسازی میکرد. عابدزاده کوچک همانطور که در این سالها همواره با رفتار حرفهای و پشتکارش یک دروازهبان دوم مطمئن برای ما بوده، میتواند از این به بعد حتی یک شماره یک قابل اتکا برای مان باشد؛ شماره یکی برای نسلی که از تماشای اعجاز عابدزاده پدر در تیمملی محروم بوده.