اواخر خردادماه بود که تکلیف تنها سهمیه دوچرخهسواری در المپیک مشخص شد. پس از برگزاری چندین اردو، فدراسیون دوچرخهسواری تصمیم گرفت تا به جای گنج خانلو، سعید صفرزاده را به توکیو بفرستد و به این ترتیب در فاصله یک ماه مانده به آغاز بازیها، این رکابزن تبریزی متوجه شد که در توکیو رکاب خواهد زد.
شاید دو روز هم از اعلام این خبر نگذشته بود که صفرزاده در مصاحبه با یکی از رسانهها به گلایه از امکانات، بخصوص دوچرخهاش پرداخت. او در اظهار نظری تأمل برانگیز اعلام کرد که «خجالت میکشم با این دوچرخه در توکیو مسابقه دهم».
همین اظهارنظر کافی بود تا خیلی زود خبر برسد که قرار است از طریق کمیته به او کمک شود تا دوچرخه مورد نیازش را تأمین کند. اتفاقی که خیلی زود افتاد و کمیته مبلغی را جهت خرید دوچرخه برای صفرزاده، به حساب فدراسیون واریز کرد.
همه اینها را گفتیم تا برسیم به همین پول. پولی که از ابتدا برای تبدیل شدن به هزینه خرید دوچرخه برای سعید صفرزاده، تنها رکابزن المپیکی دوچرخهسواری ایران به حساب فدراسیون واریز شده اما هیچگاه به دست این رکابزن نرسیده!
مسئولان فدراسیون در اقدامی عجیب و تأملبرانگیز، چندین هفته است این رکابزنی را که باید همه تمرکزش روی این بازیهای مهم باشد، معطل کردهاند و وعدههای توخالی میدهند. یک روز به او گفتهاند که در فلان تاریخ پولت را میگیری، روز بعد وعده دلار دادهاند و فردایش وعده یورو. در آخر هم هیچکدام از این رقمها به صفرزاده نرسیده و مشخص نیست فدراسیوننشینها با این پول چه کاری کردهاند و یا برای چه اتفاقی مهمتر از دوچرخه تنها ورزشکار المپیکیشان پساندازش کردهاند؟!
خرید دوچرخه با هزینه شخصی
نکته تلختر و تراژیک ماجرا هنوز نرسیده. صفرزاده بعد از اینکه میبیند مدام در حال شنیدن وعده و وعید است و خبری از پول نیست، با اطمینان به اینکه بالاخره پولش را میگیرد و کمیته این پول را صرفاً به خاطر دوچرخه او به فدراسیون داده، به هر شکل ممکن هزینه خرید دوچرخه مورد نیازش را تأمین کرده و آن را خریداری میکند.
صفرزاده این کار را میکند تا زمان را از دست نداده و در روزهای اندک باقیمانده تا المپیک توکیو با دوچرخه جدیدش تمرین کند. تصمیمی که عقل سلیم آن را در شرایط عادی به طور کامل توجیه میکند و منطقی به نظر میرسد. با این حال حالا که مدت قابل توجهی از این ماجرا میگذرد، صفرزاده هنوز هم پول دوچرخهاش را نه به ریال و دلار، نه به یورو و لیر و نه هیچ پول رایجی در دنیا دریافت نکرده است. آن هم در شرایطی که از جیب خودش همه پول را داده و برای خودش به عنوان یک دوچرخه سوار المپیکی دوچرخه خریده است. زیبا نیست؟
نیاز به پیگیری کمیته
هر میزان صحبت و توضیح اضافه درباره این ماجرا روده درازی است. همه چیز آنقدر تلخ و زننده است که دیگر چیزی دربارهاش نمیشود گفت. در این میان فقط میشود امیدوار بود که این ماجرا به گوش دهنده پول، یعنی کمیته ملی المپیک و در راأس آن رضا صالحیامیری برسد و این نهاد رسیدن آن پول به صفرزاده را پیگیری کند.
ورزشکاری که کمتر از یک هفته مانده به آغاز المپیک، به جای پاداش و تعیین هدف و افزایش روحیه، باید نگران پولی باشد که از جیبش رفته (و اگر اقدام خاصی نشود)، هیچ بعید نیست که پس از المپیک دیگر خبری از آن نباشد. ممکن هم هست خیلی راحت گفته شود که آن رقم صرف هزینههای اردو و موارد دیگر در راه آمادهسازی او شده و به همین سادگی پولی که محل هزینهکرد آن از قبل مشخص شده بوده، در جای دیگری صرف شود.