امیر اسدی @amir_asadi62
انتخاب مهدی مهدویکیا به عنوان گزینه نخست هدایت تیم امید، مهمترین سوژه فوتبال ایران در روزهای گذشته بوده که البته انتقادی را به همراه خود نداشته. خیلیها محبوبیت یا بهتر بگوییم محجوبیت مهدویکیا را ملاک قرار دادهاند و برخی هم سالها بازیاش برای تیم ملی. اینها آیا اولویتهای انتخاب سرمربی تیم امید است؟ با داریوش یزدانی در همین رابطه صحبت کردیم. دوست و همبازی قدیمی مهدی در تیمهای پایه و بزرگسالان ایران که عضوی مهم از یک نسل پرافتخار بودند. به اعتقاد یزدانی که این روزها در آمریکا مربیگری میکند، چرخهای که مهدویکیا در آن مربیگری را آموخته و فعالیتهای ابتدایی را انجام داده، مهمترین و مؤثرترین مسأله در انتخاب او است. از نظر یزدانی، حضور احتمالی همبازی سابقش روی نیمکت تیم امید اتفاق خوشایندی برای فوتبال ایران خواهد بود.
چندی قبل و در جلسه هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال مشخص شد مهدی مهدویکیا گزینه اصلی مربیگری در تیم امید است. میخواهم با هم در این رابطه صحبت کنیم. اینکه مهدویکیا بدون حتی یک دقیقه مربیگری در فوتبال ایران و عدم برخورد با چالشهایی مهم نظیر کمبود امکانات نرمافزاری و سختافزاری آیا انتخاب اصلحی برای مربیگری در تیم امید است؟
به این مسأله از جهات مختلف میتوان نگاه کرد. به عنوان نمونه کارلوس کیروش هم قبل از نشستن روی نیمکت تیم ملی چنین شرایطی داشت و حتی یک روز هم در ایران کار نکرده بود. مگر او از امکانات سختافزاری و نرمافزاری شناخت داشت؟ خیلی از مربیان به کشورهایی میروند که از شرایط آنها شناخت کافی ندارند. حتی در یک کشور، شهر به شهر فرهنگها متفاوت است. شما به مورینیو نگاه کنید. در شهر میلان و روی نیمکت اینتر شرایط یکجور است اما در رم امکان دارد همان مربی موفق نتیجه نگیرد و ناکام شود چون خواستهها و نوع نگاه مردم با هم فرق میکند. مثل خود ایران. در شمال کشور، مردم شهر یک مدل هستند و در جنوب مردم بندرعباس نگاهشان طور دیگری است.
اما خب همان کارلوس کیروش که نسبت به امکانات فوتبال ایران شناحت نداشت و چالشی را تجربه نکرده بود، در کشور ما هر روز با مدیران اختلاف داشت و در حال جنگ و جدل بود.
بحث کیروش فرق دارد. شما همیشه جایی که کار میکنید، یک مقدار استرس و نگرانی وجود دارد. در ایران اما این استرس بیشتر است. کیروش هم با توجه به اینکه مربی منضبط و متعهدی بود و تلاش میکرد تا خودش و تیمش موفق شوند، مدام با مسئولان در جنگ بود تا حرفش را به کرسی بنشاند. او توانست مدیریت را قانع کند که برای موفقیت ابزار بیشتری لازم است. باید ببینیم مهدی هم میتواند مدیریت را قانع کند و البته چقدر برای موفقیت تلاش خواهد کرد. همیشه همه چیز ایدهآل نیست و شما باید تلاش کنید تا از موانع عبور کنید و شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید. خاطرم هست آقای کوشا که زمانی مدیریت باشگاه سایپا را برعهده داشتند، میگفتند باید از تهدیدها فرصت ساخت چون زمان برای کسب موفقیت اندک است، به جای گلایه باید تلاش کرد. بنابرین باید منتظر بنشینیم و ببینیم نگاه افراد به وقایع محتلف چگونه است و چقدر برای رسیدن به هدف تلاش میکنند.
مهدی مهدویکیا سالها عضو تیم ملی بوده، بازوبند کاپیتانی را بسته، کم حاشیه داشته و قبلاً به عنوان بازیکن و حالا در مقام یک پیشکسوت و مربی جوان قابل احترام بوده و هست. شاید به همین دلیل هم ظرف چند روز گذشته انتقادی را نسبت به انتخاب احتمالی او ندیدهایم. آن هم در شرایطی که انتخابها همیشه مخالفانی هم پشت سر خود دارند. آیا این احترام میتواند ملاکی برای عدم انتقاد باشد؟
شما همیشه میتوانید انتقاد کنید. حتی نسبت به عملکرد پپ گواردیولا یا روبرتو مانچینی که ایتالیا را قهرمان یورو 2020 کرد. اگر انتقاد محترمانه باشد، هیچ ایرادی ندارد.
اما جواب سؤال مرا ندادید. آیا محبوبیت و محترم بودن، میتواند ملاکی برای یک انتخاب باشد؟
مسلماً این مسائل برای یک انتخاب کافی نیستند. در کشورهای صاحب سبک اروپا و آمریکایجنوبی، البته صاحب سبک از نظر تربیت مربی و تکیه بر برنامه و توسعه بازیکنان، همیشه نگاهشان این مدلی بوده که سعی کردهاند چرخه صحیح را به وجود بیاورند. تلاش کردهاند پکیج آموزشی بسازند تا بازیکنانی که فوتبالشان تمام شده از آنها استفاده کنند. آنهایی هم که آموزش میبینند براساس کیفیتی که دارند در بخشهای مختلف مثل مربیگری و مدیریت مشغول فعالیت میشوند. متأسفانه این چرخه را در ایران دایر نکردهایم. هنوز هم که هنوز است کلاسهای مربیگری مثل 30 سال قبل اداره میشوند. خب با این شرایط از مربیان داخلی چه توقعی دارید؟ وقتی آموزش نمیدهند، بنابراین نمیشود خیلی انتقاد کرد. الان بچههایی که فوتبالشان تمام شده و علاقهمند به مربیگری هستند، باید از راههای مختلف وارد این عرصه شوند چون نگاه به فوتبال پایه درست نیست و نمیتوانند آنجا بروند، فعالیت خود را آغاز کنند و بعد از کسب نتایج خوب راهی تیمهای اصلی شوند. به همین دلیل هر کس بتواند با سفارتخانه یا وزارتخانه ارتباط بگیرد میتواند در باشگاهی مشغول شود. حداقلش این است که مهدی در یک چرخه درست آموزش دیده، جایی بوده که برای کار نیاز به وزیر و سفیر نداشته، کلاس مربیگری رفته و در سکوت کار کرده. الان هم مهمتر از تمام این مسائل که او کاپیتان تیم ملی بوده و فرد قابل احترامی است، چرخه مربیگری که در آن آموزش دیده مهم است. او در آلمان آموزش دیده، پله به پله بالا آمده و الان هم هواداران و مربیان ما باید به او احترام بگذارند. پس انتخاب احتمالی او به عنوان سرمربی تیم امید اتفاق خوشایندی برای فوتبال ایران خواهد بود.