جام ملتهای اروپا در سال 2024 در آلمان برگزار خواهد شد. به همین دلیل، علاقه دارم اثر میزبانی روی دیدارهای یورو 2020 را بررسی کنم. در این دوره آلمان سه بازی را در مونیخ برگزار کرد اما انگار میزبانی تنها در برد چهار بر دو مقابل پرتغال به سود این تیم شد
جام ملتهای اروپا در سال 2024 در آلمان برگزار خواهد شد. به همین دلیل، علاقه دارم اثر میزبانی روی دیدارهای تورنمنت یورو 2020 را بررسی کنم. برای جو حاکم در ورزشگاه مهم است که تیم میزبان با شجاعت بازی کرده و خوشبینی را القا کند. مهم است تیم شخصیتی داشته باشد که طرفداران با آن همذاتپنداری کنند. اینکه بازیکنان آگاه باشند که در خانه بازی میکنند و بدانند که تماشاگران حس آنها را درمییابند.
مردم میخواهند بازیکنان مسئولیت را به عهده بگیرند و ببینند که تیم محبوبشان در طول تورنمنت پیشرفت میکند. اگر تیم ملی یک کشور سبک خاصی از بازی را داشته باشد که اغلب هم همین اتفاق میافتد، اهمیت موفقیت در خانه در فوتبال بسیار بیشتر میشود. فوتبال نمونههایی از چنین مواردی از ارزش افزوده را دارد: انگلیس در سال 1966، فرانسه در سال 1998 و آلمان در سال 2006.
در 2021، کشورهای متعددی میزبان یورو 2020 بودهاند. دو تیم که میزبان بودهاند هم به فینال رسیدند. انگلیس شش بازی در ویمبلی برگزار کرد. بازیکنان این تیم به قدرت بدنی بالا و بازی هوایی اتکا کردند که این همان چیزی است که در لیگ برتر و تیم ملی انگلیس به آن عادت داریم.
گــــــــــــــرت ساوتگیت به تیمش چیزهای بسیاری بخشیده اما دو مورد برجستهتر است. اول اینکه او با نامهای که خطاب به مردم انگلیس نوشت و در آن به نژادپرستی هم اشاره کرد، نشان داد که نقش خود را به عنوان مربی تیم ملی، فقط محدود به فوتبال نمیداند و مسئولیت اجتماعیاش را هم در نظر میگیرد. دوم اینکه او کاری کرد که تیمش به برنامههایش باور داشته باشند. برنامه او این بود که هیچ تیمی مقابل آنها آسان یا سریع به گل نرسد. انگلیس تا قبل از دیدار نهایی، تنها یک گل دریافت کرده بود که آن هم مقابل دانمارک بود.
ساوتگیت در خط حمله بازیکنان بسیاری دارد اما بالاتر از همه رحیم استرلینگ قرار میگیرد. باید به این اشاره کرد که او دوست دارد از بازیکنانی استفاده کند که در جمع شش تیم بزرگ لیگ برتر نیستند، مانند لیدز، استون ویلا، وستهم و اورتون. این باعث میشود که هویت انگلیس تقویت شود.
برنده بزرگ دیگر این تورنمنت ایتالیا است. آنها این مسابقات را در رم آغاز کردند و از همان ابتدا نشان دادند که تیمی بسیار منسجم با روشی روشن هستند. تیم آنها از هنر قدیمی دفاع ایتالیایی بهره گرفت و به صورت ویژه در دیدار نیمهنهایی مقابل اسپانیا به آن نیاز داشت.
اما ایتالیا تنها به کاتناچو متکی نیست. آنها در نیمه زمین حریف هم مالکیت توپ را زیاد در اختیار میگیرند. ایتالیا به این ترتیب از آنچه که به صورت سنتی در سری آ دیدهایم فراتر رفته است. خط میانی سهنفره بسیار پرتحرک آنها، یعنی مارکو وراتی، نیکولو بارلا و جورجینیو، توپ را خیلی سریع از حریف پس میگیرند و بازی را به نفع ایتالیا به جریان میاندازند. 11 بازیکن ایتالیا طوری در کنار هم بازی کردند که انگار برای یک باشگاه به میدان میروند و این دستاوردی بزرگ برای این تیم بود. ارتباط بین مربی و بازیکنان را میشد در صحبتهای پس از بازی مانچینی دید. ایتالیا با اراده به جلو رفت. دانمارک هم به عنوان میزبان خوش درخشید. در کپنهاگ، پروتکلهای بهداشتی ویروس کرونا کامل رعایت نشد اما چه کسی میتواند آنها را پس از اتفاقی که برای کریستین اریکسن افتاد، مقصر بداند؟ دانمارک با آنکه دو شکست داشت، توانست رشد کند و تبدیل به واحدی منسجم با هوادارانش شود.
در بازیهای بعدی، آنها تیمی بودند که فوتبال را به روشی که درست است، بازی کردند. آنها فوتبال را تبدیل به جشن کردند. بازیکنان دانمارک با دویدنهای پرانرژی و تکلهایی که بازیکنان میزدند، نشان دادند که با هویت ملیشان یکپارچه هستند. آنها مانند دانمارکیهای واقعی بودند. این کشور هم از بازیکنانش تمجید کرد. دانمارکیها فوتبالی را به نمایش گذاشتند که یادآور روزهای اوجشان در دهه 1980 و اوایل دهه 1990 بود. برزیلیهای اسکاندیناوی مقابل انگلیس که قدرت بدنی بالایی داشت، انرژیشان تخلیه شد و نتوانستند پیروز شوند.
در سویل، همه اسپانیاییها میتوانستند فقط از روی حرکات بازیکنان، تیمشان را بلافاصله تشخیص دهند. فوتبال اسپانیا فلسفه روشنی دارد؛ از ردههای زیر 15 سال تا بازیکنان بزرگسال، آنها یک فوتبال ترکیبی تکنیکی را اجرا میکنند. مردان لوییس انریکه در ابتدای مسابقات در گلزنی مشکل داشتند اما در برد پنج بر صفر مقابل اسلواکی به اوج برگشتند.
اسپانیا بیشتر از سایر تیمهای این تورنمنت با توپ کار کرد و بازیکنان برجستهای هم داشت. اوضاع برای آنها در تورنمنتهای متعدد به همین شکل بوده است. به احتمال زیاد، پدری، دنی اولمو، فران تورس، رودری و میکل اویارزابال، پا جای پای ژاوی، آندرس اینیستا، ژابی آلونسو و فرناندو تورس خواهند گذاشت.
مجارستان هم از امتیاز میزبانی استفاده کرد و طرفداران در آمستردام هم تیم هلند را به سمت فوتبال تهاجمی سنتی این کشور هل دادند. همه این نمونهها نشان میدهند که ارزش یک هویت فوتبالی ملی چقدر بالا است.
آلمان هم سه بازی را در مونیخ برگزار کرد اما انگار میزبانی تنها در برد چهار بر دو مقابل پرتغال به سود این تیم شد. این تیم مقابل انگلیس در ویمبلی، پویایی و اراده لازم را نداشت. دلیلش این نیست که بازیکنان خوب نبودند اما در سه سال گذشته، پس از حذف زودهنگام از جام جهانی 2018، طرفداران اعتمادشان را به تیم، عملکرد آن و البته فدراسیون فوتبال آلمان از دست دادهاند.
یواخیم لوو حالا جایش را به هانسی فلیک، دستیار سابقش میدهد که در یک سال و نیم حضور در بایرن مونیخ، شش قهرمانی به دست آورد. در سپتامبر که مسابقات مقدماتی جام جهانی آغاز میشود، آلمان باید به نسل جوانتر اتکا کند. آنتونیو رودیگر، نیکلاس سوله، لئون گورتزکا، یاشوا کیمیش، سرژ گنابری، کای هاورتز و تیمو ورنر سابقه قهرمانی در لیگ قهرمانان را دارند و میتوان از آنها استفاده کرد تا ستون فقرات محکمی برای تیم تشکیل داد و تیمی ساخت که برای آلمانیها آشنا باشد. ساوتگیت و مانچینی الگوهای خوبی بودهاند. آنها سبک بازی مطابق با کشور و بازیکنان را در تیمهایشان جا انداختهاند. ساوتگیت همچنین توانست ستارگان پردرآمدش را متقاعد کند که فقط بازیکن فوتبال نیستند و مسئولیت اجتماعی هم دارند. این باعث ایجاد هویت میشود. جام ملتهای اروپا نتیجهبخش بوده است و همه این را میبینند.
منبع: گاردین