یادداشت
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
کلابهاوس و هوای تازهاش میتواند تیتر بسازد. مثلاً در روزهایی که قرار است با دراگان اسکوچیچ در راه جام جهانی قطر بازی کنیم، از کلابهاوس تیتر با اسم مورینیو پیدا میشود. یک جهان انتزاعی اما هجوآلود. مجازی به معنای غیرحقیقی. انگار در جهان دیگری سیر کنیم و درباره ماجراهای خرافهگونه و خیالی سرگرمی بسازیم.
بازگشت روزنامهنگاران و فعالان ورزشی به روزهایی که کارلوس کیروش از فوتبال ایران رفته بود، به مرور گذشته نزدیک برای وارسی تصمیمات منجر نشده است، بلکه فرصتی شده تا دوباره شوخی پیشنهاد به مورینیو به عنوان جانشین کیروش مطرح شود و عجب که بحث جدی گرفته شده و به بحث گذاشته میشود. واقعیت اما آن چیزی است که جریان دارد. ما باید با دراگان اسکوچیچ -نه مورینیو، نه لوپتکی و نه رنار و نه حتی ویلموتس- به سمت جام جهانی برویم و این کار سادهای نیست. این موقعیت کمی هولناک را مدیون مجموعهای از اتفاقات هستیم اما اتفاق مهمتر لابهلای حاشیهها گم شده است، اینکه فوتبال ایران توان مالی استخدام مربی در قواره کارلوس کیروش را ندارد. بقیه بحثها درباره اینکه چه کسی گفت کیروش برود و چه کسی گفت بماند، چه کسی برانکو ایوانکوویچ را به کیروش ترجیح میداد و ترجیح نمیداد، جز سرگرمی کاربرد دیگری ندارد. با واقعیت باید مواجه شویم، اینکه فوتبال ایران در پرداخت قسط اول قرارداد مارک ویلموتس دو ساختمانش را از دست داده است و حتی اگر ویلموتس بهترین نتایج را میگرفت، بازهم ادامه همکاری با او مقدور به نظر نمیرسید. در پرداخت اولین قسط قرارداد او کار به جنجال قرض از شستا رسید و معلوم نبود اقساط بعدی او چطور باید پرداخت میشد، آنچنان که هنوز هم معلوم نیست وجوه ابرمیلیاردی باقیمانده از قرارداد ویلموتس چگونه برای فدراسیون فوتبال مقدور میشود. اما انگار مسأله اصلی مورد بحث نیست. نه فقط فدراسیون فوتبال توان استخدام مربی خارجی در قواره کیروش را ندارد، بلکه پرسپولیس هم برانکو ایوانکوویچ و گابریل کالدرون را پی در پی از دست داد و پروژه استقلال با آندرهآ استراماچونی هم نیمهکاره رها شد و استقلال فرصت پرواز خود را جلوی چشمانش از دست رفته دید.
دراگان اسکوچیچ هم در شرایطی انتخاب شد که گزینه اصلی پیش از انتخاب او، امیر قلعهنویی بود و احتمالاً گزینه بعد او هم حسین فرکی. بنابراین حرف زدن از مورینیو جز اینکه مایه انبساط خاطر باشد و در کلابهاوس ساعتی سرگرمی بسازد، کاربرد دیگری ندارد.
ممنوعیت استخدام مربی خارجی در واقع یک ممنوعیت نیست، یک واقعیت است. ممنوعیتی هم که نباشد، فدراسیون فوتبال یا استقلال و پرسپولیس و سپاهان و فولاد و دیگران توانایی مالی استخدام مربی خارجی در قواره مربیان پیشین خود را ندارند. فوتبال در ایران برای بازگشت به موقعیت چند سال پیش خود نیز راه آسانی ندارد. بقیه حرفها به درد یک شوخطبعی در کلابهاوس میخورد، بخصوص وقتی با مورینیو جمله میسازید.