سام ستارزاده
گاهی در فوتبال ممکن است به انتهای خط نرسی و جامی بر بالای سر نبری اما به گونهای ناهمواریهای راه را پشت سر گذاشته باشی که در قلب بسیاری یک قهرمان باشی. برای ما فوتبالدوستان ایرانی، ارتش سرخ پایتخت کشورمان، به همین شکل قهرمان است؛ تیمی که طی دو سال، دو بار با مشکلات خودساختهاش، با نداری خودش و دارایی رقبای تا دندان مسلحاش جنگید؛ به ازای هر بازیکنی که از دست میداد، بر غیرت و تلاش بازیکنان دیگرش افزوده میشد اما پای سربازانش در گام آخر یاری نمیکرد تا روی کاغذ قهرمان لقب نگیرد. افسوس که نایبقهرمانها فراموششدنی هستند و ایستادگیهای قهرمانانه آنها همیشه زود از یادها میرود
پرسپولیس بیشک مظلومترین نایبقهرمان تاریخ فوتبال باشگاهی آسیا است. تیمی که یکهتازیاش در غرب آسیا را دو بار تکرار میکند اما برای میزبانی گروه خود در لیگ قهرمانان، حتی به اندازه هند که پای نمایندگانش به لطف افزایش تعداد تیمهای شرکتکننده از ۳۲ به ۴۰ به این تورنمنت باز شده، اولویت ندارد. همین پرسپولیس، برای بازی فوتبال در زمینهای کریکت شهر گوآ، در مسیر سفر به این شهر نیز باید کارشکنیها را به جان بخرد. همین پرسپولیس، ستاره عراقیاش را فردای فینال دوره قبلی لیگ قهرمانان به القطر میدهد؛ ولی اجازه پر کردن جای خالی وی با خارجیهای باکیفیت دیگر را حتی با پاداش ۲ میلیون دلاری که از سال گذشته دشت کرده، ندارد.
بازستاندن مهدی ترابی با لطف باشگاه العربی قطر، خبر خوش قرمزها در پنجره نقلوانتقالاتی گذشته بود. با همین شرایط، آنها باید به مصاف الریان بروند؛ تیم سوم فوتبال قطر که از پیش گابریل مرکادو (مدافع سابق تیمملی آرژانتین) و یاسین براهیمی (وینگر سابق پورتو) را در اختیار داشته؛ ولی برای گذر از کابوسی که استقلال سال گذشته برایشان رقم زد، شجاع خلیلزاده را از چنگ سرخها ربودند و دلارهای نفتی که به قول جواد خیابانی «صحیح خرج میشوند» را به پای سرمربی نامآشنایی همچون لورن بلان ریختند.
پرسپولیس به قدری تیم باشخصیتی است که جدایی شجاع به آن شکل به آنها ضربه نزده باشد اما اینکه همان شجاع با پیراهنی که بدون عشق بر لوگوی روی آن بوسه میزند و برابر رؤیای قهرمانی آنها بایستد، نه برای پرسپولیس، بلکه برای فوتبال باشگاهی ایران که توان نگاهداشتن ستارههایش را ندارد، دردناک است. متأسفانه هیچ تضمینی نیست که همین اتفاقی که سال گذشته نهتنها برای شجاع، بلکه برای ترابی، علیپور و علیرضا بیرانوند افتاد، در سال جدید برای کنعانیزادگان، نوراللهی، یا دوباره خود ترابی رخ ندهد تا دست یحیی گلمحمدی در کوران بازیهای تأثیرگذار آسیایی در پوست گردو بماند.
به هر ترتیب، غیرت ایرانی همین کادر فعلی سرخپوشان، خطرناکترین سلاح برای هندیهای تازهوارد، قطریهای متمول و یاران اماراتی عمر خریبین است؛ غیرتی که نهتنها بستههای دلار و یورو، بلکه حتی سوءمدیریتهایی که ساختمان شیخبهایی در این چند سال به خود دیده، جلودار آن نیست. یحیی گلمحمدی نشان داده که استاد تقویت روحی تیم در بزنگاههای سرنوشتساز و مهار ماشینهای گلزنی خوش اسم و رسم فوتبال آسیا در جریان بازی است. موقعیتشناسی مهاجمین، تنها نقطه نگرانی بزرگ هواداران سرخدل است؛ نقطه ضعفی که همه چشمانتظاری تا با بازگشت عیسی آلکثیر مرتفع شود تا وی بابت محرومیت ناعادلانهاش، قویترین تلافی را بر سر فوتبال آسیا درآورده باشد.