سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
تیم ملی بیش از آنچه مسیرش برای صعود به جام جهانی سخت است، راهش پرسنگلاخ جلوه داده میشود یا به ذهنمان بیشتر از سختی واقعی، سخت نشسته است. بله صعود دشوار است اما نه برای این تیم و با این بازیکنان فوقالعاده.
سختی را پیشتر تصمیمات فدراسیون فوتبال پدید آورده است، وقتی با ویلموتس مسیر را کمانگیزه و کمشور طی کردیم، وقتی در بازیهای سرنوشتساز به تیم ناهوشیاری تبدیل شده بودیم. درباره ویلموتس از یک نکته نیز غافلیم، اینکه فدراسیون توان پرداخت دستمزد گزاف و بیقاعده او را نداشت و این نکته مربی را به سمت جدایی با شیوهای که تمام دستمزدش را با شکایت به دست بیاورد، هل داده بود. فدراسیون و ویلموتس از قواعد یک همکاری و همراهی که پی اهداف بزرگ باشد، خارج شده بودند. تیم ملی از آن ماجراها به اندازه کافی آسیب دید و راه صعود را دشوار کرد اما ما همچنان برای صعود از گروه خود شانس بسیاری داریم و آنچنان که به نظر میرسد، صعود از این گروه شقالقمر نیست، حتی اگر گذر از مجنلاب باشد.
فدراسیون جدید اما نباید کار صعود را سختتر کند. فدراسیون فوتبال میتواند تجربه پیشین را ببیند که با انتخابهای غلط برای تیم ملی چگونه هدفی دستیافتنی را دور از دسترس کرد. حالا فدراسیون جدید نباید بازهم با انتخاب اشتباه آسیب به فوتبال ملی ایران را بیشتر کند.
اینکه فدراسیون پیشین تیم ملی را به سنگلاخ کشاند، به این معنا نیست که ناکامی فرضی در راه جام جهانی چند مقصر دارد و مثلاً دو تن از آنها مهدی تاج و مارک ویلموتس هستند، بلکه فدراسیون جدید هم چارهای ندارد جز اینکه خودش را مسئول بداند و اتفاقاً مسئولیتپذیرتر باشد.
درباره میزبانی بحرین از بازیهای گروه و درباره ناکامیهای پیشین تیم ملی مقابل بحرین و عراق در راه جام جهانی قطر، امروز ما با «آنچه گذشت» مواجه نیستیم، بلکه مواجهیم با آنچه پیش روی ما است. مسئولیت اتفاقات گذشته بر عهده کسانی که پیشتر مسئولیت داشتند اما مسئولیت آینده آنچنان سنگین است که فرصتی برای بازخوانی ناکامیهای پیشین نیست و فرصتی برای سرزنش تصمیمات گذشته هم شاید نباشد. مهمتر اینکه نباید کاری کنیم که برای توجیهش محتاج بازخوانی اشتباهات فدراسیون تاج باشیم. صعود دشوار است اما باور موفقیت و صعود با این تیم و این بازیکنان آسان است. دراگان اسکوچیچ پروژه آسانی را اداره نمیکند اما باید هر لحظه از تیم فوقالعادهای که دارد، سرشار از انگیزه شود، برعکس ویلموتس که هیجانی برای کار با ستارههایش نداشت. در فدراسیون فوتبال نیز همه ارکان مربوط به تیم ملی باید این باور را بسازند و داشته باشند که از پس پروژه صعود برمیآییم. فدراسیون فوتبال با شناخت همین موقعیت ویژه باید تعداد چهرههای برنده و برشدار را اطراف تیم ملی بیشتر کند، کسانی که بتوانند با خود انرژی بزرگی را به تیم ملی بیاورند. این تشخیصها باید مهارت فدراسیون فوتبال باشد.