ما نمیتوانیم چشم بر علی کریمیها بپوشیم و با شعار و حرف امور فوتبالمان را پیش ببریمِ و انتظار انجام دقیق وظایف را از مسئولینی که میگماریم، داشته باشیم
سام ستارزاده
بیتردید، مجتبی خورشیدی نامی بود که شاید هفته گذشته و در چنین روزی، اگر به گوش ما دنبالکنندگان فوتبال داخلی میخورد، ما را یاد هیچ شخص، خاطره یا رویدادی در فوتبال کشورمان نمیانداخت. چهره ناشناختهای که منصب سرپرستی تیم ملی به او سپرده شده و بیشک تنها کسی است که اعتقاد دارد منتقدینش نه از روی نگرانی بابت کارنامه وی که در قواره مقام جدیدش نیست، بلکه جهت زمینزدن فدراسیون فوتبال به وی میتازند.
نام جنجالیای که پیشتر در همدان و تبریز و در سمتهای فرعی دوام چندانی نیاورده، حال مسئول مدیریت سفرهای تیم ملی، انتخاب و تدارک زمین تمرین و هتل و ارتباط با AFC و فیفا بر سر جزییات اردوها و دیدارهای تیمملی است. در وضعیتی که میزبانیهای ما به ناحق گرفته شده و به بحرین سپرده شده، کارشکنیهای احتمالی طرفهای بحرینی باید با مدیریت و درایت سرپرستی رفع گردند که هیچگاه تجربه حضور در یک عرصه ورزشی بینالمللی را نداشته. در پاسخ به ابهامات چنین انتخابی، شهابالدین عزیزی خادم، ریاست فدراسیون فوتبال عنوان میکند: «قبل از خورشیدی با چند نفر از چهرههای ملی کشور صحبت کردم تا این پست را بپذیرند ولی نیامدند. استدلال آنها این بود که در سالهای قبل به فوتبال کشور خدشه وارد شده و سرپرستی تیم ملی را نمیپذیرند.»
در همین روزها، از لرستان این خبر به گوش میرسد که علی کریمی، اسطوره بیبدیل فوتبالمان که رقابت ریاست فدراسیون را به عزیزی خادم واگذار کرد اما در جلسه مجمع دوستانه به وی دست داد، به عنوان مشاور مالک باشگاه دسته یکی خیبر خرمآباد برگزیده شده. این پرسش در افکار ما شکل میگیرد که آیا علی کریمی بهقدری اعتبار فدراسیون فوتبال را پس از شکست در انتخاباتش خدشهدار تصور کرده که کار در یک باشگاه دسته یکی را به فدراسیون ترجیح داده؟ پرسش مشابهی را میتوان راجع به پیشکسوتان بسیاری داشت؛ نظیر مهدی مهدویکیا که ترجیح میدهد از طریق آکادمی کیا که اخیراً صاحب تیم در دسته سوم شده به فوتبال کشور خدمت نماید.
بحث این نیست که علی کریمی و مهدی مهدویکیا را برای سرپرستی تیم ملی در نظر بگیریم. اما بیشک اگر به لیست بلندبالای پیشکسوتان فوتبالمان بنگریم، افراد بسیار زیادی میتوانیم با سابقه ملی پررنگتر از مجتبی خورشیدی بیابیم که از حیث تحصیلات، دانش زبان خارجه و تجربه در سطحی باشند که بتوانند کادر فنی و اتمسفر تیم ملی را زیر نظر خود داشته باشند. بهره نگرفتن از نخبگان فوتبال کشور در بالاترین سطح مدیریتی آن، یا به این دلیل اتفاق میافتد که فدراسیوننشینان نمیخواهند و یا از این رو که تصویر سیاه فضای مدیریت ورزشی در کشور آنان را بیمیل به این کار میکند.
اگر حقیقت ماجرا این باشد که حرف آقای عزیزی خادم صحیح است و تمام پیشکسوتان فوتبالمان فعالیت در دستههای پایین را به کار در فدراسیون برمیگزینند، فاجعه گریبان این فوتبال را گرفته. به هر ترتیب، بدون پر کردن شکاف میان فوتبال و فوتبالیها، فدراسیون فوتبال چه در سطح سرپرستی تیم ملی و چه در هیچ سطح دیگری، به آورده مطلوب خود نخواهد رسید. باشگاه بایرنمونیخ با استفاده از پیشکسوتانی نظیر صالح حمیدزیچ، اولی هوینس و کارل هاینس رومنیگه بر ساختار مدیریتی خود استحکام بخشیده. ما نمیتوانیم چشم بر علی کریمیها بپوشیم و با شعار و حرف امور فوتبالمان را پیش ببریمِ و انتظار انجام دقیق وظایف را از مسئولینی که میگماریم، داشته باشیم.