سامان موحدی راد
پاییز سال قبل وقتی استراماچونی از ایران رفت و استقلال به فرهاد مجیدی رسید، همه ناراحت بودند. وضعیت چنان بود که فرهاد مجیدی با این سطح از محبوبیت در میان هواداران هم لازم بود خودش را اثبات کند. حالا یک سال بعد و در یک زمستان دیگر استقلالیها خوشحال هستند که فرهاد مجیدی به تیمشان برگشته است. در این یک سال چه بر استقلال گذشته است که چنین شده. شاید یکی از مهمترین پیامهای این آمد و شدها این باشد که فرهاد مجیدی توانسته خودش را از نظر فنی به تماشاگران و هواداران استقلال ثابت کند. چیزی که محمود فکری نتوانست از پس آن برآید. در واقع محمود فکری در چند ماهی که در استقلال حضور داشت با عملکرد عجیب خودش هم رختکن تیم و هم سکوها را از دست داد؛ مسألهای که فرهاد مجیدی با آن فاصله زیادی داشت. فرهاد مجیدی در استقلال به دنبال پافشاری دگم و کورکورانه روی ایدههای خودش نبود. چیزی که به محمود فکری آسیب فراوانی زد. فکری حتی تا روز پایان حضورش هم نپذیرفت که کادر فنیاش به شدت ضعیف است و آدم فنی و تاکتیکی رو نیمکت ندارد. کسی که بتواند به او توصیههای مفیدی بکند و در مواقع فشار و استرس کمک کند تا ورق برای تیم بازگردد.
این اما در استقلال فرهاد مجیدی در نیم فصل دوم فصل گذشته اصلاً به چشم نیامد. او تیم آماده استراماچونی را تحویل گرفته بود ولی اصلاً ادعایی مبنی بر اینکه قصد دارد تیم دیگری بسازد یا به هر ترتیب اثر استراماچونی در تیم را کم کند را در پیش نگرفت. همین مسأله هم به او کمک کرد تا نتایج قابل قبولی بگیرد و به مدد همان نتایج هم حالا هواداران استقلال خواهان حضور مجدد او هستند.
با این حال حضور فرهاد مجیدی در استقلال با چند سؤال اساسی هم مواجه هست. مهمترین نکته این است که ما هنوز نمیدانیم فرهاد مجیدی چطور مربیای است. او هنوز نتوانسته سبک مربیگری و فوتبالی خودش را در فوتبال ایران جا بیندازد. به این دلیل واضح که او همیشه فرصت کوتاهی برای حضور داشته است. در اولین حضورش این فرصت را مدیران استقلال از او گرفتند و در دومین حضورش خودش عامل این مسأله شد. چیزی که استقلالیها را به شدت نگران کرده و مذاکره با فرهاد مجیدی را در ابتدای فصل هم در هالهای از ابهام قرار داد. فرهاد مجیدی باید بداند که استقلال این روزها بیشتر از هر زمان دیگری به یک ناجی فداکار نیاز دارد. کسی که پای روزهای سخت تیم بایستد و بریا آن بجنگد. نه اینکه با کوچکترین ناملایمتی تیم را رها کند و برود. استقلالیها به خوبی میدانند که در این سالها آنها بیش از هر چیزی از ناحیه مدیریت تیم ضربه خوردهاند و تکرار رفتارهای نابجایی مثل آنچه سعادتمند در آستانه فینال جام حذفی انجام داد، باز هم ممکن است رخ بدهد. در چنین شرایطی چه کسی باید کنار استقلال بایستد؟ مدیرانی که ربطی به خانواده استقلال ندارند یا ستارههایی مثل فرهاد مجیدی که میتوانند تیم را نجات دهند.