شکست دو بر صفر مقابل النصر، نقطه آغاز محرم نویدکیا در نقش جدیدش بود؛ سرمربیگری سپاهان، تکیه بر نیمکتی که پیشتر بزرگانی همچون زدراکو رایکوف و استانکو پوکلهپوویچ روی آن نشستند و فرهاد کاظمی، امیر قلعهنویی، لوکا بوناچیچ، زلاتکو کرانچکار و حسین فرکی با آن تاریخ را برای شیرهای اصفهان نوشتند. در آن دیدار، آنچه توجه رسانهها و دنبالکنندگان فوتبال را بیشتر به خود جلب کرد و تا حدی هم مایه تعجب و طنز شد، قرار گرفتن همزمان سروش رفیعی و امید نورافکن پشت توپ برای ارسال یک ضربه کرنر بود؛ اما هواداران سپاهان و طبیعتاً، دوستداران محرم اسطورهایشان، از نیمه روشن نمایش تیمشان غافل نماندند؛ از یک تحول تاکتیکی امیدبخش!
برای سپاهانیهایی که دو سال به اتکا به ارسال از جناحین و استفاده از ضربات ایستگاهی خو گرفته بودند، بازی شجاعانه و هجومی مقابل نصراویهای تا دندان مسلح به چشمانشان برق شادی میانداخت. اشتباهات بازیکنان را میشد به درستی به پای ناهماهنگی آنان نوشت. اما در طول دور گروهی لیگ قهرمانان، میشد خلاقیت و تنوع را در طرح حملههای طلاییپوشان دید؛ هرچند این تحول مثبت سه بازی متوالی برای سپاهان گل نیاورد.
حتی مربیانی در سطح برانکو و استراماچونی نگرش تاکتیکی خود را یکشبه در مجموعه خود پیاده نکردند. البته این واقعیت را هم انکار نمیکنیم که محرم نویدکیا در کسوت جدیدش، حتی امروز یک هندوانه دربسته است که هنوز صد درصد ماهیتش را ندیدیم. اما دو ویژگی ما را به سپاهانی که وی دارد میسازد، امیدوار ساخته. نخست، اینکه این سپاهان برای حمله و دفاع برنامه دارد و میخواهد برای شیوه بازیاش فلسفه و سبک منحصربهفرد خود را داشته باشد. دوم هم این که نشانههای پیشرفت هم در عملکرد فردی بازیکنان و هم در عملکرد تیمی طلاییهای اصفهان مشهود است.
ستاره بیبدیل هزاره جدید فوتبال اصفهان الگوی سرمربیگری خود را آرسن ونگر عنوانکرده و گفته میخواهد شاگردانش مانند آرسنال اوایل قرن 21، با حوصله و طمأنینه توپ را در عرض زمین بگردانند و دفاع رقیب را به اشتباه وادارند. محرم نیز مانند قلعهنویی روی کنارههای زمین برای طرحریزی حملات حساب باز میکند؛ ولی نه لزوماً با ارسال بلند. در سپاهان وی، میتوان پاسهای زمینی روبهعقب (کاتبک) یا کارهای ترکیبی برای انتقال توپ از کنارهها به درون محوطه جریمه را تماشا کرد و لذت برد.
از بعد شخصیتی نیز محرم را مانند دوران بازیگریاش بااخلاق، متین، و به قول فرنگیها، جنتلمن میبینیم. جملات کلیشهای اغلب مربیان ایرانی که برخی از آنان بازتابدهنده انتقادناپذیری، تکبر و بهانهجویی آنان هستند در کلام وی جایی ندارند. نویدکیا از بازیکنش تمامقد حمایت میکند، پاسخ اشتباهات آنها را میدهد و ثمره برخوردش را در ارتقای شاگردانش میبیند. سروش رفیعی تا حد خوبی احیا شده و رگههای روشنی از تکنیک و خلاقیت دوران اوجش را به نمایش میگذارد. سجاد شهباززاده که پس از بازگشت از آلانیااسپور ترکیه هیچگاه درخشش گذشتهاش را تکرار نکرد، حالا در تمامکنندگی و ثبت گلهای انفرادی یکهتاز لیگ است. منکر آن نیستیم که اهدای یکباره سمت سرمربیگری تیمی به بزرگی سپاهان به یک اسطوره دوستداشتنی ولی مربی بیتجربه از ابتدا تصمیم منطقیای نبود و بهتر بود او را دستیار یک سرمربی خارجی مطرح میکردند. از این رو، نویدکیا دست به انتخابهای اشتباه هم میزند و این اجتنابپذیر نیست. با این وجود، سپاهان نویدکیا از بعد فنی جنسی جذاب و متمایز با تکراریهای دیگر لیگ است؛ بنایی که بر ارائه فوتبال هجومی و تماشاگرپسند استوار است و میتوان به مهندس برای تکمیل آن اعتماد ورزید.