printlogo


کد خبر: 217964تاریخ: 1399/8/14 00:00
نوسانات شدید منچستر یونایتد زیر نظر مربی نروژی
سولشر را اخراج کنید!
انیشتین گفته حماقت یعنی انسان یک کار را مرتباً انجام دهد و انتظار داشته باشد نتیجه‌اش متفاوت شود

الکس کبل   

 بیش از یک سال است که طرفداران و کارشناسان فوتبال امیدوارند منچستر یونایتد زیر نظر اوله گونار سولشر متحول شود اما یونایتد اخیراً نتایج پرفراز و نشیبی گرفته و به نظر می‌رسد که پیشرفت تنها زمانی حاصل خواهد شد که این مربی نروژی از یونایتد برود.
یونایتد بدترین شروع خود در یک فصل از زمان فاجعه دیوید مویس را داشته است؛ آنها در آن فصل در حالی هفتم شدند که تنها 12 ماه قبل، قهرمانی لیگ برتر را کسب کرده بودند. یونایتد همچنین برای اولین بار پس از فصل 73-1972، نتوانسته چهار بازی اول خود در اولدترافورد را ببرد. آنها در آن فصل هجدهم شدند.
بی‌تردید زمان خداحافظی برای سولشر فرارسیده است. اگر حالا پایان نباشد، دیگر چه زمانی را می‌توان پایان دانست؟
یونایتد در لیگ قهرمانان مقابل آربی لایپزیگ با نتیجه پنج بر صفر پیروز شد و خوش‌بینی‌ها افزایش یافت اما سپس نمایشی بسیار ضعیف برابر آرسنال داشتند و به این ترتیب، باشگاه باید دریابد که سولشر فرد مناسبی برای هدایتشان نیست. دیگر چه چیزی نیاز است تا این موضوع روشن شود؟
یونایتد سولشر دقیقاً همان تیمی است که یک سال پیش بود: تیمی با قدرت ضدحمله بالا که می‌تواند بازی‌های بزرگ را ببرد اما هدایت لازم برای اینکه وارد مرحله بعد پیشرفت شود را ندارد.
آلبرت انیشتین گفته بود که حماقت یعنی انسان یک کار را مرتباً انجام دهد و انتظار داشته باشد که نتیجه‌اش متفاوت شود. همین را می‌توان درباره نحوه مربیگری سولشر، اعتقاد اد وودوارد به او و نظر رسانه‌ها مبنی بر اینکه پیشرفت امکان‌پذیر است گفت.
هیچ چیز عوض نشده است و هیچ چیز هم عوض نخواهد شد. این دقیقاً یعنی رکود. باشگاهی با ثروت منچستر یونایتد خیلی سقوط نخواهد کرد و به این دلیل، سکون به معنای ناکامی نیست، بلکه به معنای آن است که باشگاه به ته خط رسیده است.
به این ترتیب اینکه باشگاه همچنان به سولشر باور داشته باشد، که به نظر می‌رسد اینگونه باشد، معنی‌اش این است که آنها شواهد متعدد را دارند نادیده می‌گیرند؛ البته شواهدی که در ماه‌های اخیر پنهان بوده‌اند.
سولشر در دیدارهای اخیر نشان داد که چرا توانسته سراب پیشرفت را نشان باشگاه دهد و تا این مدت بر سر کار بماند. او می‌تواند تظاهر کند که باشگاه را در آستانه یک پیشرفت بزرگ قرار داده است، چون هیچ مربی دیگری نیست که تا این حد بتواند در بردن دیدارهای پرزرق ‌و برق خوب باشد و در همه دیدارهای دیگر ضعیف.
اما نباید نشانه‌ها را اشتباه خواند. هیچ‌کس نباید دیگر فریب بخورد. به‌راحتی می‌توان دید که مشکل تاکتیکی تیم او چیست. شکاف مالی روزافزون بین تیم‌ها باعث شده که فوتبال تیم‌ها کاملاً متفاوت شود. به این ترتیب مربیان بزرگ نیاز به الگوهای تهاجمی بسیار ساختاریافته دارند و باید این حرکات را در تمرینات به‌حدی تمرین کنند که ملکه ذهن بازیکنان شود تا بتوانند خطوط دفاعی فشرده را از هم باز کنند. مربیانی مانند یورگن کلوپ، پپ گواردیولا و موریسیو پوچتینو در این کار تبحر دارند.
اما سولشر اینگونه نیست و نمی‌تواند در این سطح مربیگری کند. او به روشی منسوخ مربیگری می‌کند و امیدوار است که بازیکنانش در حملات دست به کارهای فی‌البداهه بزنند و با خلاقیت خود راهی به سمت دروازه پیدا کنند. به این دلیل است که بازیکنان او از نظر اعتماد به نفس متزلزل هستند و تنها در مقابل رقیبان بزرگ خوب کار می‌کنند.
در بازی‌های بزرگ، فضای زیادی برای مهاجمان سولشر وجود دارد تا خلاقیت خود را بروز دهند اما به محض آنکه یونایتد به تیمی ضعیف برخورد می‌کند، آنها فضاها را می‌بندند و مربی تیم هم کاری از دستش برنمی‌آید. بازیکنان در برابر این تیم‌ها به پاس‌های عرضی بسنده می‌کنند و مانند شطرنج‌باز مبتدی هستند که نمی‌توانند حتی به حرکت بعدی‌شان فکر کنند.
به این ترتیب می‌توان پیروزی تیم سولشر مقابل لایپزیگ را درک کرد. تیم او عقب نشست و با ضدحملات سریع به گل رسید، در حالی که آرسنال هوشمندانه‌تر عمل کرد و حملات یونایتد را خنثی ساخت.
اما مشکلات سولشر فراتر از اینهاست. یک مربی نخبه مدرن باید تمامی فازهای بازی، سناریوها و مناطق زمین را بررسی کرده باشد. حرکات بازیکنان، حرکات ترکیبی و موقعیت‌ بازیکنان باید با جزئیات تمام برایشان تعریف شود. دیگر مربیگری به مکتب قدیم جواب نمی‌دهد که در آن مربی یک سیستم را انتخاب می‌کرد، چهار مدافع را سازمان‌دهی می‌کرد و سبک بازی را به صورت کلی به بازیکنان می‌گفت.
اما سولشر همین روش قدیمی را برگزیده است. او برابر لایپزیگ از سیستم 2-4-4 لوزی استفاده کرد. شاید یونایتد هفته‌ها روی این سیستم کار کرده بود و آن را در دیدار برابر لایپزیگ به کار بست اما سولشر از همین روش در بازی با آرسنال هم استفاده کرد؛ تیمی که سبک بازی‌اش کاملاً متفاوت با لایپزیگ است. به این ترتیب می‌توان دریافت که سولشر از روی زیرکی نبوده که این سیستم را انتخاب کرده است.
لایپزیگ ضعف‌های یونایتد را آشکار کرد و میکل آرتتا در تمامی آن نقاط ضعف به یونایتد ضربه زد. بال‌های تدافعی آرسنال به نیم‌فضاهای موجود در دو سمت خط میانی لوزی‌شکل یونایتد رفتند و توپ را در آن‌ مناطق به گردش درآوردند. سیستم پرس نفر به نفر هم باعث شد که توماس پارتی و محمد الننی، پل پوگبا و برونو فرناندس را کاملاً از جریان بازی خارج کنند. به این ترتیب بود که آرسنال در نیمه اول بازی نمایشی مقتدرانه داشت.
سولشر در نیمه دوم به سراغ سیستم 1-3-2-4 رفت و هرچند که با این روش توانست بال‌های تدافعی آرسنال را متوقف کند اما پوگبا در پست بال چپ خوب نبود و خط میانی یونایتد انسجام لازم برای برگرداندن نتیجه را نداشت. سولشر بعد از بازی گفت: «فوتبال همین است دیگر، بالا و پایین دارد.»
بله، فوتبال زیر نظر سولشر بالا و پایین دارد اما با یک مربی نخبه، یونایتد به ثبات بیشتری می‌رسد. ژوزه مورینیو فصل 19-2018 را با نتایجی بهتر از سولشر آغاز کرده بود و انتظار می‌رفت تیمش برای قهرمانی بجنگد اما عجیب است که انتظارات از سولشر بسیار پایین‌تر است. یونایتد باید در کورس قهرمانی باشد اما حالا به نظر می‌رسد که کسب سهمیه لیگ قهرمانان برای مدیران باشگاه کافی است اما حتی همین هم دور از دسترس است.
سولشر 18 ماه است که مربی یونایتد است و هیچ چیز عوض نشده است. منچستر یونایتد امشب در استانبول باید به مصاف تیم باشاک‌شهیر برود و شاید هم این بازی را ببرد اما الاکلنگ یونایتد ادامه دارد. زمان آن رسیده که وودوارد و خانواده گلیزر سرانجام دریابند که برای اینکه باشگاه متحول شود، باید سولشر را اخراج کنند.
منبع: سایت گل
 

Page Generated in 0.0097 sec