دختر مارادونا یک بار در اینستاگرامش به طعنه نوشت: «3 تا بچه دیگر و یک تیم فوتبال داری. از عهدهاش برمیآیی!»
به خاطر سبک زندگی پرهرج و مرجش بدنام شد اما اکنون در 60 سالگی، مرد آرژانتینی به شیوهای به مراتب عاقلانهتر و در قرنطینهای که او را از شر ویروس کرونا درامان نگه میدارد خودش را منزوی کرده است. این شرح حال این روزهای کسی نیست جز دیهگو آرماندو مارادونا.
او که طی 20 سال گذشته دو بار دچار حمله قلبی شده و حتی با بیماری هپاتیت هم دست و پنجه نرم کرده، بعد از دیدن علائم کرونا در یکی از محافظان شخصیاش فوراً خودش را در منزلش قرنطینه کرد چرا که خوب میداند سبک زندگی ناسالمی که در گذشته داشته و زیادهرویهایش در مصرف کوکایین و الکل، ضربه خود را به سلامت کاپیتان سابق آرژانتین زده است. اوگو پروتی ستاره سابق تیم آرژانتین و بوکا جونیورز که در هر دوی این تیمها با مارادونا همتیمی بود، در ابتدای سال میلادی جاری گفت: «غیرممکن بود که این پسر یک روز درست زندگی کند.» اشاره پروتی به شهرت روزهای نخست دوران بازیگری مارادونا بود که او را در مسیر بزرگی و افتخارآفرینی و در عین حال اعتیاد و پیش رفتن تا مرز یک تراژدی قرار داد.
مارادونا که روز سیام اکتبر سال 1960 در محلهای فقیرنشین از شهر بوئنوس آیرس به دنیا آمد، خیلی سریع استعداد خاصش در فوتبال را نشان داد. از آن زمان، این مرد کاریزماتیک و البته متناقض، بارها زمین خورده و دوباره بلند شده است و همیشه هم این کار را به شیوه بینظیر و غیرقابل تقلید خودش انجام داده است. مارادونا با شخصیتی زیرک و جسور و گردنکلفت، در عین حال که میتواند دوستی وفادار باشد، ممکن است به دشمنی کینهتوز برای شما تبدیل شود. با وجود این او تحت هر شرایطی یک آدم جذاب است که شما را به سمت خودش میکشاند.
پروتی مقالی از شهرت او زد: «در 18 سالگی نمیتوانست راحت در آفریقا هم قدم بزند. یک هواپیما در آسمان گیر افتاده بود چون باند فرودگاه پر از آدم بود. سال 1981 بود. آن زمان نه از اینترنت، نه تلفنهای همراه و هیچ چیز دیگر خبری نبود و مارادونا هر مدل حد و حدود انسانی و عرفی را رد کرد و فکر میکنم که تاوانش را هم داد.»
در قامت یک بت
ابتدا فرازها از راه رسیدند. بعد از پیدا کردن اسم و رسم برای خودش با کمک به بوکاجونیورز برای قهرمانی در لیگ آرژانتین، مارادونا در حالی که تنها 21 سال داشت، از بارسلونا پیشنهاد دریافت کرد. 4 سال بعد او عملاً یکتنه آرژانتین را در جام جهانی 1986 قهرمان کرد. در بازی مرحله یکچهارم نهایی مقابل انگلیس، او هم روی شیطانی خود و هم نبوغش را به نمایش گذاشت. ابتدا با دستش گل زد که بعداً اسم آن گل را «دست خدا» گذاشت و در ادامه با یک استارت دیوانهوار، خط دفاعی انگلیس را ویران کرد تا یکی از زیباترین گلهای تاریخ جام جهانی را به ثمر برساند. آن روزها مارادونا در وطنش جایگاه یک بت را پیدا کرد تا جایی که یک گروه از طرفدارانش به خاطر ارادتی که به او داشتند، یک کلیسا به نام او ساختند. سال بعد او ناپولی، تیم جاهطلب جنوب ایتالیا را تا رسیدن به اولین قهرمانیاش در تاریخ سری A فرماندهی کرد، افتخاری که سه سال بعد از آن هم تکرارش کرد.
گروه راک «راتونس پارانویکوس» در یکی از دهها آهنگی که تاکنون برای مارادونا ساخته و به او تقدیم شده، میخواند: «دوست دارم همیشه مارادونا را تماشا کنم وقتی دارد تمام ابدیت را دریبل میزند». همان روزها اما روند افول او شروع شده بود.
مارادونا 4 سال بعد وقتی که نتوانست تیم از هم پاشیده آرژانتین را دوباره قهرمان جام جهانی (1990) کند و در فینال یک بر صفر به آلمان غربی باخت، همچون سیل اشک میریخت. سال بعد از آن هم دوران حضورش در ناپولی با یک رسوایی فردی به پایان رسید چرا که به خاطر مصرف کوکایین – کاری که شایعه شده بود از زمان حضورش در بارسلونا هم انجام میداد – به 15 ماه حبس محکوم شد. تصور میشد که جام جهانی 1994 برای مارادونا فرصت احیا شدن باشد اما در عوض او به خاطر مثبت شدن تست دوپینگش با شرمساری به خانه برگردانده شد.
خودش اما شاکی بود و گفت: «آنها پاهای مرا بریدند». با انتخابی واقعبینانه، مارادونا به بوکاجونیورز برگشت تا دو سال در آن تیم هم بازی کند اما آنجا دیگر پایان روزهای خوب دوران بازیاش بود. مارادونا در طول حرفه 21 سالهاش 679 بازی انجام داد و 346 گل هم زد.
به عنوان مربی اما او هرگز موفقیتهایی که در دوران بازیاش داشت را تکرار نکرد و قطعاً آن درخشش را هم نداشت. او سال 2009 زمانی که لیونل مسی را در اوج دوران بازیگریاش در اختیار داشت، به عنوان سرمربی تیم ملی آرژانتین معرفی شد اما پیشروی تیمش در جام جهانی تنها تا یکچهارم نهایی ادامه داشت، جایی که با نتیجه 4 بر صفر به آلمان باخت. با وجود آن ناکامی، نام مارادونا آنقدر بزرگ بود که کمبود پیشنهاد نداشته باشد و باشگاههایی از امارات، مکزیک یا وطن خودش جایی که الان سرمربی تیم خیمناسیا لاپلاتا است، خواهان جذب او شدند.
زندگی بیمحابا
دوران مربیگری مارادونا به طور مرتب به خاطر بیماریهایی که سلامت او را به خطر انداخت چندین وقفه داشت که در اغلب آنها هم بیمبالاتی خودش منجر به آنها شده است.
در سال 2001، چهار سال پس از بازنشستگیاش، مارادونا در حضور هواداران پرشمار تیم بوکاجونیورز در ورزشگاه بومبونرا اشارهای به اعتیادهایش داشت و گفت: «من مرتکب اشتباهاتی شدهام و بابت آنها هم تاوان دادهام اما توپ هرگز چرک نشد.» آن اتفاق یک سال پس از اولین ابتلای او به حمله قلبی در سواحل پونتا دلاسته اروگوئه بود. سال 2004 مارادونا اضافه وزن پیدا کرد و به بیش از 100 کیلو رسید که برای آدمی با یک متر و 65 سانتیمتر قد بسیار زیاد است. او یک بار دیگر به حمله قلبی دچار شد که این بار او را تا مرز مرگ پیش برد. این اتفاق منجر شد که او تصمیم به انجام یک عمل جراحی روی معدهاش بگیرد تا 50 کیلو از وزنش را کم کند. البته این هم پایان مشکلات او نبود و مصرف الکل، اسطوره آرژانتینی را که دچار هپاتیت هم شده بود در سال 2007 دو بار راهی بیمارستان کرد. بعد از آن بود که او در یک مؤسسه بازپروری تحت درمان قرار گرفت.
مارادونا هرگز زمان زیادی از جنجال یا تیتر رسانهها دور نبود، مثلاً به خاطر دوستیاش با رهبران چپهای آمریکای لاتین مثل فیدل کاسترو، رهبر فقید کوبا و هوگو چاوز ونزوئلایی. او 25 سال دائم تأکید میکرد فقط دو دخنر دارد، دالما و جیانینا که در 1987 و 1988 از کلودیا ویافانه به دنیا آمدند؛ عشق دوران کودکی مارادونا که 24 سال همسرش بود. بعد از جدایی از کلودیا و در طول سالهای گذشته، مارادونا پذیرفته دست کم 5 فرزند دیگر در کوبا، آرژانتین و ایتالیا داشته و دارد و در سال 2013 هم از همسر آن زمانش صاحب یک پسر به نام دیهگو فرناندو شد. جیانینا یک بار در اینستاگرامش به طعنه نوشت: «3 تا بچه دیگر و یک تیم فوتبال داری. از عهدهاش برمیآیی!»