رضا عباسپور @rez7462
نگاه ابزاری مسئولان فدراسیون وزنهبرداری به تنها تورنمنت رسمی این رشته المپیکی در تقویم مسابقات فدراسیون جهانی (IWF) نمود پیدا کرد و احتمالاً به حذف این رقابت بینالمللی از تقویم جهانی منتهی میشود. گویا فدراسیوننشینها با استناد به موضوع کرونا و بهانهای به نام بیپولی سعی دارند از زیر بار برگزاری این رویداد شانه خالی کنند. آن هم رقابتی که در چند سال گذشته باعث مراودات نسبتاً مؤثر بینالمللی با مجموعههای تصمیم ساز قارهای و جهانی وزنهبرداری شده بود. فدراسیون ایران در حالی در این مسیر قدم بر میدارد که اغلب کشورهای مدعی در رشته وزنهبرداری حتی در همین شرایط نابسامان که کرونا در دنیا ایجاد کرده، با استفاده از ابزار و تکنولوژی روز، سعی کردند خلأ موجود را با برگزاری مسابقات آنلاین جبران کنند تا بیش از این به وزنهبردارانشان آسیب نرسد.
شاید کسانی که خیلی از پشت پردهها و حواشی ریز و درشتی که مدتها است نقل محفل وزنهبرداری است خیلی آگاه و مطلع نیستند، از خود میپرسند که مگر چه مورد غیرمنطقی و معمولی در تعطیلی احتمالی تورنمنت بینالمللی وزنهبرداری فجر کاپ ایران به واسطه شیوع ویروس کرونا و بیپولی فدراسیون وجود دارد که باید نسبت به آن باید نقد داشت؟ در ظاهر این شرایط طبیعی است و ممکن است برای هر رشتهای رخ دهد اما وقتی به سابقه و شرایط برگزاری مسابقات فجر کاپ در سالهای قبل، خصوصاً سال گذشته در استان گیلان و شهر رشت میاندازیم، متوجه میشویم که نگاه مسئولان فدراسیون وزنهبرداری به برگزاری و گنجاندن این تورنمنت در تقویم جهانی در طول 5 دورهای که این رقابت را به هر ترتیب ممکن میزبانی کرده، نگاهی ابزاری و سلیقهای بوده است. زیرا اگر بهانه فدراسیون برای تعطیلی و حذف نام جام فجر از تقویم فدراسیون جهانی وزنهبرداری، بیماری کرونا یا بیپولی فدراسیون است، به نظر میرسد بهانه خوبی برای تعطیلی و وداع با تنها تورنمنت رسمی وزنهبرداری ایران انتخاب نشده است چون سال گذشته در شروع بحران کرونا و اوج بیپولی فدراسیون، ایران میزبان مسابقات فجر کاپ (گزینشی بازیهای المپیک توکیو) بود. اصلاً در این گزارش کاری به نوع و نحوه برگزاری مسابقات یا سطح کیفی و کمی آن نداریم. بلکه حرف و نقد ما این است، مسئولان فدراسیون وزنهبرداری چطور توانستند سال گذشته به هر روشی متوسل شده و با راضی کردن گیلانیها برای پنجمین بار پیاپی مجوز میزبانی را از مسئولان جهانی دریافت کنند. آن هم در اوج نداری و شیوع ویروس کرونا در کشورمان مخصوصا استان گیلان؟! ولی امروز که دیگر دوره پایانی مدیریتی سیستم فعلی حاکم بر فدراسیون وزنهبرداری طی میشود، نه خبری از شور و هیجان برای برگزاری فجر کاپ است و حفظ این تورنمنت معتبر در تقویم بینالمللی جهانی، نه هدف و سکویی برای کرسی گرفتن مسئولان وزنهبرداری در سیستم بینالمللی این رشته ورزشی. بنابراین شواهد و قراین موجود بیانگر این است که مسئولان وزنهبرداری اولاً به خاطر وضعیتی که گفتیم تمایلی برای حفظ این جام در تقویم جهانی ندارند. ثانیاً به خاطر بدقولی و خلف وعدهای که در سیستم پرداخت جوایز و سازماندهی مسابقات جام فجر در سالهای گذشته به کرات دیدیم و شاهدش بودیم، وزنهبرداران خوب ودرجه یک داخلی و خارجی با شرایط مشابه قبلی هیچ علاقهای به شرکت در تورنمنت فجر کاپ ایران ندارند. همینطور شهرها و استانهایی هم که تاکنون میزبان این مسابقات بودند، به قدری از خلف وعده و کجخلقیهای مسئولان فدراسیون وزنهبرداری دلخور و ناراحتند که بعید به نظر میرسد آنها با این سیستم تمایل داشته باشند دوباره برای میزبانی همکاری کنند. مسئولان فدراسیون وزنهبرداری برای جام فجر همان مسیری را رفتند که پیش از این برای جام اکو و نامجو رفته بودیم. مسیری گنگ و نامشخص که نهایتاً به پایان تاریخ مصرف مسابقات فجر کاپ مثل تورنمنتهای قبلی وزنهبرداری ایران منجر میشود. تنها راه نجات تورنمنت فجر کاپ ایجاد تغییرات اساسی تفکری و مدیریتی در مجموعه وزنهبرداری ایران است، همینطور حمایت مجموعه ورزش کشور از این امتیاز ویژه. در غیر این صورت همینطوری که مسئولان فدراسیون زمزمهاش را راه انداختند، باید با این جام خداحافظی کرد و آن را نیز به گنجینه خاطرات سپرد.