printlogo


کد خبر: 217377تاریخ: 1399/8/1 00:00
از وحید فاضلی تا وحید بیاتلو
پرتاب مربیان بی‌تجربه به ‌لیگ بیستم
امسال ۶ مربی برای اولین بار در لیگ برتر سرمربیگری می‌کنند. احتمال دارد با جواب ندادن این افراد دور تازه‌ای از نگاه‌های سنتی به لیگ رجعت کنند

وصال روحانی  

شاید وحید فاضلی که سرمربی نساجی قائمشهر شده و وحید بیاتلو که زمامداری ماشین‌سازی را در دست گرفته، در بسته‌ترین و غیرقابل تخمین‌ترین سرمربیان لیگ بیستم فوتبال کشور باشند که آغاز آن تا 16 آبان به تأخیر افتاده است. برای اولین‌بار است که سیدمهدی رحمتی (در شهرخودرو)، محمد ربیعی (در مس رفسنجان) و محرم نویدکیا (در سپاهان) پست اول کادر فنی را در لیگ برتر تجربه می‌کنند و این شامل رحمان رضایی در ذوب‌آهن هم می‌شود، اما لااقل از آنها پیشینه‌ای طولانی‌تر و روشن‌تر در صحنه فوتبال‌مان در دست است به همین سبب بهتر می‌توان درباره آنها اظهارنظر و در خصوص احتمال توفیق‌شان رایزنی کرد. نویدکیا حتی سه سال و اندی پیش بعد از بالا گرفتن بحران‌ها برای زلاتکو کرانچار در سپاهان، برای یکی دو بازی عنان هدایت این تیم را به‌طور موقتی در دست گرفت و سیدمهدی رحمتی هم به‌رغم بی‌تجربه بودن در حرفه مربیگری، پشتوانه قریب به 25 سال حضور در سطح اول فوتبال کشور و آسیا را دارد و رحمان رضایی با وجود دستیار بودنش در چند تیم طی سال‌های اخیر به لطف سال‌ها بازی در ایتالیا و کار در باشگاه‌های مطرح داخلی مهره‌ای کاملاً غیرقابل پیش‌بینی و چند وجهی نیست و ابزار زیاد موجود برای او در فولادشهر چیزی نیست که یک ناکامی قطعی را برای وی گواهی بدهد.
 
اندوخته‌های ناکافی
با این اوصاف و مقدمات، در بسته‌ترین هندوانه‌های فصل بیستم لیگ برتر فوتبال ایران همانا وحید بیاتلو و وحید فاضلی هستند. اولی ماشین‌سازی را در شرایطی تحویل گرفت که پس از جدایی رسول خطیبی از این باشگاه تبریزی در پایان نیم‌فصل لیگ نوزدهم، جانشینان نه‌چندان موفق وی چنان سریعاً آمده و رفته بودند که ابقای ماشین‌سازی در لیگ و فرارش از سقوط به دسته‌ای پایین‌تر از شگفتی‌های آن مسابقات تلقی شد. دومی (فاضلی) هم در شرایطی در قائمشهر به قدرت رسیده که کمترین زمان را برای وفق یافتن با پست تازه‌اش و مسئولیت‌های مرتبط با آن دارد. انتقال ضربتی محمود فکری به تهران و استقلال به قصد واگذاری پست سرمربیگری این تیم پرمسئولیت پایتخت به وی، سران نساجی را مقابل یک عمل انجام‌شده قرار داد و چاره‌ای جز این باقی نگذاشتند که سران باشگاه به سراغ یکی از دستیاران او که همانان وحید فاضلی است بروند. فاضلی 38 ساله که متولد تهران اما آذری‌زبان است، در یک فوج تیم «کمک‌مربیگری» کرده و چند تای آنها همان باشگاه‌هایی بوده‌اند که فکری در همان مقطع سرمربیگری آنها را بر عهده داشته و تنها تیم‌هایی که فاضلی در آنها به سرمربیگری ارتقا یافته، نوژن ساری، شهرداری انزلی و کاوه تهران بوده‌اند که تیم‌های لیگ یک و دو هستند. درست است که کار در امثال خیبر، نفت مسجدسلیمان، شاهین بوشهر، سرخپوشان، خوشه‌طلایی و آلومینیوم اراک خبر از باتجربه بودن فاضلی در عین جوانی وی می‌دهد، اما او در هیچ‌یک از این تیم‌ها سکاندار اصلی نبوده و فقط نقش‌های دوم و سوم را ایفا می‌کرده و یکی از اعضای کادر فنی و گاه دستیار اول بوده است. اینکه چنین فردی چگونه می‌خواهد خودش را به‌سرعت با تجربه هدایت یک تیم در لیگ برتر همسو و ظرفیت‌های این کار سخت را برای خود ایجاد کند، مسأله‌ای است که برای بسیاری از ناظران، ناروشن و مبهم می‌نماید و معیار دقیق و صحیحی برای تشخیص آن وجود ندارد. فاضلی دانشجوی دکترای رشته فیزیولوژی و قطعاً مردی اهل مطالعه و تحقیق و کار و حرکت به سمت جلو است اما اینها تنها ابزار کسب موفقیت در مهم‌ترین و سخت‌ترین دسته لیگ فوتبال کشور به حساب نمی‌آیند و باید تجربیات کلان و گران و اندوخته‌های بیشتری در این سطح داشت تا تیمی را در صحنه لیگ نگه داشت که به‌رغم نتایج عالی فکری در نیم‌فصل دوم فصل گذشته لیگ برتر و بی‌شکست ماندن در آن مقطع زمانی، با انواع تهدیدها و احتمالات جدید در فصل تازه مواجه است و به‌واسطه تغییر دیرهنگام کادر مربیگری‌اش لاجرم یکی از کاندیداهای سقوط پیش از آغاز مسابقات و در آستانه شروع معرکه‌های لیگ بیستم به حساب می‌آید.
 
فال نیک مضر؟!
تغییر نسل نسبی در جمع مربیان لیگ و رویکرد به مربیان جوان‌تر برای لیگ امسال، مسأله‌ای است که همگان به فال نیک گرفته‌اند و به‌واقع نیز آمدن این چهره‌های تازه و افکار نوین‌شان می‌تواند فوتبال‌های تکراری‌شده و بیش از حد تدافعی ما را که در ادوار اخیر لیگ اسباب کسالت‌های وسیع می‌شد، برچیند و بازی‌هایی بالنسبه مدرن‌تر، مؤثرتر و تماشایی‌تر را به‌جای آن بنشاند، ولی این امر مثل یک شمشیر دو لبه عمل می‌کند بنابراین می‌تواند اثر عکس بگذارد و نتایج ضعیفی را رقم بزند که برخی تیم‌های لیگ را به دردسر انداخته و احتمال سقوط‌شان را تقویت کند. در لیگی که به درست یا غلط به بازی‌های احتیاطی و نمایش‌های فرسایشی به قصد کسب حداقل اطمینان و باقی ماندن در صحنه و فرار از سقوط به دسته‌های پایین‌تر عادت کرده، دادن شعارهایی در جهت نفی این حالات و تلاش برای ارائه فوتبال‌های پیشرفته فنی و تهاجمی‌تر ریسکی است که اگر ثمر ندهد باشگاه‌ها را مستأصل و سرمایه‌گذاران را خانه خراب خواهد کرد. اینکه پس از سال‌ها جولان تعدادی چهره‌های آشنا و همیشگی و تکراری در جمع مربیان و جابه‌جا شدن دائمی آنها در بین تیم‌ها و فقدان ایده‌های جدید امسال تعدادی مربی جدید و فاقد سابقه کار در لیگ برتر (ولی مجهز به برنامه‌های مدرن‌تر) سکاندار شده و 6 مربی برای اولین بار در این عرصه سرمربیگری می‌کنند، واقعه مثبتی است اما نیمه خالی لیوان و قسمت منفی ماجرا این است که احتمال دارد با جواب ندادن این افراد و ایده‌هایشان فوتبال ما و باشگاه‌های آن به دور تازه‌ای از نگاه‌های سنتی به لیگ رجعت کنند و یک بار دیگر شاهد رفت و آمد همان مربیان قبلی در لیگ و رجعت سیستم‌های قدیمی آنان باشیم؛ مربیانی که همین حالا هم بیرون گود نشسته‌اند و مترصد فرصت‌اند تا با وقوع اولین ناکامی‌ها در برخی تیم‌ها در 10 هفته اول لیگ بیستم جای مربیان ناکام آنها را بگیرند و تجربه بیشتر و سن افزون‌تر خود را وسیله توجیه این قضیه قرار دهند و این را رویدادهای غیرقابل اجتناب و منطقی و آینده‌ساز جلوه بدهند.

Page Generated in 0.0048 sec