printlogo


کد خبر: 199641تاریخ: 1398/9/6 00:00
یادداشت


استراماچونی؛ از امروز تا فردا
پروسه قهرمانی «زمانبر» است

وصال روحانی

استقلال با احتساب مسابقه عصر روز دوشنبه‌اش با نساجی در قائمشهر که حاصل آن برد 2 بر یک آبی‌های تهرانی بود، در 8 دیدار متوالی‌اش برنده شده که 6 تای آن در لیگ بوده و دو مورد دیگر در جام حذفی حاصل آمده است اما آیا این نتایج سند این نکته است که استقلال در پایان فصل حداقل به یک جام دست خواهد یافت؟
آنچه با اطمینان می‌توان راجع به آن سخن گفت، روند روبه‌جلوی آبی‌ها طی 3 ماه اخیر است که چون در پی ناکامی‌های اوایل فصل شکل گرفت، اسباب تعجب ناظران شده است. آنها می‌پرسند اگر آندره‌آ استراماچونی تا این حد بر کارش مسلط و صاحب ایده‌های موفق است، به چه سبب این همه طول کشید تا بر اوضاع استقلال هم اشراف یابد و دسته‌ای دیگر بر این اعتقادند که اکثر بردهای استقلال اگر پیروزی بر تراکتور را نادیده بگیریم، مقابل تیم‌هایی به ثبت رسیده که هیچ‌یک توان زیادی نداشته و برخی مثل همین نساجی در بدترین دوران خود به‌سر برده و دچار بحران‌های مالی، رفتاری و مدیریتی بوده‌اند و بر اثر اعتراض بازیکنان تمرینات‌شان بارها به تعطیلی کشیده شده و سرمربی‌شان سر از بیمارستان درآورده است.
 
اندازه‌های لازم
البته بردهای استقلال فاقد ارزش‌های فنی نبوده و همین ‌که سرمربی ایتالیایی این تیم توانسته است در مدتی بسیار کوتاهتر از آنچه در این مواقع مرسوم است، ترکیب بسیار جوان‌شده تیمش را به اندازه‌های لازم برای کسب این موفقیت‌ها برساند، یک توفیق عالی به حساب می‌آید و در عین حال سؤال اصلی از همین نکته بر‌می‌خیزد زیرا هر توفیقی که ریشه در کار و زمان و روال مربوطه و متداول و منطقی خود نداشته باشد، حتی در صورت تکرار و استمرار در هفته‌های پرشمار چیزی را به جای نمی‌گذارد که پایه‌گذار قهرمانی باشد. به روایت بهتر هرگونه توفیقی که زمان و مدت کسب آن کمتر از چیزی باشد که علم فوتبال و طراحی‌های مرتبط با آن گواهی می‌دهد، حتی به رغم چشمگیر و با‌ارزش بودن منادی رسیدن به توفیق اصلی و نهایی نیست. اگر قائل به این باشیم که اوجگیری کامل 15 چهره عمدتاً جوان ملحق شده به استقلال طی تابستان امسال به زمانی دست‌کم یک فصل محتاج است بنابراین باید به نتایج اخیر آبی‌ها فقط از این دیدگاه کنیم که مربیان توانسته‌اند شور و تلاش و طرح‌هایی را ضمیمه تیم خود کنند که فراتر از باورهای قبلی عمل کرده و از جداول زمانی مربوطه نیز فراتر رفته‌اند، به طوری که هماهنگی وعده داده شده برای فصل آتی و فرو رفتن در قالب‌های یک مدعی جدی را جلوتر انداخته و از لیگ بیستم به لیگ نوزدهم ارجاع کرده است.
 
پس از منصوریان و شفر
استقلال در سال‌های اخیر از ضعف در کادر فنی خود رنج می‌برده است و نه علیرضا منصوریان برایش پیام‌آور خوشبختی شد و نه سران باشگاه به وینفرد شفر وقت کافی برای متجلی شدن تمامی افکارش دادند. شروع بسیار بد استراماچونی در این فصل و لگدی که او به سمت صندلی‌ها در نشست مطبوعاتی در شهر تبریز انداخت از او چهره فردی را ترسیم کرد که به آدرس عوضی آمده و او مناسب کار در هر مکانی هست الا فوتبال ایران که در آن به رغم جریان داشتن یک لیگ ظاهراً حرفه‌ای هر خصلت آماتور قابل تصوری از در و دیوار می‌بارد. آنچه سرمربی ناکام سابق اینترمیلان بالنسبه سریع آموخت، این بود که خود را با این انگاره‌های مغشوش و فرهنگ ناقص کار در فوتبال ایران وفق بدهد و همان چیزی باشد که مشخصه‌های این لیگ از او می‌طلبد و نه مردی که در «سری A» ایتالیا کار کرده است. او یاد گرفته که در عین مجادله با سران استقلال که پول او را دیر به دیر و کم می‌دهند، چگونه تیمش را ارنج و برای فتح مسابقات راهی میدان‌ها کند اما چون هنوز به تعدادی از شهرهای لیگ که محل انجام مسابقات دور از خانه استقلال است، نرفته و بسیاری از افراد و روش‌های مرسوم در فوتبال ایران را نمی‌شناسد، برای او بسیار سخت است که سپاهان را که مدعی اصلی قهرمانی می‌نماید و سرمربی‌اش - امیر قلعه‌نویی - بهترین نتیجه‌گیر لیگ بوده در یک کورس طولانی مدت ناکام کند. با سران استقلال است که بین خواسته‌های تقریباً منطقی استراماچونی و روش‌های کاری سرشار از ایراد خودشان یک تطابق محسوس را ایجاد کنند و در غیر این صورت همین مربی را هم که می‌تواند در سال‌های بعدی استقلال را بر بلندای لیگ بنشاند از دست خواهند داد و جوانان مستعد خود را دست مربیانی خواهند سپرد که شاید امروز و آینده‌شان به سطح کارآیی استراماچونی نرسد.
 


Page Generated in 0.0063 sec