وحید ذوالاکتاف
مدیریت ارزشهای کودکی
در مقابله با ارزشهای حرفهای شماره ۱
علیرضا بیرانوند، سنگربان تیم ملی بچه سراب یاس خرمآباد است. در کنار دروازهبانی خوب به چیز دیگری هم شهرت دارد، درگیری با حریف و رفتن به حاشیه. آخرین کارت زردی که گرفت در برابر سپاهان (۵ مهر ۹۸) بود. خودش میگوید میخواسته به داور آموزش دهد. میخواسته به داور و سرمربی تیم سپاهان یادآوری کند که وقتی توپ به داور میخورد بر اساس قوانین جدید، بازی باید متوقف شود. ورزش سه در این مورد چنین نوشت:
«یکی از دقایق عجیب بازی پرسپولیس - سپاهان زمانی بود که هند کیروش استنلی اعلام شد و داور بازی را متوقف کرد اما ناگهان علیرضا بیرانوند به سمت داور شورید و اعتراض شدیدی کرد. در ابتدا شجاع خلیلزاده سعی کرد او را آرام کند اما گلر پرسپولیس به سمت خط طولی رفت و شروع به گلایه کردن به امیر قلعهنویی کرد. پس از قلعهنویی هم نوبت نیمکت پرسپولیس بود تا مخاطب گلایه بیرانوند باشند. در نهایت کریم باقری این دروازهبان را به سمت دروازه فرستاد و وحید کاظمی هم کارت زرد را به بیرانوند نشان داد. از اشارههای بیرانوند در آن لحظه نکته خاصی کشف نشد اما شجاع خلیلزاده پس از بازی گفت که اعتراض بیرو به دلیل برخورد توپ با داور بوده است. دروازهبان پرسپولیس به این معترض بوده که وقتی توپ با داور برخورد کرده، وحید کاظمی بر خلاف قانون جدید فیفا بازی را متوقف نکرده و همین مسأله باعث ایجاد موقعیت گلزنی برای سپاهان شده است. او به همین دلیل سعی داشت لب خط هم به مربیان و دیگر افراد این موضوع را منتقل کند اما به هر حال در نهایت کارت را از داور گرفت.»
خود بیرانوند اضافه کرده، دو گلی که در این بازی خوردم و موجب شکست بسیار تلخی برای پرسپولیس در آزادی شد به خاطر آن بود که آن کارت زرد تمرکزم را برهم زد. او داور را بسیار مقصر میداند. این اولین برخورد بیرانوند از این نوع نیست. آخرین آن هم نخواهد بود. بیرانوند کلاً اهل درگیری با حریف، داور و تماشاگر است. دست خودش هم نیست. یکدفعه میبیند وسط یک معرکه است که کلی به حسن شهرتش آسیب میرساند. چرا او چنین است؟ و از آن مهمتر چرا کسی نیست که در فوتبال ما به او کمک کند؟
در فوتبال ما کسی نیست که به بیرانوند کمک کند، چون کمتر کسی میداند که چرا بیرانوند ناگهان اختیارش را از دست میدهد و وارد درگیری حاشیهای میشود و بعد تمرکزش را از دست میدهد و هم نتیجه را واگذار میکند و هم حسن شهرتش را کم و زیاد از دست میدهد. چرا بیرانوند، برخلاف تمامی اصول حرفهای، ناگهان اختیار و تمرکزش را در میانه بازی از دست میدهد؟ دلیلش پایبندی به تربیت و ارزشهای دوران کودکی است. او زاییده و بزرگ شده روستای سراب یاس خرمآباد است. در آنجا نمیشود فحش شنید و ساکت ماند، در آنجا نامردی است که ظلم ببینی و ساکت بنشینی! به همین سادگی. در آنجا تا فحش شنیدی و تا ظلم دیدی باید بلافاصله خونت به جوش آید و جواب بدهی وگرنه غیرت و تعصب نداری و خیلی نامردی! این پس ذهن ناخودآگاه بیرانوند و شرایط کودک درون اوست. راه حلی که خودش پیدا کرده آن است که فحشهایش را با بیان انگلیسی و یا اشارات انگلیسی بدهد. نمونهاش کارهایی است که در جام حذفی در برابر سپاهان کرد و یا اشاراتی که به تماشاگران تراکتور کرد. او فکر میکند وقتی بیان و اشارههای فحش انگلیسی شد، مردم عادی آن را نمیفهمند و این زهر فرهنگی آن را میگیرد! کسی هم در پرسپولیس نیست که به او بگوید فحش انگلیسی را نه تنها تماشاگران ایرانی، که تمامی بینندههای جهانی فوتبال میفهمند و در قاموس فوتبال آبروی بازیکن را جهانی میبرد!
ارزشهای حرفهای میگوید که وقتی به زمین بازی رفتی باید فحاشی حریف و تماشاگر را نشنوی و نبینی و اگر شنیدی و دیدی هم باید خودت را به کری و کوری بزنی تا بتوانی بر بازی تمرکز کنی. نه فحاشی که حتی تشویقهای هوادار خودی را هم نباید ببینی و بشنوی، چون مخل تمرکز است. این یعنی باید بتوانی ارزشهای دوران کودکی را از پس ذهن بیرون بکشی و در زمین فوتبال آگاهانه آنها را دفن کنی و ارزشهای حرفهای را روی آنها سوار کنی. ولی آموزش این امور گویا کاری است خارج از توان بیشتر مربیان ما.