تیتر یک
احسان محمدی
عکسش را روی ویلچر که میبینم یاد پاراگرافی بسیار خوانده شده از کتاب «جزء از کل» نوشته استیو تولتز میافتم: «هیچوقت نمیشنوید ورزشکاری در حادثهای فجیع حس بویاییاش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسانها بدهد، که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آیندهمان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش.»
لئوناردو پادوانی نمونه بارز این جمله است. مدافع میانی جنگنده استقلال با دو متر قد حالا آنقدر روزگار مچش را خوابانده که مجبور شده در استوری از «التماس» بنویسد. اینکه مدیران استقلال پاسخ او را نمیدهند. طلبش را نمیدهند و او در حین بازی برای این تیم مصدوم شده، نه در هنگام خوشگذرانی.
پادوانی دقیقه 42 دیدار مقابل فولاد مصدوم شد. مهرههای گردنش صدمه دید و آخرین باری که به استادیوم آزادی آمد پیراهن آبی پوشیده بود و روی ویلچر نشسته بود. کائنات انگار داشتند به همه ما میگفتند فوتبال تا این اندازه میتواند بیرحم باشد.
خیلیها یاد ضربه حسن اسپیلی به محمد پارسا افتادند. سال 71. در دیدار گسترش مقابل پیام. محمد سالهاست به دردآورترین شکل ممکن زنده است، زندگی نمیکند و خانوادهاش مثل شمع کنارش آب شدهاند اما این بار همه گفتند پادوانی را فراموش نمیکنیم. قول دادند، عکس یادگاری گرفتند و بعد مثل همیشه فراموش شد!
حالا پیام داده که کسی حتی جوابش را نمیدهد. برای همه ما شرمآور است. باور کنیم در برزیل و در بسیاری از کشورهای دنیا کسی نمیداند پرسپولیس آبی میپوشد یا استقلال؟ اصلا ایران سمت شمال عراق است یا مغربش؟ اما میدانند کشوری به نام ایران هست. برای اعتلای نام ایران و ایرانی بسیاری جان دادهاند، جان کندهاند، رنج دوران بردهاند، خون دلها خوردهاند، تا مردم دنیا نام ایران را «محترم» به خاطر بیاورند، از ادبیات و سینما گرفته تا دانش و معماری و ... رواست که مدیران فوتبالی اینطور با این نام و اعتبار بازی کنند؟
پادوانی فقط بازیکن استقلال نیست. حالا وقتی کسی خبری پیرامون او میگیرد به نام «ایران» میرسد. اگر آنها که با او قرارداد بستهاند، نمیتوانند از پس تعهدات بر بیایند چرا با اعتبار «ایران» بازی میکنند و از نو با خارجیهای دیگری قرارداد میبندند؟ که آنها بیایند و بعد از مدتی باز بروند و به سفیران بدنامی ما تبدیل شوند؟ اگر پادوانی خلاف واقع میگوید هم شفاف کنید. ما حق نداریم اینطور با آبروی یک کشور بازی کنیم.
بسیاری از مردم دنیا حتی نمیتوانند اسپانیا را روی نقشه پیدا کنند اما شیفته بارسلونا و رئال مادرید هستند، این دو باشگاه برای کشور اسپانیا اعتبار و محبوبیت میآورند، مثل بایرن مونیخ، منچستریونایتد، لیورپول، یوونتوس و ... آنوقت مدیران ما به واسطه فوتبال، با نام کشورمان چه میکنند؟ با عملکرد غلط آن را کنار واژههایی مانند دروغ، فریب، بیمسوولیتی، کلاهبرداری مالی و ... مینشانند. این ظلم آشکار نیست؟
«ایران» ملک شخصی هیچ کسی نیست که دستمایه این معرکهها قرار گیرد. اگر قادر نیستیم به آن چیزی اضافه کنیم، دستکم حرمتش را مخدوش نکنیم، اگر کسی اعتقاد قلبی داشته باشد که برای وجب به وجب این خاک چه جانها و جوانهایی هستیشان را باختهاند، هرگز راضی به حراج اعتبار این کشور نمیشود ... خائنها به دشمن فقط «اطلاعات» نمیفروشند، آنها «اعتبار» و «احترام» را هم حراج میکنند!