printlogo


کد خبر: 191014تاریخ: 1398/4/31 00:00
یادداشت
قدردانی ابدی او شرمساری ابدی ما

علی ورامینی

دیدن فوتبالیستی جوان، خوش‌چهره و با ظاهری معصوم روی صندلی چرخدار آدمی را یاد شعر معروف خیام می‎اندازد؛ این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف / می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش. درست است، دنیا زمختی‌هایی دارد که هیچ‌کس از آن گریزی ندارد، اول و آخر یک‌جا خرت را می‌گیرد اما بعضی از این ناملایمتی‌ها دردناک‌ترند؛ شاید نویسنده‌ای، نقاشی، کارمندی و ... روی صندلی چرخدار می‌دیدم کمتر سخت بود تا دیدن اینکه ورزشکاری چابک حتی توانایی انجام ابتدایی‌ترین کارهای خود را هم نداشته باشد. عجب‌ اینکه همه ما هم می‌بینیم لئوناردو پادوانی تا پیش از آن روز لعنتی چابک‌ترین بود و امروز ناتوان اما هرگز گمان نمی‌بریم که به فاصله چرخش توپی ما هم ممکن است چنین شویم. باری، سخت‌تر از دیدن این ورزشکار در این وضعیت خواندن کلماتی بود که به اسم درددل با ما ایرانی‌ها در میان گذاشته بود. شاید خوانده باشید، از وضعیت بد و سختی‌هایش پس از عارضه نخاعی می‌گوید و مشکلات بسیار زیادی که با آن درگیر است و البته از بی‌مهری و خلف وعده مسوولان باشگاهش. از اینکه نه تنها حمایتش نکردند بلکه بدهی‌هایش را هم نمی‌دهند. آنجا آدمی شرمسار می‌شود که می‌گوید حتی برای گرفتن مطالباتم التماس هم کرده‌ام. شما این را بگذارید کنار یکی از آموزه‌های مهم اخلاقی که در تمام مکتب‌های اخلاقی و ادیان وجود دارد، آنجا که همه متفق‌القول می‌گویند اگر کسی در حالت ضعف و استیصال بود بیش از دیگر مردمان با او اخلاقی رفتار کنید. البته این اصل نه از سر غلیان احساسات که بنا بر دلایل متقنی به‌وجود آمده است و همه بر آن اجماع دارند. حقیقت امر باز کردن این اصل و صحبت از مبانی فلسفی و عقلی این امر اخلاقی در زمانه ما، در روزی که خبر می‌رسد میلیون‌ها یورو ارز دارویی غیب شده، آن هم در شرایطی که مردمانی مستأصل ناصر خسرو را برای یافتن داروهایی نایاب بالا و پایین می‌کنند، کاری عبث است. آن هم اگر این سخن سقراط به گوش‌تان خورده باشد که می‌گوید ما ذاتا‍ با نزدیکان خود بیشتر اخلاقی رفتاری می‌کنیم و برای آن هم دلایلی عقلی آورده است. وقتی ما به خودمان هم رحم نداریم دیگر صحبت از اخلاقی رفتار کردن با آدمی از آن‌ور اقیانوس‌ها، انسانی که تاریخ مصرفش هم برای ما تمام شده است، عقلانی است؟ پس بیایید قید بحث اخلاقی در این زمینه را بزنیم و از مسوولان کوتاه‌اندیشی بگوییم که فارغ از تمام بحث‌های اخلاقی کمی مصلحت‌اندیشی ندارند. مسوولانی که تنها به چند روز میز خود فکر می‌کنند و نمی‌اندیشند که تکرار چندباره این بی‌اخلاقی‌ها راه هر بنی ‌بشری که بخواهد به سمت ما بیاید را کج می‌کند. از اخلاق سخن نگوییم که در روزگار ما متاعی است بس بی‌ارزش و شاید آب در هاون کوفتن اما از ضعف قانونی بگوییم که مدیران بی‌تفاوت را ملزم به پذیرفتن مسوولیت خود و انجام کار درست نمی‌کند. ما باید نقطه پیکان‌مان را به سمت قانونگذار ببریم و از او بخواهیم که برای این شرایط خاص و برای وضعیت‌های استثنایی قوانین الزام‌آوری وضع کند تا اگر کسی مهره گردنش خرد شد، دیگر کرامت انسانی‌اش خرد نشود.

 


Page Generated in 0.0053 sec