سام ستارزاده
مشاهده موارد متعدد درگیری و بینظمی روی سکوها، یکی از ادوار جذاب تاریخ لیگ برتر و جام حذفی را به کام بینندگان فوتبال داخلی تلخ کردند. این حوادث ریشههای زیادی دارند که از جمله مهمترین آنها «ضعف امکاناتی ورزشگاهها» و «عدم تأمین مناسب امنیت برگزاری بازیها» هستند. همه میدانیم که رفع سریع و کامل این نقایص تا چه اندازه لازم و ضروری است؛ ولی به همان اندازه، تصمیم اخیر فدراسیون فوتبال مبنی بر تعویق شروع فصل جدید لیگ برتر سرشار از زیان بود؛ بدون سود و شاید بدون قاطعیت لازم. فصل جدید فوتبال که قرار بود 11روز دیگر آغاز گردد حال بهمدت نامعلومی به تعویق افتاده است. این مصوبه برای تمام طرفها چیزی جز باخت به همراه نداشته است. سردرگمی تیمهای لیگ برتری را یک طرف بگذارید؛ سرمربیان باشگاهها نمیدانند این روزها باید دوران بدنسازی پیشفصل بازیکنانشان را ادامه دهند و یا تیم را برای نخستین دیدار رسمی خود در فصل جدید آماده سازند. اصلاً آنها هنوز نخستین رقیبشان در لیگ نوزدهم را هم نمیشناسند. مسوولان سازمان لیگ هم هیچ ایدهای راجع به چگونگی برگزاری لیگی با تاریخ شروع نامعلوم که تا پایان ماه اردیبهشت هر 30 هفته آن باید برگزار شوند، ندارند. بهعلاوه، آنها باید دیدارهای رسمی تیمملی در 4 فیفادی و حضور نمایندگان ایرانی در دو دوره لیگ قهرمانان آسیا را نیز در نظر بگیرند. اما این همه سردرگمی را به چه قیمتی بهجان خریدهایم؟ مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال کشور، رسماً اعلام نموده است که علّت اتخاذ این تصمیم این است که باشگاههای حاضر در سطح اول فوتبال ایران فرصت فراهمسازی زیرساختهای لازم برای تأمین امنیت تماشاگران را در ورزشگاههای خود داشته باشند. هرچند عزم فدراسیون برای بهبود شرایط میزبانی باشگاههای لیگبرتری تحت فشار نهادهای بالاتری مانند نیروی انتظامی و شورای تأمین استانها جزم شد، این عزم جای تحسین دارد؛ ولی این تصمیم دیر گرفته شد؛ دیرتر از آن که حداقل بتواند تأثیر مثبت خود را روی کیفیت برگزاری بازیهای لیگ نوزدهم بگذارد. نگاهی به ورزشگاههایی مانند تختی آبادان، شهید محمدی مسجدسلیمان و شهید وطنی قائمشهر بیندازید. از تأسیس این ورزشگاهها حداقل نیمقرن میگذرد؛ در حالیکه هیچگاه بازسازی اساسی در این اماکن صورت نگرفته است. حال، پاکسازی محوطه این ورزشگاهها از سنگ و اشیای خطرناک، نصب صندلیهای استاندارد و شمارهگذاریشده، جداسازی کامل مسیر عبور و مرور تیمهای میزبان و میهمان، نصب و ترمیم گیتها و بسیاری از اقدامات دیگر که لازم است برای تأمین امنیت صورت گیرند، کار چند روز، چند هفته و یا حتی چند ماه نیستند؛ بلکه شاید به سالها زمان نیاز داشته باشند. حتی گاهی لازم است باشگاهها ساخت یک ورزشگاه اختصاصی جدید را برنامهریزی کنند؛ نظیر آنچه فولاد انجام داد. اما از مدیران ورزشی که حتی بابت بقا در سمت خود برای ماه بعد اطمینان کامل ندارند نمیتوان انتظار داشت که انجام چنین پروژههای بلندمدتی را تقبلکنند. کاش چنین دغدغههایی در ذهن تاجها و فتاحیها پرورانده میشد؛ پیش از آن که سرها شکافته شوند و چشمها نابینا گردند. حال، بهتر است اعتباری جهت رفع مشکلات موجود به باشگاهها داده شود؛ و سختگیریهای کنونی در لیگ بیستم برای آنها اعمال گردد. حل معضلات اشاره شده با برنامهریزی اصولی ممکن است؛ نه با دستور. بیایید با خودمان رک باشیم. حل این معضلات در یک ماه پیشرو با یک چوب جادو امکانپذیر است؛ نه با توان مدیریتی سردمداران کنونی فوتبال ایران.