پهلوان زنده را هم عشق نیست، چه رسد به ورزشکار مردهای مثل من!
کیهانی: برمیگردم، با قدرت هرچه بیشتر
گفتوگو
وصال روحانی
حسین کیهانی در اواخر بهار کرونازده 1399 حال و روز بدتری نسبت به سایرین دارد. او از یکسو مثل دیگران گرفتار محدودیتهای برخاسته از شیوع این بیماری است و دست و بالاش بسته است و از جانب دیگر تبعات محرومیت دوسالهاش نیز که هنوز قدری کمتر از یک سال از آن باقی مانده، او را رنج میدهد.
این دونده 30 ساله اهل سنقر کلیا هنوز هم با اصرار هرچه بیشتر میگوید تخلفی را مرتکب نشده و مجازات مقرر شده برای او به اتهام دوپینگ فقط یک اشتباه و سوءتفاهم بوده و وی هرگز از هیچ مواد نیروزایی استفاده نکرده است.
بدتر از این اتهام، زخم زبانهایی است که به گفته کیهانی از اینسو و آنسو به او زده شده و هدف از آن زیر سؤال بردن دستاوردهای او بوده است. دستاوردهایی که کسب مدال طلای «دو»ی 3 هزار متر بامانع قهرمانی آسیای 2017 در «اودیشا»ی هند از سرآمدهای آن بوده است و او در بازیهای آسیایی 2018 جاکارتا هم اسباب ناامیدی نشد اما انگار طالع وی برای سال 2019 که پیکارهای قهرمانی آسیا و جهان هردو در قطر انجام شد، به شکلی نحس پایهگذاری شده بود و قرار نبود که در این سال آب خوش از گلوی حسین آقا پایین برود.
با این حال این روزها حرفهای امیدوارکنندهای را میتوان از زبان وی شنید.
حسین آقا، اقدامات حقوقی و قضاییتان برای رفع محرومیت به کجا انجامید؟
هنوز نتیجه نداده است اما قرار شده با مشارکت و کمک آقای ذاکر که از وکلای باشگاه پرسپولیس است و یاری آقای مبینی که اخیراً سرپرست فدراسیون دوومیدانی شده، پرونده من در مجامع جهانی بازبینی و راجع به آن از نو اتخاذ تصمیم و اعلام رأی شود.
اما یک سال و اندی از محرومیتات گذشته و با روند کند و ناقصی که پروسه فرجامخواهیات دارد، آیا بهتر نیست قید تجدیدنظر را بزنی و برای پایان محرومیتات صبر کنی و بیهوده خود را در فرآیندهای قضایی فرسوده نکنی؟
نمیدانم، اما اگر اقدامی بکنم و همچنان در تکاپو باشم، بهتر از آن است که اصلاً کاری را انجام ندهم. در زمان سرپرستی کوتاهمدت ایرج عرب در فدراسیون هم صحبتهایی درمورد پرونده من شد اما هیچ ثمری نداد. این اصولاً از عادات مسئولان ورزش است که وعدههای زیادی میدهند اما در میدان عمل هیچ کاری برای حل مشکلات ورزشکاران انجام نمیدهند.
بهتر است بدانی که اگر سازمان محل رجوع و دادرسیات CAS (دادگاه عالی ورزش جهان) باشد، این فرآیند براساس سنن این نهاد حداقل یک سال و حتی بیشتر از آن طول میکشد و در نتیجه بهتر است خودت را سنگین نگهداری و اجازه بدهی که این روند به خودی خود سپری شود و محرومیتات تمام شود و آنگاه به میدان برگردی.
درست است اما اگر اعتراضی نکنم و کارها روی زمین بماند و تسلیم محض در مقابل حکمی باشم که با عدالت منافات دارد، به معنای مستقیم صحت آن حکم خواهد بود و میگویند حتماً دوپینگ کرده که هیچ نمیگوید و به رأی صادره راضی است. من این راه و مسیر اعتراضی را حتی اگر بسیار دیر ثمر بدهد، طی میکنم تا مشخص شود ریگی به کفش ندارم و اشتباه فدراسیون بینالمللی دوومیدانی بوده که مرا جزو دوپینگیها تلقی کرده است. من میخواهم از این طریق جواب خیلیها را بدهم.
این خیلیها چه کسانی هستند؟
همانهایی که پس از اعلام خبر دوپینگ من و اعمال شدن یک محرومیت دو ساله، هرچه که دلشان خواست درباره من گفتند و سمپاشی کردند. آنها میخواستند و هنوز هم میخواهند بگویند که عناوین اکتسابی من ناحق و مبتنی بر دوپینگ بوده و وجاهت قانونی ندارد حال آنکه حقیقت امر چیزی خلاف این است.
وقتی خبری از این دست اعلام میشود و نهادهای جهانی کسی را محروم میکنند، بدیهی است که مردم از اینگونه نتیجهگیریها بکنند و از این دست حرفها بزنند.
اصلاً فرض را بر این بگذاریم که من دوپینگ کردهام اما آیا استفاده از مواد نیروبخش سبب میشود، یک هیچکاره و فردی که هیچ توانی ندارد، ناگهان به عرش اعلا برسد و از صفر تا صد ارتقا یابد؟ دوپینگ باعث میشود99 تبدیل به 100 شود، اما اگر فرد مورد بحث هیچ چیزی نداشته باشد، خروار خروار مواد نیروزا هم مصرف کند، به هیچجا نمیرسد و چیزی از درون آن درنمیآید. کسانی که این اتهامها را به افراد میزنند، بهتر و بیشتر از من و شما به این حقیقت واقفاند اما چون هدفشان خراب کردن آدمها است و به کار خیر نمیاندیشند، هرچه میخواهند، میگویند و با حرفهای غیرواقع و باران اتهاماتشان آدمها را مستأصل میکنند.
حتی اگر محرومیت شما کاهش یابد، با توجه به برگزاری المپیک در تاریخ جدید (اول تا شانزدهم مرداد 1400) بختی برای کسب سهمیه این بازیها نخواهید داشت و در آن زمان جدول حاضران و برنامه آن مسابقات بسته و ماجرا پایان یافته خواهد بود.
میدانم اما اولاً از من رفع اتهام و به گونهای اعاده حیثیت میشود و از جانب دیگر با کاهش محرومیتام زودتر به میدان برخواهم گشت. هدف بزرگ و اصلی من شرکت موفقیتآمیز در بازیهای آسیایی 2022 است و میخواهم در آنجا حضوری درخشان داشته باشم تا ثابت شود همچنان در اوجام و قهرمانیهایم برخاسته از توان ذاتی است و ارتباطی با مواد نیروزا و چیزهایی از این قبیل ندارد.
واقعاً مصمم به نظر میرسی.
همین طور است. من برخواهم گشت و بسیار پرقدرتتر و موفقتر از گذشته و خیلی چیزها را ثابت خواهم کرد.
فعلاً که دو و میدانی جهان و مسابقات آن مثل سایر رشتهها به سبب مشکلات کرونا عملاً تعطیل است و تحرکی دیده نمیشود.
بله و خود من هم نمیدانم تورنمنتهایی که برای اواخر بهار و اوایل تابستان امسال در نظر گرفته شده بودند، کی و با چه شرایطی برگزار خواهد شد. برخی میگویند به سبب تأخیر افتادن در المپیک حتی به ورزشکاران «سهمیه کسب نکرده» فرصت داده خواهد شد که در یک پروسه دو سه ماهه در این زمینه از نو امتحان پس بدهند اما این قضیه هنوز مشخص و قطعی نشده و باید دید چه میشود. قدر مسلم اینکه برای من بهتر است به رویدادهای بعد از المپیک بیندیشم و نه به این مسابقات زیرا فرصتام برای کسب سهمیه المپیک به سبب محرومیت جاریام به شدت اندک است.
این روزها در چه درجهای از آمادگی قرار داری؟
حقیقت امر را بخواهید، نه به لحاظ جسمی و نه از نقطه نظر روحی آماده نیستم. چون محرومام و مسابقه عاجلی در پیش ندارم. طبعاً بدون انگیزهام و از شرایط آرمانی سالای اخیر فاصله گرفتهام. البته هفتهای دو سه روز تمرین میکنم و هر جلسه دو ساعت طول میکشد و شامل قدری بدنسازی هم میشود اما با جلسات تمرینی سنگین گذشته بسیار فرق دارد.
آیا مثل سایر ورزشکاران در این روزها محکوم به تمرین در داخل خانه نشدهای؟
نه، اصولاً نوع و جنس تمرینات ما ورزشکاران مواد نیمه استقامت و استقامت با شکل تمرین دوندههای سرعتی و یا پرتابگران و پرش کنندهها بسیار فرق میکند. آنها با وزنه بدنسازی میکنند ولی ما با تمرینات هوازی و عملیات موسوم به شیب بدن خود را گرم و آماده میکنیم که لازمه و محیط اجرای این تمرینات در هوای آزاد و باز است.
لابد در بیرون شهر و جادههای اطراف آن به این کار میپردازی.
همین طور است. برخی وسایل کمکی هم در صندوق عقب اتومبیلام گذاشتهام که برای این موارد به کار میآید.
از سجاد مرادی (مربی شخصی کیهانی که خودش از قهرمانان بزرگ دوومیدانی بوده) چه خبر؟
متأسفانه به سبب مسایل اخیر و محرومیتام و قضایای کرونا ارتباطم فعلاً با او قطع شده است و وی در شهرش است و من هم در شهر خودم. با این حال راهنماییهای او را همیشه در ذهنم دارم، ضمن اینکه سالها حضور در این رشته مرا به درجه خودکفایی رسانده و میدانم که چطور تمرین کنم تا ثمر بدهد.
شرایط شغلیات چطور است؟ حالا که محروم و به تبع آن در مسابقات غایب هستی و جایزهای نمیگیری، امورات شما چطور میگذرد؟
خدا بزرگ است. بالاخره پول ذخیره شده اندکی داریم و همان را میخوریم و شکر میکنیم.
آیا نباید به پاس قهرمانیها و مدالهایت و آن نمایشهای پر شکوه شغل و پستی را برایت جور میکردند؟
از مسئولان امر بپرسید. قرار شده بود که مدالآوران آسیایی بر اساس مصوبههای وزارتی جذب ادارههای دولتی و یا به هرحال صاحب شغل و حرفهای شوند اما آن را از ما دریغ کردهاند. پیگیر این قضیه هم شدم اما تلاشهایم جواب نداد در کشور ما برخلاف آن ضربالمثل قدیمی حتی پهلوان زنده را هم عشق نیست، چه برسد به ورزشکار محروم شده و مردهای مثل من!
مقامهای استانی هم شغلی را در جا و مکانی مثل اداره تربیت بدنی شهر برایت جور نکردند؟
خیر، مدیر کل تربیت بدنی منطقه چیزهایی را در این باب گفته بود اما به رسم معمول انجام نشد. وقتی «پارتی» ندارید، دستتان به هیچ جایی بند نمیشود.
تکلیف ریاست فدراسیون دوومیدانی هم نامعلوم مانده است.
بعد از انتخابات نافرجام اسفندماه 1398 و اعتراضات مجید کیهانی به روند رأی گیری و روال مجمع عمومی فدراسیون، آقای مبینی را به سرپرستی فدراسیون منصوب کردند تا وی ثبتنام کاندیداها را از نو مدیریت و اجرایی کند و سپس انتخابات از نو انجام شود.
اما این امر مثل معمول بسیار زمانبر است.
همین طور است. تصور نمیکنم زودتر از مردادماه رئیس جدید فدراسیون را بشناسیم. در هر حال امیدوارم رئیسی سرکار آید که دردآشنا باشد و مشکلات این ورزش را بشناسد و راه حل مؤثری برای آن داشته باشد.
و حرف آخر...
انتظار حمایت هر چه بیشتر از خودم را به قصد احراز بیگناهیام در ماجرای این محرومیت دوپینگی دارم. روزگاری که اوضاع مساعد بود و در پیست میدرخشیدم، این نیاز را حس نمیکردم اما حالا که بر سرم بلا نازل و محرومام کردهاند، به حمایت زیادی نیاز دارم تا احیا شوم. دوستان و مقامها کمک کنند تا این ایام بد پایان بگیرد و دوباره اوج بگیرم.