printlogo


کد خبر: 246663تاریخ: 1401/2/25 00:00
از والیبالیست‌ها خواهش می‌کنم قیمت خود را پایین نیاورند
فیاضی: پول زیاد نوش جان فوتبالیست‌ها
برای رفتن به المپیک دروغ نگفتم/ نمی‌خواهم مثل سرمربیان موهایم زود سفید شود

گفت و گو
سعید زاهدیان  
مهری  رنجبر  
 
انتهای یوسف‌آباد، بعد از میدان سلماس، خیابان شهریاری را که بالا می‌روی، کافه - رستورانی خودنمایی می‌کند که عجیب نمای ساختمانش جذاب است. خانه قدیمی سه طبقه‌ای که با بازسازی حالا اسم کافه اوزن، با سبک و سیاق ایتالیایی روی آن خودنمایی می‌کند. با پوریا فیاضی دریافت کننده سابق تیم ملی والیبال آنجا قرار مصاحبه داشتیم. ساعت 13، ترافیک اما اجازه نداد، قرار ما سر ساعت باشد. البته پوریا بیشتر اذیت شد، او که در تله ترافیک گیر افتاده بود، از روی ادب چند باری تماس گرفت و عذرخواهی کرد. ما هم تا رسیدن او فرصت پیدا کردیم تا برای پیدا کردن جای مناسب برای عکاسی و مصاحبه هر سه طبقه کافه - رستوران را ببینیم. ظهر و وقت ناهار باعث شد کافه - رستوران شلوغ باشد، بنابراین ما هم ترجیح دادیم روی صندلی‌های جلوی کافه بنشینیم و در هوای بهاری با دریافت کننده والیبال درباره خودش، والیبال، المپیک و اتفاقات مهم زندگی‌اش صحبت کنیم. البته که یک صفحه روزنامه گنجایش حرف‌های شنیدنی پوریا فیاضی را نداشت و بنابراین ما به ناچار دست به انتخاب زدیم.
 
رقابت‌های قهرمانی باشگاه‌های والیبال مردان آسیا، شروع شد، آن را چطور می‌بینی؟
 اتفاق خیلی بزرگی برای این رقابت‌ها افتاد که باید بابت آن، از مجموعه پیکان تشکر کرد، آن هم به یک دلیل خیلی قشنگ. باشگاه بعد از خداحافظی سعید معروف از تیم ملی و عدم حضور سید محمد موسوی در تیم‌ملی، با آوردن دو ستاره بزرگ دنیا کنار سعید و سید - که از نظر خیلی‌ها دیدن آنها کنار هم محال بود و نشدنی- اقدام بزرگی انجام داد. در لیگ قهرمانان آسیا، دوباره مردم می‌توانند از تماشای بازی آنها لذت ببرند. آن هم کنار دو غول والیبال که این اتفاق برای ورزش ایران خیلی خوب است و اعتبار می‌آورد. انگار در فوتبال از رئال مادرید یا بارسا بازیکن بیاوریم. به نظرم با این شرایط مردم حالا بیشتر از لیگ جهانی، مشتاق دیدن باشگاه‌های آسیا هستند.
شما معمولاً در مسابقات مقابل انگاپت و نیمیر بازی می‌کردید، حالا با هم هم‌تیمی هستید، چه حسی دارید؟
 والیبال ما در سطح دنیا در سطح پایین نیست که از بازی کنارشان ذوق‌زده شویم. درست است که بازیکنان بزرگی در والیبال هستند، اما این طور نیست که ما هر۱۰ سال یک بار مقابل آنها بازی کرده باشیم.در لیگ ملت‌ها و تورنمنت‌های بین‌المللی مقابل آنها قرار می‌گرفتیم. البته ما از بازی کنار آنها خوشحال هستیم. اما تیم ملی والیبال ما بهترین تیم آسیاست و حضور آنها در تیم پیکان اتفاق خارق‌العاده‌ای نیست، کار سخت و پیچیده‌ای بود که انجام شد.
به نظر با وجود اینکه امسال تعداد تیم‌ها در قهرمانی باشگاه‌های آسیا از ۸ تیم بیشتر نیست، اما سطح رقابت‌ها بالاتر از دوره‌های قبل باشد...
 مردم دیگر حوصله تماشای بازی‌های یک‌طرفه دور مقدماتی را ندارند. حضور تیم‌های زیاد سطح پایین یا متوسط هم یک جوری وقت کشی می‌شد. امسال برخلاف دوره‌های قبل هواداران والیبال از همین روز اول می‌توانند بازی‌های پر هیجان و جذاب را تماشا کنند، چرا که نه تنها تیم ما که بقیه تیم‌ها هم بازیکنان خوبی در ترکیبشان دارند. به نظرم کیفیت بهتر از کمیت رقابت‌هاست.
با جراحی بینی، در مسابقات اذیت نمی‌شوی؟
 متأسفانه به‌دلیل مشکل تنفسی و خروپف در خواب، هیچ کدام از بچه‌ها حاضر نبودند هم اتاقی با من را تحمل کنند و مجبور به جراحی شدم. البته که شیار تنفسی راستم را آتل بسته‌ام و پزشکم گفت زیر ۷۰ روز حق پرش ندارم اما من از روز ۲۵ام تمرین پرش را شروع کردم، با اینکه در تمرین طولانی اذیت می‌شوم اما نمی‌شود کاری کرد.
والیبال ورزش گروهی است اما فرد چقدر نسبت به بازی‌های گروهی تعیین‌کننده است ؟
 معمولاً هر تیم یک یا دو سوپراستار دارد که در لحظات حساس تعیین‌کننده باشند. حالا والیبال خیلی پیشرفت کرده و آنالیز در نتایج خیلی تأثیرگذار است. شاید در یک ست شما بتوانید، با دو اتفاقی که از قبل بابت عادت بازیکنان حریف پیش‌بینی کرده بودید ورق بازی را برگردانید. اما بعضی بازیکنان تعیین‌کننده  هستند و در لحظات حساس می‌توانند تغییر ایجاد کنند. از این رو توانایی آنها قیمتشان را متفاوت می‌کند.
از تلویزیون فکر می‌کردم هیکلت درشت‌تر باشد، واقعاً فیزیک با پست قدرتی‌زن فرق دارد؟
 قدرتی‌زن به کسی می‌گویند که باید در دریافت شرکت کند. دو مدل قدرتی‌زن داریم. قدرتی‌زنی که بیشتر در حملات شرکت می‌کند و دیگری قدرتی‌زنی است که در حمله کمک می‌کند. سبک بازی من طوری است که به دو متر قد و پرش زیاد نیاز ندارم. سبک بازی خودم را دارم که خیلی هم دوستش دارم. سعی می‌کنم در زمین کم اشتباه باشم. خودم همیشه بازیکنانی را دوست داشتم که اول کم اشتباه بازی می‌کنند و بعد می‌توانند امتیاز‌گیری کنند. خود من اگر سرمربی شوم بازیکنانی را بازی می‌دهم که روند بازی را کند نکنند.
به سرمربیگری فکر می‌کنی؟
 به هیچ عنوان... دوست دارم بعد از والیبالم تمرین‌دهنده باشم. خیلی تمرین دادن را دوست دارم.
یعنی سرمربیگری را نسبت به تمرین دادن خیلی دوست نداری؟
 هیچ وقت سمت سرمربی شدن نمی‌روم. چون دیدم موهای سفید مربیان با چه سرعتی زیاد می‌شوند. خودم خیلی از مربی‌ها را دیدم که اول فصل 10 تار موی سفید داشتند و آخر فصل ۵۰۰تار.
سرمربیگری خیلی سخت، اما مربیگری خیلی جذاب و قشنگ است.
دوست ‌داری چیزی را که یاد گرفته‎ای، یاد بدهی یا از استرس فرار می‌کنی؟
 من در عمرم از هیچ چیز فرار نکرده‌ام. هر کدام به سهم خود فشارش را دارد. شما اگر بخواهید تمرین‌دهنده باشید باید بهترین و بدترین کار یک بازیکن را ببینید و چیزی که در توانش است را به او انتقال بدهید. این‌ خاصیت یک تمرین‌دهنده خوب است که در تمرینات ایده‌اش را به بازیکن انتقال دهد یا اینکه بداند بازیکن توانایی آنچه که به او یاد می‌دهد را دارد یا نه؟ یا مثلاً در سرمربیگری باید بداند فلان بازیکن توانایی سرویس زدن دارد یا نه‌. بازی گرفتن هنر است که سرمربی یا مربی‌ها دارند یا نه‌؟ این از دیگران متمایزشان می‌کند.
عطابخش می‌گفت بچه‌های ما در لیگ برتر نایب قهرمان شدند اما در قهرمانی آسیا اول می‌شوند.
 من از آقای اکبری بابت تلاش‌هایش تشکر می‌کنم. از آقای عطابخش روحیه جنگندگی دیدم که واقعاً دوست داشتم. او یک انسان جنگجو است. صحبت‌هایی که به‌عنوان مدیرعامل دیدم هیچ چیز بدی نبود. من این روحیه جنگندگی را برای خودم هم در کار و زمین دارم اما کلاً آدم آرامی هستم. کلاً آینده خوبی با او برای پیکان می‌بینم.
یعنی قهرمان آسیا می‌شوید؟
 باید سطح رقابت‌های قهرمانی آسیا را ببینیم. همیشه آسیا را دیدید. آن سال که قهرمان شدیم چه بازیکنانی در آسیا بودند، حالا هم بازی‌ها در تهران است و ما شانس قهرمانی را داریم. حدس می‌زنم که شهداب و پیکان دوباره در فینال با هم بازی کنند.
فینال جذابی می‌شود ...
 خیلی جذاب می‌شود. من یادم نمی‌رود که فینال را باختم. تبریک می‌گویم به آقای طلوع‌کیان و تیم شهداب. البته که ما فرشاد اکبری، محمد فلاح و مهران فیض را نداشتیم. این اتفاقات شرایط را متفاوت کرد.
 به المپیک نرفتی با اینکه آلکنو به تو علاقه داشت.... تماشای بازی‌های المپیک از خانه سخت نبود؟
 گفتید فیزیک بزرگتری از من انتظار داشتید. بازیکنی با قد ۱۹۴ سانتیمتر باید صددرصد آماده باشد. ما دو متری نیستیم که اگر یک روز آماده نباشیم، از فیزیکمان استفاده کنیم. من هم زانویم را داده‌ام. این آخری هم که در لیگ برتر دوباره آسیب دیدم باز اتاق عمل را دیدم و مینیسک و غضروف عمل کردم. شرایط اینگونه شد. من با آلکنو که صحبت کردم و او به من هم ‌خیلی لطف داشت. من به او گفتم همین حالا هم که روبه‌روی‌اش نشسته‌ام، درد دارم. او هم خیلی به من از نظر شرایط روحی و جسمی کمک کرد. آلکنو همه افتخارات را به دست آورده. البته من تا به حال یک مربی نداشته‌ام که درباره‌ام صحبت نکند، اکثراً دل مربی‌ها را به دست آورده‌ام. آن هم آدم‌هایی که نمی‌شود با شوآف دلشان را به‌دست بیاوری. مربیانی که جزو ۱۵ مربی برتر دنیا بودند...
اولین بار ولاسکو تو را به تیم ملی دعوت کرد؟
 بله... فکر می‌کنم که یک چیزهایی در کارم بلد بودم که این اتفاق برایم افتاد‌. اگر به‌دلیل مصدومیت می‌توانستم روی دوپا فرود بیایم و نمی‌ترسیدم، اجازه نمی‌دادم، کسی درباره نفر اول پست دریافت صحبت کند. وقتی نتوانم روی هر دو پا فرود بیایم خیلی کارآیی من در حمله پایین می‌آید. کرونایی هم که گرفتم‌ نگذاشت من درست بدنسازی کنم. سه بار ابتلا به کرونا در یک فصل خیلی زیاد است. سه بار از اول بدنم را درست کردم.همین مرا عقب انداخت.
مصدومیت‌هایت شبیه مجتبی جباری است...
 آسیب‌دیدگی شدید برای من دوبار اتفاق افتاد. من درباره بهترین بودن در یک پست در کشور 85 میلیونی حرف می‌زنم. حالا هم جزو بهترین‌ها هستم. من بیشتر از اینکه والیبال بازی کنم، والیبال را درک می‌کنم‌ و از 100 نمره بدهی، من ۷۰ می‌گیرم ولی 100 درصد درکش می‌کنم. نمی‌توانم با این وضع ۲۰ سرویس پرشی بزنم.
 خیلی‌ها آرزویشان دیدن دهکده المپیک است...
 این درست نیست که من خودم را در ظاهر سالم نشان دهم و دروغ بگویم که تنها به المپیک بروم!
چه تفاوت‌هایی میان ولاسکو و آلکنو دیدی؟
 مربی‌ها نسبت به جغرافیایی که دارند، طرز مدیریتشان فرق می‌کند. هرکدام یک سبک داشتند. دو سبک متفاوت؛ اما هر دو در سبک خود عالی بودند‌. آلکنو زمان کافی برای جا انداختن سبک خود نداشت. او بعد از لیگ جهانی تیم، تحت فشار بود و همه بعد از آن می‌خواستند تیم از فشار خارج شود. ولاسکو هم سال اول موفق نشد.
به نظرت باید به آلکنو بیشتر وقت می‌دادند؟
 من فکر می‌کنم بعد از المپیک وقتش بود. تیم با مربی‌های قبلی جا افتاده بود. اما فرصت آلکنو کوتاه بود و وقت برای استفاده از او کم. در حالی که او سبک خیلی خوبی داشت. خود ولاسکو هم سال اول اذیت شد.
توقع داشتی آلکنو اینقدر از تو تعریف کند؟ گفته بود از قبل تو را دیده بوده و خوشحال بود که از نزدیک با شما کار می‌کند.
 هر چقدر او خوشحال بود، من 10 برابر بیشتر خوشحال بودم که توانستم با او کار کنم. هر چند کوتاه بود.
معلوم است حسابی دلش را برده بودی...
 من همه تلاشم‌ را کردم تا توجهش را جلب کنم. سبک کاری روس‌ها فیزیکی است و من از آنها تکنیکی‌تر هستم. یک مقدار سخت است به‌عنوان بازیکن فنی در دل روس‌ها جا باز کنی. یکی از بهترین لحظات زندگی من تعریف آلکنو از من بود و حتی یک روز به بچه‌ام، دوستان و پدر و مادرم نشان می‌دهم و به آن افتخار می‌کنم.
چرا در شهر تو (ارومیه) والیبال اینقدر مورد توجه است؟
 من خودم‌ متولد تهران هستم. از سال ۹۲بود که 5،4 سال در آنجا بازی کردم. بعد هم تیم ارومیه منحل شد که تأسف‌بار است. تیم‌هایی مثل ارومیه و پیکان ‌تیم‌هایی هستند که اگر ضعیف باشند لیگ ‌ما نابود می‌شود. دیدید که پیکان سه سال رفت سراغ یک‌مدل سرمایه‌گذاری دیگر و والیبال ما لطمه دید. تیم‌هایی مثل پیکان و ارومیه همیشه باید قوی باشند و تعیین‌کننده. عقب‌نشینی این باشگاه‌ها باعث می‌شود که والیبال ضربه جبران‌ناپذیری بخورد. ما کم داریم شهرهایی که ۱۰ هزار نفر وارد سالن شوند. این دو سال ارومیه پتانسیل قهرمانی داشت اما نبود تماشاگرانش قدرت تیم ارومیه را کم کرد. تیم ارومیه وابسته است به فشاری که تماشاگرانش به حریف می‌آورند. حالا فکر می‌کنم عقب‌نشینی بد است. تماشاگران سال دیگر برمی‌گردند فکر کنم، والیبال هم ورزشی است که از لحاظ قرارداد در رشته‌های توپی از همه عقب مانده است در حالی که تیم بستن کار سختی نیست.
منظورت این است که رقم‌های قرارداد بازیکنان پایین است نسبت به بقیه رشته‌ها؟
 فوتبالیست‌ها که نوش جانشان. این انتقاد مردم‌ غلط است. فوتبال ورزش سختی است. مگر می‌شود در گرمای آبادان ۴۰ دقیقه بدوید. چه برسد به 90 دقیقه بازی. ورزش خیلی سختی است. فکر کنم‌ ما باید اتحادیه بازیکنان داشته باشیم. شاید آدم‌ها دروغ بگویند اما اعداد دروغ نمی‌گویند. شما یک میلیارد و ۵۰۰  میلیون قرارداد ببندی به حرف زیاد است. اما با کسر مالیات، ۱۰ ماه بازی و جریمه، مبلغی می‌ماند که آن واقعاً به کاری نمی‌آید. یک میلیون هم پول است و مردم ‌با سختی درآمد به دست می‌آورند اما ما درباره ورزش حرفه‌ای حرف می‌زنیم.
یک زمان فوتبالیست با یک قراردادش دو تا خانه می‌خرید اما حالا با پول یک فصل نمی‌شود...
 من کتانی ۵۰۰ هزار تومانی را، حالا 7 میلیون می‌خرم. یک دوره مکمل برای من سالی ۵۰ میلیون آب می‌خورد، هزار هزینه دیگر دارم تا بتوانم خودم را در سطحی نگه دارم که بتوانم بازی کنم. تأمین همه آنها آسان نیست. من از بازیکنان خودمان مخصوصاً بازیکنان ملی‌پوش و تاپ می‌خواهم لطفاً سقف قرارداد را پایین نیاورند. ارزش بیزینسی که همیشگی نیست را پایین نیاورند، مبلغ معقولی بگویند، نه چیزی که طرف فراری شود و نه چیزی که تأثیر آن‌چنانی در زندگی‌اش نداشته باشد.
برخورد در فوتبال طبیعی است اما در والیبال به خاطر اینکه یکسری‌ها این طرف تور هستند و یکسری آن طرف طبیعی نیست. چه اتفاقی می‌افتد لب تور که دعوا می‌شود؟ کری می‌خوانید؟
 همیشه آدرنالین تعیین‌کننده است. ضربان قلب و فشار و استرس را کنار هم بگذارید.... تور که دیوار نیست.
چه اتفاقی می‌افتد که عصبی می‌شوید.
 من کم دیده‌ام والیبالیست‌ها به هم ناسزا بگویند. اما کری همیشه وجود دارد. در فشار بالا، کل‌کل اتفاق می‌افتد. کری می‌خوانیم برای هم. در امتیازاتی که می‌گیریم نگاه می‌اندازیم به هم. ممکن است در والیبال خیلی اتفاقات بیفتد و حتی به بیرون هم کشیده شود. با آمدن ویدیو چک داوران هم آرامش بیشتری دارند‌ و تنش‌ها کم شده است.
در خانه به تو می‌گویند پوریا یا بابک (اشاره به صغر سن)؟
 فرقی نمی‌کند... اما من را آقای فیاضی صدا می‌کنند(با خنده). من اصلاً به خانه نمی‌روم...
بعد از خداحافظی معروف گفتی باید منت او را بکشیم. منظورت این است که اینقدر بزرگ‌ است که باید همیشه کنار تیم‌ باشد؟
 پست‌های والیبال استهلاک‌شان با هم متفاوت است. پست سعید جوری است که نیاز به فعالیت زیاد ندارد. اگر در اوج پختگی از او استفاده نکنیم، ما سوخت دادیم و گل به خودی زدیم که در این سن و سال از پاسور پخته استفاده نکردیم. جوانگرایی کنیم اما در تورنمنت‌های دیگر نه قهرمانی جهان. اگر سعید توانایی نداشت منطقی بود اما در لیگ ترکیه بازی کرد. اگر او را از دست دهیم بعدها ناراحت می‌شویم که از چنین مهره‌ای استفاده نکردیم. این قضیه را آقای عطایی می‌تواند تشخیص دهد. حیف است از او استفاده نکنیم ‌چون چند سال دیگر می‌گوییم جزو دو نفر برتر دنیا بود و از او استفاده نکردیم.
معتقدی که موهای سعید به خاطر والیبال سفید شده...
 ارثی است... اما خیلی حرص می‌خورد. مثلاً آن 3،2 بار که به برزیل باختیم و می‌توانستیم ۳-۱ ببریم، سعید در اتاقش خودش را زندانی کرد.‌ کاری با نحوه برخورد سعید با باخت ندارم. چقدر دلم تنگ می‌شود که باخت به برزیل کاری می‌کرد که به اتاق خودمان برویم و غصه بخوریم. به امیر غفور می‌گفتم ‌بیا به اتاق سعید برویم‌ و سر به سرش بگذاریم. این اتفاق برای امیر غفور و سید بعد از باخت به تیم‌های گردن کلفت هم می‌افتاد. به هم می‌ریختیم. نسلی بودیم که در تورنمنت‌ها به رستوران‌ها که می‌رفتیم تیم‌های دیگر با احترام به ما نگاه می‌کردند. حالا تیم پوست‌اندازی کرده و ان‌شاءا... دوباره این اتفاقات می‌افتد. آن لحظه‌ها دلچسب بود که با باخت به برزیل نصف تیم عزا گرفتند.
در قهرمانی جهان ۲۰۱۴ لهستان به فرانسه باختید و برای شام‌ بیرون نیامدید به جز سید...
 سید از غذا نمی‌گذرد. لحظات شیرینی است که بین این همه استعداد، لباس تیم‌ملی را بپوشی... یکسری‌ها از نبود امکانات و این داستان‌ها به حقشان نمی‌رسند‌. شاید یک دست از لباس‌های تیم‌ملی برایم‌ مانده باشد. همه را دوستانم برده‌اند. وقتی بعد از مصدومیتم دوباره به تیم ملی رسیدم، نگاه دوستان و پدرم به خودم را دیدم فهمیدم که چه کار بزرگی کرده‌ام. پنج لژیونر هم پست من آمده بودند. سه تا از خوبان لیگ کنارم بودند. فکر کنید اسفندیار و صالحی و چپرلی و من از لیگ آمدیم. از آن طرف هم معنوی‌نژاد و شریفی و میرزاجانپور و عبادی‌پور و قائمی آمده بودند. اما من در تورنمنت‌ها فیکس بازی کردم. آدم به خودش می‌آید و می‌گوید در چه تایمی من لباس ملی را پوشیدم. گردن کلفت‌ها از آن طرف آمدند و از این طرف بهترین‌های لیگ و پدیده‌ها.
کدام پست در والیبال سخت‌تر است؟
 پاسور سخت‌تر است. همان‌طور که می‌بینید خیلی پاسور در ایران به والیبال تزریق نمی‌شود.
چرا فقط یک سعید معروف در سطح بالا داریم؟
 برزیل هم ‌یک رزنده دارد. این طور نمی‌شود گفت. قبلش دو پاسور داشت که جزو بهترین‌ها بودند. ریکاردو و برونو. ما هم یک سعید معروف داریم و دنبال دومی‌اش هستیم. پاسورهای خوبی داریم اما پست سختی است. دریافت با سرویس‌های سرعت زیاد، جزو سخت‌ترین پست‌هاست و در آینده فکر کنم گران‌ترین بازیکنان، دریافت‌کننده‌ها باشند.
در مورد کافه بگو چه شد که سمت این شغل و حرفه آمدی؟
 همه برای درآمد این شغل را راه می‌اندازند. با یکی از دوستانم که اکثر کارها را با هم انجام می‌دهیم ‌حرف می‌زدم‌ و گفتم دوست دارم کافه بزنیم. درآمد ناچیزی از والیبال داشتم. تورم هم که می‌بینید چگونه است. دوست داشتم یک رستوران داشته باشم که دوستم گفت اینجا هست؛ البته به این شکل نبود. خریدیم و این مجموعه را درست کردیم. هنوز هم درآمد خاصی از اینجا نداریم چون هزینه داشت و هنوز هم داریم کار می‌کنیم. اما حس خوبی دارد وقتی 25 تا 30 نفر اینجا کار می‌کنند و صاحب شغل هستند.
ورزشکاران معمولاً بساز و بفروش می‌شوند اما تو آمدی سراغ کاری که محمد موسوی انجام داد و جواب نگرفت.
 این کار برای کسانی که بیزینس می‌کنند سخت است. مخصوصاً دو سالی که رستوران‌ها بسته شد. حالا هم سخت است و از نظر ریالی نمی‌صرفد. چیزی‌است که شما‌ داری برای یکی دیگر آباد می‌کنی. من فکر می‌کنم این کاری که کردیم، این خیابان را خیلی زیبا کرد. خیلی از همسایه‌ها می‌گویند رستورانی که افتتاح کردی، شلوغ شد و البته خیلی‌ها نظر مثبت دارند. یوسف‌آباد مردم‌خوبی دارد و زمانی که ما داشتیم اینجا را راه می‌انداختیم خیلی‌ها کمک کردند.
بعد از آن خداحافظی از تیم‌ملی اگر عطایی دعوت کند، برمی‌گردی؟
 من نمی‌توانم روی زانویم فشار بیاورم. خدارا شکر در پست ما بازیکنان خوبی هستند و فکر می‌کنم نیازی نباشد. باید قبول کنم که زانوی من آمادگی 10 ماه فشار را ندارد، وگرنه برای 7،6 ماه فوق‌العاده می‌توانم بازی کنم.
مجتبی جباری می‌گفت من تعهد به زن و بچه دارم و نمی‌توانم سالی سه بار بدنسازی کنم و در فوتبال به جام جهانی نرفت چون فکر می‌کرد با فشار مصدوم ‌می‌شود.... تو هم مثل او فکر می‌کنی؟
  به این مسأله فکر می‌کنم. یک بار آسیب‌دیدگی شدید داشتم و دیدم دو ماه هیچ کس کنارم نیست؛ نه باشگاه، نه سرپرست، نه هیچ کس دیگری. یک خانواده بود که شما به‌عنوان سرپرست خانوار باید نیازش را برطرف می‌کردی. حالا از کجا؟ از منبع درآمدت که والیبال است. در تمام لیگ‌ها وقتی یک بازیکن رباط پاره می‌کند، قراردادش را تمدید می‌کنند و از او یاد می‌شود‌. به ژاپن رفته بودیم؛ که اقدامی برای‌مان خیلی جالب بود چون‌ در اسکوربورد ورزشگاه دوران نقاهت و بیماری دوتا از اسطوره‌های تیم ژاپن آقای شیمیزو و فوکوزاوا را نشان می‌دادند. در والیبال الگوی خوبی برای خیلی‌ها هستم‌ که چطور برگشتم. اینکه بعد از جراحی به بالاترین سطح والیبال برسی نه اینکه یک بازیکن معمولی باشی. من خیلی پیام می‌گیرم‌ از بازیکنان جوانی که آسیب می‌بینند و به من می‌گویند چه کردی که دوباره برگشتی؟ این خیلی لذتبخش است‌.
اینجا جا افتاده یکی که رباط داده با او فسخ قرارداد می‌کنند. اما در کشورهای دیگر  برعکس است. مثلاً نکونام که رباط پاره کرد، اوساسونا با او تمدید کرد و بازیکنان لباسش را پوشیدند...
 اینجا لباس را می‌پوشند اما تمدید نمی‌کنند. فقط شوآف است. من می‌گویم هیچ پیراهنی نپوشند اما هوای بازیکن را داشته باشند.
حرفی مانده؟
 خیلی دوست دارم از همه مربیانی که کمکم کردند و از اول در والیبال دستم را گرفتند تا به حال که در باشگاهی با اکبری کار می‌کنم، کسانی که با مصدومیتم به من کمک کردند و به من اعتماد کردند تشکر کنم. آدم‌هایی که در زندگی‌ام تأثیر‌گذار بودند‌‌. نام ‌همه را نمی‌شود آورد. فکر می‌کنم سال بعد با یک بدن خیلی بهتر از بدن امسالم به لیگ‌ بیایم‌ چون وقتش را دارم. امیدوارم سال دیگر بهترین عملکرد را داشته باشم و تیمم قهرمان شده باشد. برایش برنامه‌ریزی کرده‌ام.

Page Generated in 0.0056 sec