حمیدرضا عرب @hamidreza59arab
با پولی که باشگاه استقلال برای وینفرد شفر هزینه کرد تا فقط رضایت بدهد پنجره نقل و انتقالاتی آبیها باز شود چند آکادمی میشد ساخت که سالانه بازیکنان متعددی را به این باشگاه و فوتبال ایران معرفی کند؟ صحبت از یک میلیون و دو میلیون نیست.
باشگاه استقلال برای جلب رضایت سرمربی سابق آلمانی نزدیک به 20 میلیارد تومان هزینه کرده است. پولی که با آن میشد بسیاری از حفرههای این باشگاه را پر کرد. میشد حتی کمپ ناصر حجازی را که سالها است بلااستفاده باقی مانده دوباره ترمیم کرد و از نو ساخت.
میشد کارهای بنیادین دیگری با این بودجه هنگفت انجام داد. وینفرد شفر البته تنها یک نمونه از دهها نمونهای است که باشگاه استقلال در سالهای گذشته رقم زده است.
بسیاری از بازیکنان و مربیان آمده و رفتهاند. ماجرای بویان نایدنف هم بیشباهت به شفر نیست.
نایدنف در حالی از باشگاه استقلال بیش از 300 هزار دلار غرامت دریافت کرد که اگر مدیران این باشگاه قدری سرعت عمل به خرج میدادند این بدهی با ارقام بسیار کمتری پرداخت میشد اما اهمالها و سستیهای بیکران در این باشگاه سبب شد تا به سادگی بخش دیگری از سرمایههای استقلال که میتوانست خرج زیرساخت شود، از بین برود.
آری، هزینه زیرساخت! نه خرج بازیکنان و مربیانی که بدون کار و فعالیت در این باشگاه دستمزدهای چند ده میلیاردی گرفتهاند.
متأسفانه در سالهای اخیر حجم عظیمی از این دست بدهیها گلوی باشگاههای فوتبال ایران را فشرده که استقلال نیز به دلیل گرایش بیحد و حصر به همکاری با واسطههای بازیکنان و مربیان خارجی همواره لطمههای مالی بسیاری از این جریان دیده است در حالی که اگر مدیریتی آیندهاندیش در باشگاه استقلال حضور داشت این مبالغ هرگز به پای افرادی ریخته نمیشد که از درجه بازدهی نیز در نازلترین حد ممکن قرار دارند.
تاریخ باشگاه استقلال را که تورق کنیم نمونههای دیگری نیز مییابیم. سرور جباروف، گادوین منشا، ساشا شفر، فورکل و بسیاری دیگر از این نامها که در گذشتههای دور در این باشگاه حضور داشتهاند به تناوب استقلال را محکوم به پرداخت بدهیهای خود کردهاند.
در حقیقت باشگاه استقلال در هیچیک از این پروندهها پیروز نشده به این دلیل روشن که قرارداد اولیه آنقدر به سود بازیکنان نگارش شده که راهی برای فرار باشگاه باقی نگذاشته است. به زودی نیز پرونده قطور استراماچونی از راه خواهد رسید، ضمن اینکه بعید است ماجرای پادووانی و شکایتی که او مطرح کرده منتج به خیر و خوشی شود و علیه باشگاه استقلال حکم جدیدی را به وجود نیاورد.
باشگاه استقلال به دلیل سستی مدیرانش در واقع نه تنها مبالغ درشتی را باخته بلکه با این تصمیمها به شخصیت حرفهای خود نیز خدشه وارد کرده است. گرچه سیاسیون با به کارگیری قانون منع به کارگیری مربی خارجی تا حدی سعی در تعدیل ماجرا داشتهاند اما به قول معروف خانه از پای بست ویران است و تا زمانی که تفکر صحیحی برای صرف هزینهها نباشد آش همان آش است و کاسه همان کاسه و باشگاه استقلال همچنان روی همان محور غلط انباشت بدهیها و صرف نادرست بودجه خود گام خواهد برداشت.
این وضعیت بیشک برخاسته از بیبرنامگی و روزمرگی مدیرانی است که خود نیز بر کوتاه بودن عمرشان در باشگاهها واقفند و میدانند هیچ سند چشماندازی برای باشگاهها تعریف نشده و بودجهها قرار است فقط هزینه یومیه باشگاهها شود نه زیرساختها که نتیجه همین میشود که میبینیم؛ شکست در غالب پروندههای خارجی، انباشت بدهیها و از دست رفتن ثروت باشگاه به سود خارجیها و سست شدن زیرساختهای باشگاه.