اتکای چندباره تیم ملی به تک ستارهها
برنامه ژاپن، بیبرنامگی ایران
برنامه ژاپن به بیبرنامگی فوتبال ایران چربید و تیم امیدوارِ این روزهای اخیر، خداحافظی تلخی با جام ملتهای آسیا داشت. بررسی دلایل شکست مقابل ژاپن، چند هشدار جدی برای فوتبال ایران است. کیروش قبل از آغاز تورنمنت، بارها اعلام کرد که فاصله ژاپن، استرالیا و کرهجنوبی با سایر تیمها فراوان است. استرالیا و کرهجنوبی با تغییر نسل وارد جام ملتها شدند و البته به نیمهنهایی نرسیدند اما ژاپن با همین برنامه، به فینال رسید و نشان داد فراتر از فوتبال آسیاست. ایران حتی اگر ژاپن را میبرد، این اتفاق با درخشش ستارهها رخ میداد و برنامه هیچ نقشی در پیروزی نداشت. اتکای ایران به بازیکنانی که در هر نسل وارد فوتبال شوند، بدرخشند و نتیجه بازیها را تغییر بدهند، از گذشته در تیم ملی وجود داشته. زمانی بدون برنامهریزی به مسابقات جام ملتهای آسیا در سال 1996 رفتیم و با تکیه بر بازیکنانی چون علی دایی، خداداد عزیزی و احمدرضا عابدزاده موفق شدیم بهعنوان سومی برسیم. نمونههای دیگری هم در کارنامه سالیان اخیر تیم ملی دیده میشود. سال 2004 و جام ملتهای آسیا را به خاطر دارید؟ برانکو سرمربی تیم ملی بود اما اگر علی کریمی را از او میگرفتیم، 50 درصد از قدرت ایران کم میشد. کریمی در آن جام ستاره ایران بود و حتی بهعنوان آقای گلی نیز رسید. اتکای ایران در آن جام به کریمی بود و همین باعث شد تا تیمی بیبرنامه وارد تورنمنت شود و در نهایت با کسب رده سوم چین را ترک کند. تفاوت فوتبال در ژاپن و ایران، همین برنامههاست. آنها بعد از پایان جام جهانی تغییر نسل دادند و 6 بازیکن مهم خود را به امارات نیاوردند. ژاپن با همین بازیکنان که بخشی از آنها در جیلیگ حضور دارند، روزهای موفقی را در جام ملتها سپری کرد و توانست با شکست ایران به فینال برسد. ژاپن مقابل ایران بابرنامه بازی کرد و باور کنید اگر 10 بار دیگر نیز این دیدار تکرار شود، حداقل در 7 یا 8 بازی چنین نتیجهای رقم خواهد خورد. ژاپن با این استراتژی که به جمع 8 تیم پایانی جام جهانی 2022 راه یابد، برنامهای بلندمدت تدارک دیده و با این نفرات وارد جام ملتهای آسیا شده. اگر از همین ژاپن، 5 بازیکن دیگر هم جدا کنید، برنامه این تیم تغییر نمیکند. آنها مثل یک ربات هستند که دستورات مربی را در زمین اجرا میکنند و مهم هم نیست که نام بازیکن چه باشد و او در چه تیمی بازی کند. برای ژاپن، اجرای تاکتیکهای سرمربی مهمترین نکته است و آنها نه تنها اتکایی به تکستارهها ندارند بلکه به بازی تیمی اعتقاد دارند و با همین روند از آسیا جدا شده و به جمع تیمهای برتر دنیا راه یافتهاند. طلسم قهرمانی فوتبال ایران در جام ملتها 43 ساله شد. با حضور تیمی مثل ژاپن و حتی کرهجنوبی و قطر که تلاش 13 ساله فیلیکس سانچز به بار نشسته، کسب دوباره عنوان قهرمانی کمی سخت است. مگر اینکه برنامهای بلندمدت تدارک ببینیم و بعد منتظر نتیجه آن باشیم. کاری که 20 سال قبل ژاپن انجام داد اما قطعا ایران انجامش نمیدهد.
تیم ملی بعد از گل اول از هم پاشید
لیدر تیم کجا بود؟
انتقاد بزرگ از بازیکنان و کیروش این است که چرا بعد از گل اول تیم از هم پاشید و دیگر نتوانست بازی عادیاش را ادامه دهد. بعد از گل اول ژاپن تیم ملی فرصت نسبتا زیادی داشت که این گل را جبران کند و توان فنیاش را هم داشت، ولی تیم با همین اشتباه از هم پاشید و دیگر نتوانست خودش را جمع کند. حتی بعد از گل دوم هم امکان جبران کاملا از بین نرفته بود، ولی زبان بدن بازیکنان نشان میداد که اگر بازی یک ساعت دیگر هم ادامه داشته باشد، سرنوشت بازی تغییر نمیکند. در این شرایط تیم نیاز به یک لیدر دارد که به بازیکنان هشدار دهد روی بازی تمرکز کنند، امیدشان را از دست ندهند و به برنامه تیم پایبند باشند. بازیکنی مثل نکونام یا آندو که وقتی در مرکز زمین بودند، سایر بازیکنان را در شرایط سخت هدایت میکردند. دیروز بازوبند کاپیتانی روی بازوی اشکان دژاگه بود، ولی او ارتباط کلامی ضعیفی با بازیکنان دارد و ذاتا درونگراست. ابراهیمی و حاجیصفی، دو هافبک دیگر تیم هم سابقه بستن بازوبند کاپیتانی را در همین جام دارند و از باسابقههای تیم ملی هستند، ولی آنها هم نتوانستند به خروج تیم از شوک و بازگشت جوانترها به حالت عادی کمک کنند. کشتی تیم ملی در این دقایق ناخدایی نداشت و کیروش هم نتوانست تیمش را از روی نیمکت آرام کند. یکی از حسرتهای بزرگ ما پس از این شکست این است که چرا بعد از بازی نتوانستیم بعد از گل به بازی برگردیم و اگر به فوتبال با منطق و برنامه ادامه میدادیم، چه اتفاقی میافتاد؟ جای خالی یک لیدر در این بازی کاملا احساس میشد.